📚 #داستان_کوتاه_جالب
یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته
رزی ، خانم نسبتا مسن محله ، داشت از کلیسا برمیگشت …
در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت :
مامان بزرگ ، تو مراسم امروز ، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد ؟!
خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت :...
عزیزم ، اصلا یک کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم !!!
نوه پوزخند ی زد و بهش گفت :
تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!!
مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست .
خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت :
عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری ؟!
نوه با تعجب پرسید : تو این سبد ؟ غیر ممکنه
با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه !!!
رزی در حالی که تبسم بر لبانش بود اصرار کرد : لطفا این کار رو انجام بده عزیزم
دخترک غرولند کنان و در حالی که مادربزرگش رو تمسخر میکرد
سبد رو برداشت و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت :
من میدونستم که امکان پذیر نیست ، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده !
مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و با دقت زیادی وارسیش کرد گفت :
آره ، راست میگی اصلا آبی توش نیست
اما بنظر میرسه سبده تمیزتر شده ، یه نیگاه بنداز …!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 #داستان_کوتاه
#علم_یا_خرد
خانمی طوطی ای خرید اما روز بعد آن را به مغازه برگرداند.
او به صاحب مغازه گفت این پرنده صحبت نمی کند .
صاحب مغازه گفت : آیا در قفسش آینه ای هست ؟ طوطی ها عاشق آینه هستند ، آن ها تصویرشان را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند . آن خانم یک آینه خرید و رفت .
روز بعد باز آن خانم برگشت طوطی هنوز صحبت نمی کرد .
صاحب مغازه پرسید : نردبان چه ؟ آیا در قفسش نردبانی هست ؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند. آن خانم یک نردبان خرید و رفت .
اما روز بعد باز هم آن خانم آمد .
صاحب مغازه گفت : آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد ؟ نه ؟ خب مشکل همین است . به محض این که شروع به تاب خوردن کند ، حرف زدنش تحسین همه را بر می انگیزد . آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت .
وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد ، چهره اش کاملأ تغییر کرده بود .
او گفت : طوطی مرد !!!
صاحب مغازه شوکه شد و پرسید : آیا او حتی یک کلمه هم حرف نزد ؟!!
آن خانم پاسخ داد : چرا ، درست قبل از مردنش با صدای ضعیفی گفت آیا در آن مغازه غذایی برای طوطی ها نمی فروختند ؟!!
هیچگاه علم را با خرد اشتباه نگیرید. علم به شما کمک میکند زندگی را بگذرانید، خرد کمکتان میکند زندگیتان را بسازید.
ساندرا کری
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚جملاتي كوچك، مفاهيمي بزرگ:
آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّاآنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید.
اگر اضطراب دارید، درگير آینده!
و اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر مي بريد.
👈👈👈پس در لحظه زندگی کنید...!
قدر لحظه ها را بدانيد!زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم.
از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟چون سعي مي كند با دروغ هاي پي در پي، شما را قانع كند!
هیچ بوسه ای جای زخم زبان را خوب نمی کند!پس مراقب گفتارتان باشيد...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚مديريت خشم
به خشم خود با ذهنی آگاه نگاه كن.
"خشم خودت راسركوب نكن، فقط بر اساس آن عمل نكن"
ابراز كردن خشم يكى از بدترين راههاى خاموش كردن آن است. انفجار خشم معمولا باعث اختلال بيشتر آن بخش از مغز مى شود كه احساسات را تحت كنترل دارد و شخص را بيشتر خشمگين مىكند.
وقتى از زمانهايى حرف مىزنيم كه خشم خود را بر سر كسى كه موجب اين احساس در ما شده خالى میكنيم، نه تنها آرامش پيدا نمیكنيم بلكه خشمگينتر نيز میشويم .
اما هنگامى كه ابتدا خشم را خاموش و سرد
میكنيم سپس با برخوردى سازنده و حاكى از اعتماد بنفس، به حل و فصل اختلاف خود با ديگرى میپردازيم بسيار موثرتر عمل میكنيم.
مشاهده احساس خشم از طريق حواس بدنی (خشم در كجای بدنم تاثير گذار بوده است؟) و تنفس، نه تنها به كم شدن انرژی انفجاری آن منتهی میشود، بلكه به ما امكان انتخاب میدهد كه چه رفتار سازنده ای در قبال آن انجام دهيم.
نگاه كردن به خشم با هوشياری، حالتی است كه نه به يكباره در واكنش پرخاشگری میافتيم و نه آن را در درون خود سركوب میكنيم .
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚ضربه کوچولو
مسافر تاکسی، آهسته روی شونهی راننده زد، چون میخواست ازش یه سوال بپرسه…
راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد…
نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس…
از جدول کنار خیابون رفت بالا…
نزدیک بود که چپ کنه… اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد…
برای چند ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد…
سکوت سنگینی حکم فرما بود،
تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!
مسافر عذرخواهی کرد و گفت: من نمیدونستم که یه ضربهی کوچولو آنقدر تو رو میترسونه!
راننده جواب داد: واقعا تقصیر تو نیست… امروز اولین روزیه که به عنوان یه رانندهی تاکسی دارم کار میکنم… آخه من ۲۵ سال رانندهی ماشین جنازه کش بودم…!
به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽
❥↬ @bohlool_aghel
❥↬ @ostad_dehnavi
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🌻يا قَاضِيَ الْحَقِّ
🍃ای که به حق،
به عدل، به داد،
به درستی،
قضاوت میکنی
📓جوشن کبیر
🦋صبحتون بخیر ...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 #داستان_کوتاه_آموزنده
پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد. او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست.
پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را سرزنش میکردند پدر بزرگ فقط اشک میریخت و هیچ نمیگفت.
یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی میکرد. پدر روبه او کرد و گفت: پسرم داری چی درست میکنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید .!.
❣یادمان بماند که:
"زمین گرد است..."
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣خدا چرا حاجت بعضیارو دیرتر میده
👌پاسخشو از امام علی ع بشنو
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 برگزیدههای خداوند...
🌕 رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: خداى تعالى از بین روزها روز جمعه، و از بین ماهها ماه رمضان، و از بین شبها شب قدر را؛ و از بین مردم، انبياء و رسل را؛ و از رسولان مرا برگزید. و از ميان خاندان من علی را برگزيد و او را بر همۀ اوصياء برترى داد و از خاندان على، حسن و حسين را برگزيد؛ و از خاندان حسين اوصيا علیهمالسلام اجمعین را که از قرآن دفاع نمایند؛ از تحريف غاليان، و تفسیر به نفع منحرفان، و تأويل جاهلان؛ و نهمين آنها باطن و ظاهرشان، و قائم آنهاست؛ و او از همه آنها برتر است.
إِنَّ اَللَّه اِختارَ مِن اَلأَيامِ يَوم اَلجمعَة وَ مِن اَلشُّهور شَهر رَمضَان وَ مِن اَلليَالِي لَيلَة اَلقدرِ وَ اِختَار مِن اَلنّاسِ اَلأنبیَاء وَ اَلرُّسل وَ اِختارنِي مِنَ اَلرسلِ وَ اِختارَ مِنّي عَلياً وَ اِختَارَ مِن عَلِي اَلحسن وَ اَلحُسين وَ اِخَتار مِن اَلحسَينِ اَلأوصِياء يَمنعون عَن اَلتّنزِيل تَحرِيف اَلغالِين وَ اِنتحَالَ اَلمبطِلِين وَ تَأوّل اَلجَاهلينَ تَاسِعهم بَاطِنهم ظَاهرهُم قَائِمهم وَ هُو أَفضلُهم
📗بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۳۶۳
📗الغيبة (للنعمانی)، ج ۱، ص ۶۷
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚پول غذای امروز
یکی از غذا خوریهای بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.
رانندهای با خواندن این تابلو، اتومبیلش را فورا پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوشجان کرد.
بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.
با تعجب گفت:
مگر شما ننوشتهاید که پول غذای امروز را از نوه من خواهید گرفت؟!
خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوهتان خواهیم گرفت، ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
#شبــهاے_قدر
نسل جوان دنبال #قهرمان واقعے باشند.
عملیات رمضان ۱۳۶۱☝️🏻
هوای گرم، تابستان_شب قدر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 «شب بیستوسوم همان لیلة الجهنی است»...
🌕 زراره گوید: از امام علیهالسلام در مورد شبهایی از ماه رمضان که غسل کردن در آنها مستحب است سؤال کردم. فرمود: «شب نوزدهم و شب بیستویکم و شب بیستوسوم.» و فرمود: «شب بیستوسوم همان لیلة الجهنی است» و در حدیث نقل شده است که شخصی به پیامبر صلیالله علیه و آله گفت: «خانهام از مدینه دور است، شبی را مشخص و امر فرما که در آن وارد مدینه شوم»؛ پس پیامبر ورود در شب بیستوسوم را امر فرمود.
عَنْ زُرَارَهًَْ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ اللَّیَالِی الَّتِی یُسْتَحَبُ فِیهَا الْغُسْلُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ لَیْلَهًُْ تِسْعَ عَشْرَهًَْ وَ لَیْلَهًُْ إِحْدَی وَ عِشْرِینَ وَ لَیْلَهًُْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ وَ قَالَ لَیْلَهًُْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ هِیَ لَیْلَهًُْ الْجُهَنِیِّ وَ حَدِیثُهُ أَنَّهُ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ إِنَّ مَنْزِلِی نَاءٍ عَنِ الْمَدِینَهًِْ فَمُرْنِی بِلَیْلَهًٍْ أَدْخُلُ فِیهَا فَأَمَرَهُ بِلَیْلَهًِْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِین.
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۵۴
📗تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۲۶
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel