📚داستان کوتاه
"چوپان طمّاعی که سگ گلهاش را سلاخی کرد"
این داستان بسیار آموزنده حکایتی واقعی از زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و برگرفته از ترجمهی این داستان توسط « رسانههای بینالمللی » است.
سالها قبل در زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی، جنرال «سانی مود» که در یکی از مناطق کشور حرکت میکرد در میان راه نگاهش به چوپانی افتاد و ایستاد.
به مترجمی که همراه خود داشت گفت:
برو به این چوپان بگو که جنرال سانی میگوید که اگر این سگ گلهات را سر ببُری یک پوند انگلیس به تو میدهم...!
چوپان که با یک لیرهی استرلینگ انگلیسی میتوانست نصف گله گوسفند بخرد، بیدرنگ سگ را گرفت و آن را سر برید...!
آنگاه جنرال دوباره به چوپان گفت:
اگر این سگ را سلاخی کنی، یک پوند دیگر هم به تو میدهم و چوپان هم پوند دوم را گرفت و سگ را سلاخی کرد...!!
سپس جنرال برای بار سوم توسط مترجم خود به چوپان گفت:
این پوند سومی را هم بگیر و این سگ را تکه تکه کن...!!
و چوپان پوند سوم را گرفت و سگ گله را تکهتکه کرد...!
وقتی جنرال انگلیسی به راه افتاد، چوپان به دنبال او دوید و گفت:
اگر پوند چهارم را هم به من بدهی، من این سگ را طبخ میکنم...!
جنرال سانی مود گفت: نه...!!!
من خواستم که آداب و رفتارها را به سربازانم نشان دهم.!
تو بخاطر سه پوند حاضر شدی که این سگ گلهات را که "رفیق و حامی تو و گلهٔ گوسفندان توست سر ببری و سلاخی کنی و آن را تکهتکه کنی و اگر پوند چهارمی را به تو میدادم آنرا میپختی....!!
"معلوم نیست با پوند پنجم به بعد چه کارها که نخواهی کرد...!!"
آنگاه جنرال سانی رو به سوی نظامیان همراهش کرد و گفت:
« تا وقتی که از این نمونه مردم در این کشور وجود داشته باشند، شما نگران هیچ چیز نباشید...!!...»
* پول حتی علايق و احساسات انسانها را عوض میكند...!!!*
از نخل برهنه سایهداری مطلب
از مردم این زمانه یاری مطلب
عزت به قناعت است و خواری به طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺درود الهی امروز
🌼بهترين ثانيهها شيرينترين دقايق
🌸دلچسبترين ساعتها
🌺دوست داشتنيترين لحظهها و
🌼اوقات خوشی را پيش رو داشته باشید
🌸الـهـی همیشه شاد باشید
🌺روز جدیدتون سرشار از موفقیت
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزتون رو با طبیعت زیبا آغاز کنید
💚غم و اندوه اگر هم
🌿روزی مثل باران بارید
💚یا دل شیشهایات
🌿از لب پنجره عشق،
💚زمین خورد و شکست
🌿با نگاهت به خدا
💚چتر شادی واکن
🌿و بگو با دل خود که
💚خــدا هست و خدا هست
🌿و خـــدا هست
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚از اسب فرو آید و بر خر بنشیند
در مورد کسی که از موقعیت خوب خود نزول کند و آنچه داشته را از دست بدهد استفاده میشود.
در روزگار قدیم خر و اسب وسیلهی رفت و آمد بود. آنها که اسب داشتند آدمهایی بودند که زندگی بهتری داشتند.
بااین حال پیش میآمد که یک نفر زندگیش به هم بخورد و به هر دلیل آن چه را که داشت از دست میداد یا میفروخت.
آن وقت باید به جای اسب سوار شدن، سوار خر میشد.
البته مثل
اسب را داد خر گرفت
از خوشحالی پر گرفت
نیز کاربرد دارد ولی برای مواردی که کسی از روی ناآگاهی یا سادگی در معاملهای ضرر کند و خودش نداند و راضی هم باشد، به عنوان طعنه و طنز به کار میرود.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
4_5893176973903006644.mp3
7.39M
اگر بخواهید در زندگی به زور کسی یا چیزی را بدست بیاورید، نشانه ی آن است که آن شخص یا آن چیز موهبت شما نیست. آنچه را که به زور به چنگ آورید، برای نگاه داشتن اش نیز باید بجنگید.
🎧 #کتاب_صوتی
📕 چشم دل بگشا
✍🏻 #کارترین_پاندر
🎙 راوی #شفیع_شفیعی
ترجمه #گیتی_خوشدل
قسمت : اول
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🌹▪️به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن
🌹▪️چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن
#شهادت_امام_صادق_تسلیت🖤
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🖤📚احادیثی از امام جعفر صادق ع در لحظات پایانی عمر مبارکشان
امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات حیات که مرگ را نزدیک دیدند، دستور دادند که تمام خانواده و خویشان بر بالینش جمع شوند و پس از آنکه همه در کنار امام حاضر شدند ، چشم باز کرد و به صورت تک تک آنها نظر افکند و فرمودند: «اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَلاةِ» شفاعت ما شامل کسی نمی شود که نمازش را سبک بشمارد.
🕯 هرگز از دین و معتقدات مردم جستجو مکن که بدون دوست خواهی ماند.
وسائل الشیعه ج۱۲ ص۸۶
🕯محبوب ترین برادرانم نزد من کسی است که عیب های مرا نزد من هدیه آورد.
اصول کافی ج۳ ص۴۵۲
🕯هرکس به پدر و مادر خود با نگاه خشمگین و دشمنی نگاه کند در حالیکه آن دو به او ظلم کرده باشند، خداوند نمازش را قبول نکند
وسائل الشیعه ج۲۱ ص ۵۰۱
🕯خداوند بندگانش را به چیزی سخت تر از خرج کردن پول آزمایش نکرده است.
خصال ج۱ ص۸
🕯کسی که هنگام صبح صدقه بدهد، خداوند نحوست و شومی آن روز را از او دور مےکند.
مکارم الاخلاق ص۲۴۳
📚 احادیث الطلاب ص۷۱۲ تا ۷۲۷
🌹▪️شهادت رئیس مذهب شیعه،
امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚نقطه گذاری
مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگیاش رسیده بود، کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد.
تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم نه برای برادر زاده ام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران
اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را کامل کند و آنرا نقطه گذاری کند. پس تکلیف آن همه ثروت چه می شد؟؟؟
برادر زاده او تصمیم گرفت آن را اینگونه تغییر دهد:
تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه! برای برادر زاده ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.
خواهر او که موافق نبود، آن را اینگونه نقطه گذاری کرد:
تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم. نه برای برادر زاده ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.
خیاط مخصوصش هم یک کپی از وصیت نامه را پیدا کرد و آن را به روش خودش نقطه گذاری کرد:
تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه. برای برادرزاده ام؟ هرگز. به خیاط. هیچ برای فقیران.
پس از شنیدن این ماجرا، فقیران شهر جمع شدند تا نظر خود را اعلام کنند:
تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه. برای برادر زاده ام؟ هرگز. به خیاط؟ هیچ. برای فقیران.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 سخنان آیت الله #خزعلی، 45 سال پیش(درسال55) در مورد #ظهور امام زمان(عج)...😳
#علائم_ظهور
#آخرالزمان
🎥
https://eitaa.com/joinchat/371195984Cc861b12aed
دانلود #کلیپ در لینک بالا👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️آرزو میـــڪنــــــــم
⭐️در این شب زيـــبـــــا
⭐مــهـــر ، بـــرڪـــت ،
⭐عشـــــــــــــــــــق ،
⭐محبــــــــت و ســلامـتــی
⭐همنشین دوستـان و عزیـزانـم باشد
⭐شب زیـــبـــاتـــون آرام
⭐و در پــنـاه پــروردگــار مــهــربــان🌙
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به طلوع زیبا خورشید ☀️
سلام دوستان عزيزززم😊✋
امرروزتون ب زیبایی طبیعت بهاری🍀
امروز عالے باش ، عاشق باش
شاد باش🌼🍃مثبت فكركن
مثبت عمل كن ، خودت باش
شكرگزار باش و
در پناه عشق به خداباش🌼🍃
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 داستان کوتاه
🔹ملانصرالدین برای خرید کفش نو راهی شهر شد. در راسته کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او می توانست هر کدام را که می خواهد انتخاب کند.
🔹فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد. ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد؛ اما هیچ کدام را باب میلش نیافت.
🔹هر کدام را که می پوشید ایرادی بر آن وارد می کرد! بیش از ده جفت کفش دور و بر ملا چیده شده بود و فرشنده با صبر و حوصله هر چه تمام به کار خود ادامه می داد.
🔹ملا دیگر داشت از خریدن کفش ناامید می شد که ناگهان متوجه یک جفت کفش زیبا شد! آنها را پوشید.
🔹دید کفش ها درست اندازه پایش هستند، چند قدمی در مغازه راه رفت و احساس رضایت کرد. بالاخره تصمیم خود را گرفت، می دانست که باید این کفشها را بخرد.
🔹از فروشنده پرسید: قیمت این یک جفت کفش چقدر است؟! فروشنده جواب داد: این کفش ها، قیمتی ندارند!
🔹ملا گفت: چه طور چنین چیزی ممکن است؟! مرا مسخره می کنی؟!
🔹فروشنده گفت: ابدا، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند؛ چون کفش های خودت است که هنگام وارد شدن به مغازه به پا داشتی...!
♦این داستان زندگی اکثر ما انسان هاست...!
"همیشه نگاه مان به دنیای بیرون است!
ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست و جو می کنیم...! خوشبختی و آرامش را از دیگران می خواهیم، فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است...!"
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel