📸 گزارش تصویری از آغاز به کار هجدهمین اجلاس اوآنا در تهران به میزبانی خبرگزاری ایرنا
🔹️اجلاس اوآنا در تهران با استقبال گسترده کشورهای عضو و حضور ۵۰ مدیر ارشد از رسانههای مختلف، همراه شده است.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
18.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هجدهمین اجلاس اوآنا در تهران؛ اتحاد رسانه های مستقل، راهی برای شکست تحریم
🔹هجدهمین اجلاس اتحادیه خبرگزاری های آسیا و اقیانوسیه صبح امروز در تهران، به میزبانی خبرگزاری ایرنا و با حضور مدیران نزدیک به 50 خبرگزاری عضو، آغاز به کار کرد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم افتتاحیه اجلاس اوآنا:
🔹امیدوارم مجمع اوآنا بتواند توانمندی ملتها برای مقابله با جریانسازی یکسویه خبری را افزایش دهد.
🔹 نشست تهران فرصتی برای گسترش و تبادل تجربیات حرفهای و رسانهای میان کشورها و ملتهای عضو خواهد بود.
🔸 نادری مدیرعامل خبرگزاری ایرنا: جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته به دلیل ایستادگی بر باورها و اعتقادات خود تحت تحریمهای یکسویه بوده است.
🔸 با وجود این تحریمهای ظالمانه مردم تلاش کردند، مقاومت کنند و به پیشرفت ادامه دهند تا کشور به نقطه مطلوبی برسد.
🔺خبرگزاری ایرنا در هجدهمین اجلاس اتحادیه خبرگزاری های آسیا و اقیانوسیه (اوآنا)، ریاست این اتحادیه را به مدت سه سال در اختیار خواهد گرفت.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️زندگی خصوصی رو نریزیم تو مجازی
🎞کلیپ آموزشی روانشناسی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
انتهای شب
نگرانی هایت را به خدا بسپار
آسوده بخواب خدا بیدار است
شبتون بخیر
و سرشار از آرامش آسمونی
#شبتون_عاشقانه✨❤️✨
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🌺ســـــــلام
🌺صبحتون پُر از عطر خدا
🌺الهی دلتـون بی غم
🌺قلبتون مَملُو از آرامش باشه
🌺هر کجا هستید
🌺امیدوارم روزیتون افزون
🌺وجودتون شادی آفرین
🌺دستاتون روزی رسون
🌺آرزوهاتون دست یافتنی
🌺و تنتون سالم وسلامت باشه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم | آرزو فروشی با فنگشویی
🔸احتمالا شما هم طی چندسال گذشته اسم فنگشویی به گوشتون خورده، مفهومی که این روزها برای خیلیها دستاویزی شده تا به واسطه اون عقاید عجیب و بدون پشتوانه رو تبلیغ کنن و ازش پولهای هنگفت به جیب بزنن
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
يك نفر در زمستان وارد دهی شد و توی برف دنبال منزلی می گشت ولی غريب بود مردم هم غريبه توی خانههاشان راه نمیدادند
همينجور كه توی كوچههای روستا می گشت ديد مردم به يك خانه زياد رفت و آمد می كنند از کسی پرسيد، اينجا چه خبره؟ گفت زنی درد زايمان دارد و سه روزه پيچ و تاب ميخوره و تقلا ميكنه ولی نمیزاد، ما دنبال دعا نويس می گرديم از بخت بد دعانويس هم گير نمياريم
مرد تا اين حرف را شنيد گفت: بابا دعانويس را خدا براتون رسونده، من بلدم، هزار جور دعا ميدونم! فورا مرد مسافر را با عزت فراوان وارد كردند و خرش را به طويله بردند، خودش را هم زير كرسی نشاندند، بعد قلم و كاغذ آوردند تا دعا بنويسد، مرد روی کاغد چیزهایی نوشت و به آنها گفت: اين كاغذ را در آب بشوريد و آب آنرا بدهید زائو بخورد.
از قضا تا آب دعا را به زائو دادند زائيد و بچه صحيح و سالم به دنيا آمد. از طرفی کلی پول و غذا به او دادند وبعد از چند روز که هوا خوب شد راهیش کردند. بعد از رفتنش یکی از دهاتی ها کاغذ دعا را که کناری گذاشته بودند برداشت وخواند دید نوشته: خودم بجا، خرم بجا، ميخوای بزا، ميخوای نزا
#عبید_زاکانی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
تشخیص افراد دروغگو
مطالعات نشان میدهد متأسفانه بیشتر افراد در طول روز بارها دروغ میگویند. در بهترین حالت افراد حداقل ۲ تا ۳ بار در روز دروغ میگویند. محققان دانشگاه کالیفرنیا بعد از ۲۵۳ مطالعه و پژوهش دریافتهاند که ما فقط قادر به کشف ۵۳ درصد از دروغهایی که به ما گفته میشود، هستیم. یعنی تقریبا معادل احتمال پیشگویی درباره شیر یا خط آمدن سکه! نکتهی ترسناک دیگر در بازی دروغ و حقیقت این است که حتی مأموران پلیس، بازجویان حرفهای، قاضیها و … نیز تنها در ۶۰ درصد مواقع دروغ را از حقیقت تشخیص میدهند و هیچ قطعیتی در کار نیست .
۱. قبل از هر چیزی در مورد شخص مورد نظر تحقیق کنید
قبل از روز ملاقات، در مورد طرف مقابل تحقیق کنید. مثلا میتوانید به صفحات اجتماعی شخص مورد نظر سر بزنید. سعی کنید به دنبال اطلاعات پیشپا افتادهای بگردید که بعید است طرف مقابل دربارهیشان دروغ بگوید. حتی اطلاعات خیلی ساده مثل اینکه شخص مورد نظر آخرین بار به کجا سفر کرده، به دردتان میخورد. سپس، به دنبال اطلاعاتی بگردید که طرف مقابل احتمالا از صحبت کردن دربارهیشان احساس راحتی نخواهد کرد.
۲. سر صحبت را با موضوعات سرگرمکننده باز کنید
وقتی سوالی میپرسید که خودتان از قبل جواب درستش را میدانید، به زبان بدن او دقت کنید. مثلا با اینکه میدانید طرف مقابل همین چند هفته پیش به فلان کشور سفر کرده (شاید از روی عکسهایی که در اینستاگرام به اشتراک گذاشته فهمیده باشید)، باز میتوانید به عمد بپرسید «تعطیلات کجا رفته بودی؟» تا ببینید چه جوابی میدهد. چنانچه راستش را گفت اما حالتش ناآرام و مضطرب بود، بدانید که این حالتش به دلیل دروغ گفتن نیست، بلکه فقط احساس راحتی نمیکند. در این مرحله، از روی چند نشانهی زیر نیز میتوانید اطلاعات مفیدی کسب کنید.
حرکات چشمها
معمولا گفته میشود فردی که موقع صحبت به گوشهی سمت راستِ بالا یا گوشهی سمت چپِ بالا نگاه میکند، حرفش راست نیست. پس ارتباط چشمی را فراموش نکنید. کارشناسان زبان بدن معتقدند نگاه آدمهای دروغگو خیلی وقتها به سمت نزدیکترین خروجی متمایل میشود، چرا که به خاطر دروغ گفتن دچار استرس میشوند و به لحاظ روانی دلشان میخواهد پا به فرار بگذارند. چنین افرادی ممکن است به دلیل اینکه منتظرند زودتر خلاص شوند، مدام به ساعتشان نگاه کنند.
خشکی گلو
معمولا گفته میشود آدمهای دروغگو قبل از اینکه شروع به صحبت کنند، گلوی خود را صاف میکنند، چرا که گلویشان به دلیل هجوم استرس خشک میشود. در این حالت، رطوبتی که به طور طبیعی در گلو وجود دارد، به شکل عرق به سطح پوست راه پیدا میکند و موجب خشکی گلو میشود. دروغگوها دقیقا به همین دلیل خشکی گلو، آب دهانشان را به سختی قورت میدهند و دچار حالت پرش سیبک گلو میشوند.
طرز نشستن
به گفتهی کارشناسان زبان بدن، آدمهای دروغگو اغلب عادت دارند بدن خود را اندکی به سمت عقب متمایل کنند تا فاصلهیشان با طرف مقابل حفظ شود. این طرز نشستن نشانهی اضطراب است. دروغگوها چون خودشان میدانند که روراست نیستند، میترسند که طرف مقابل مچشان را بگیرد و دستشان رو شود.
۳. سرعت جوابگویی طرف مقابل
دقت کنید طرف مقابل چقدر سریع به سوالات شما جواب میدهد. مثلا ببینید وقتی سوال میپرسید، آیا بدون اینکه فکر کند جواب میدهد؟ جوابهای شتابزده ممکن است نشانهی دروغ گفتن باشند. نوجوانی را تصور کنید که دیر از مدرسه برگشته و والدینش دلیل تأخیرش را جویا شدهاند. چنانچه این نوجوان فورا بدون اینکه فکر کند، در جواب والدینش بگوید که مثلا کلاس تقویتی داشته، میتوان اینطور فرض کرد که جواب چنین سوالی را از قبل آماده کرده و داستانی که به هم بافته ساختگی است.
۴. یک سوال تکراری را به سه شکل مختلف بپرسید
هر وقت فکر کردید طرف مقابلتان راستش را نگفته، سوالتان را سه دفعه، اما هر بار به شکلی متفاوت، مطرح کنید. در لابهلای جوابهای طرف مقابل به دنبال پیدا کردن تناقض و ناهماهنگی نباشید، بلکه برعکس، به دنبال شباهتها بگردید. مثلا ببنید آیا چیزی که هر بار در جواب سوال تکراری شما میگوید، شبیه یک متن از پیش آماده شده است؟ آیا هر بار از جملات تکراری و حساب شده استفاده میکند؟ چنانچه احساس کردید طرف مقابلتان جملات تکراریِ از پیش آماده شده تحویلتان میدهد، میتوانید حدس بزنید که روراست نیست یا شاید دلش نمیخواهد همه چیز را بگوید. سیاستمدارها نیز وقتی قصد ندارند همهی حقایق را فاش کنند، دقیقا همین شکلی جواب میدهند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
8 روش برای درمان خود کم بینی
عقده حقارت یا خودکم بینی نوعی احساس روانشناختی است که در آن فرد خودش را حقیر و کم می بیند. این احساس کاملاً یا تا حدی ناخودآگاه است. در واقع خودکم بینی نوعی حالت ذهنی است که طی آن شما حس می کنید کمتر و پایین تر از دیگران هستید و به همین دلیل همه تعاملات شما با خانواده، دوستان و همکارانتان دچار مشکل می شود.
1- با خودتان مهربان باشید
یکی از اصلی ترین راه هایی که می توانید با آن بر احساس حقارت غلبه کنید این است که تمرین کنید با خودتان مهربان باشید. اگر اشتباهی مرتکب شدید زیاد به خودتان سخت نگیرید. همه دچار خطا و اشتباه می شوند. مهم این است که از اشتباهاتتان درس بگیرید و پیشرفت کنید. فقط شما نیستید، همه ما هر از گاهی شکست می خوریم. اگر مشکلی پیش آمد سعی کنید از آن درس بگیرید و اجازه ندهید که درگیر اضطراب و افسردگی شوید.
2- اجازه ندهید گذشته بر شما غلبه کند
هر اتفاقی که برایتان افتاده است و هر کاری که قبلا کرده اید مربوط به گذشته تان می شود. خودتان را به خاطر اشتباهاتی که انجام داده اید ببخشید. با این مساله که دیگران به شما ظلم کرده اند کنار بیایید. به اینکه نحوه تربیتتان چه تاثیری روی شما گذاشته یا از چه راههایی مورد انتقاد قرار گرفته اید و احساس حقارت کرده اید فکر نکنید.خودتان را با نحوه برخوردی که با خودتان دارید یا با اشتباهاتی که کرده اید تعریف نکنید. اگر این کار را بکنید هیچ وقت از موانعی که دیگران برایتان تعیین کرده اند عبور نمی کنید.
3- قوی باشید
اجازه ندهید نقاط ضعفتان شما را به عقب بکشند. سعی کنید تا حد ممکن خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. یادتان باشد که همه ما نقاط ضعف و قوت مخصوص خودمان را داریم. روی چیزهای خوبی که دارید و کارهای خوبی که می توانید انجام بدهید تمرکز کنید. حتما فعالیت هایی وجود دارد که شما دوستشان دارید و در آنها مهارت هم دارید. به این فکر کنید که دیگران در چه مواردی از شما تعریف می کنند؟ یادتان باشد که قرار نیست بهترین باشید یا هر کاری را صحیح و درست انجام بدهید. قرار است به کارهایی فکر کنید که برایتان ارزشمندند و در آنها احساس موفقیت می کنید.
4- از خودتان دفاع کنید
تبعیض های جامعه را به درون خودتان راه ندهید. اینکه جامعه تنگ نظر و سطحی نگر باشد دلیل آن نمی شود که شما فرد کم ارزشی هستید. با اینکه سخت است ولی تمام تلاشتان را بکنید که تبعیض های موجود روی شخصیت شما تاثیری نگذارد. با این کار در مقابل کسانی که می خواهند شما را زمین بزنند پیروز می شوید و انتقادات و کلیشه های همیشگی را شکست می دهید.بهترین راه برای غلبه بر تعصبات موجود این است که به زندگی تان با همین شرایط ادامه بدهید و یاد بگیرید که با وجود انبوهی از موانع و مشکلات پیش رو به جلو حرکت کنید.
5- با دیگران روابط مفیدی برقرار کنید
از افرادی که به شما انرژی و حس منفی می دهند دوری کنید. خودتان را از هر کسی که از شما انتقاد می کند و چیزهای وحشتناکی راجع به شما می گوید دور کنید. انتقادهای سازنده از طرف کسانی که به فکر شما و کمک به شما هستند را قبول کنید؛ اما وقتتان را با افرادی که از شما حمایت نمی کنند نگذرانید. با افرادی دوست شوید که به رشد و پیشرفت شما کمک می کنند و بهترین احساسات را به شما هدیه می دهند.
6- “نه” بگویید
با خواسته های همه موافقت نکنید. یاد بگیرید که شما مسئول برطرف کردن نیازهای همه نیستید. شما نسبت به دیگران کم ارزش تر نیستید و قرار نیست هر چیزی که بقیه می گویند را انجام بدهید. در دام این احساس نیفتید که اگر به دیگران نه بگویید آنها دیگر شما را دوست ندارند و رهایتان می کنند. حتی اگر هم چنین اتفاقی بیفتد برای شما بهتر است و بدون آنها بهتر می توانید زندگی کنید.
7- خواسته هایتان را عنوان کنید
در روابطتان با دیگران حد و مرزهایی تعیین کنید و به آنها پایبند باشید. به نیازها و نظرات دیگران احترام بگذارید؛ اما از آن طرف هم مطمئن شوید که دیگران هم به شما احترام می گذارند. اگر کسی به شما ظلم کرد از حقتان دفاع کنید. دوستی ها و روابط بد و منفی را کنار بگذارید و یاد بگیرید خواسته هایتان را عنوان کنید.
8- خودتان باشید
اجازه ندهید جامعه شما را زمین بزند. اگر به خاطر یک مشخصه جسمی خاص (مثلاً قد یا وزن)، کمی متفاوت تر از دیگرانید یا از حد متوسط خارج هستید، اجازه ندهید ترس شما درباره تصورات مردم باعث ایجاد احساس حقارت در شما شود.اکثر مردم از متفاوت بودن می ترسند؛ بنابراین موقع بیرون رفتن از خانه در ذهنتان برنامه بچینید. از زبان بدن مثبت استفاده کنید و بدانید که اگر دیگران به شما خیره شدند باید چه واکنشی نشان بدهید. اجازه ندهید کنجکاوی غریبه ها شما را آزار بدهد و سعی هم نکنید حالت دفاعی به خودتان بگیرید. گاهی اوقات مردم فقط کمی کنجکاوند، همین!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 داستان کوتاه
در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و
خواننده ای بود؛ بنام "برديا"
که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت
بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند
و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید.
بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند .
بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد.
در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد.
در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد،
سر برداشت تا ببیند کیست.
شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود.
شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟
شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود
و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد
و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم.
به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت
خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر
اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند.
اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم.
اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی
و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی.
تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی وفا هستی.
به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار
و زیر بار منت ناکسان قرار نده.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚#حکایت_بهلول_عاقل_و_ﻫﻤﺴﺮ_ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ
همسرپادشاه بهلول ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻂ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ .
ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺳﺎﺯﻡ
ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﻢ .
ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ !
ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺒﻠﻎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ، بهلول ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﺎﻥ ﻓﻘﯿﺮﺍﻥ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩ.
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺐ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﺪﻩ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮ ﺗﻮﺳﺖ !!..
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ؛
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻗﺼﻪﯼ بهول ﺭﺍ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ !
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﺰﺩ بهلول ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ .
ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﯽ؟
بهلول ﮔﻔﺖ : ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﻢ .
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺑﻬﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﺒﻠﻐﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ !
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻧﺎﭼﯿﺰﯼ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﯼ !
بهلول ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻫﻤﺴﺮﺕ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺗﻮ
ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﺧﺮﯼ !!!
ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ، ﻓﺮﻕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ !!!...
ﺍﺭﺯﺵ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ رضای خدا باشد نه برای معامله با خدا…
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 #داستان_کوتاه
گویند مردی را به جرم قتل نزد کورش آوردند
پسران مقتول خواهان اجرای حکم شدند
ﻗﺎﺗﻞ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ کاری ﻣﻬﻢ برای ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ۳ ﺭﻭﺯ ﻣﻬﻠﺖ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩ.
ﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ؟
ﻗﺎﺗﻞ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ نگاه ﮐﺮﺩ ﻭ گفت : ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ.
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ :ﺍﯼ ﺳﭙﻬﺴﺎﻻﺭ ﺁﺭﺍﺩ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍﺿﻤﺎﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺁﺭﺍﺩگفت: ﺑﻠﻪ ﺳﺮﻭﺭﻡ.
ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﺪ ﺣﮑﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﺟﺮﺍمیﮑﻨﯿﻢ!
ﺁﺭﺍﺩ گفت: ﺿﻤﺎﻧﺘﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﻗﺎﺗﻞ ﺭﻓﺖ و ۳ﺭﻭﺯ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺁﺭﺍﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﮑﻢ ﺑﺮﺍی او ﺍﺟﺮﺍ ﻧﺸﻮﺩ.
اﻧﺪﮐﯽ پیش ﺍﺯﻏﺮﻭﺏ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻗﺎﺗﻞ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﻦ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺟﻼﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ.
کورش ﺑﺰﺭﮒ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺘﯽ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ؟
ﻗﺎﺗﻞ پاسخ ﺩﺍﺩ :ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﻭﻓﺎﯼ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ.
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍﺿﻤﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ مهرورزی ﻭ ﻧﯿﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﻧﯿﺰ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ ﺯﯾﺮﺍ می ترﺳﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺑﺨﺸﺶ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel