eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
37.8هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آیا میدانستید؟ ‏شاید باور نکنید که در قلب اروپا شهری هست، که مردمانش خودشون رو ایرانی تبار میدونند اهالی شهر «یاسبرین» در «مجارستان» که بعنوان نماد تیز هوشی شناخته می‌شن و به اینکه اجدادشون ایرانی و از شهر یزد بودند افتخار می‌کنن، حدود ۸۰۰ سال پیش به دلیل حمله مغول‌ها به مجارستان مهاجرت کردند چند سال پیش هم تو یزد یه خیابون رو به نام "یاس برین" نام‌گذاری کردند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 گذر پوست به دباغخانه می‌افتد "هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم، مخصوصاً امام سجاد علیه‌السلام می‌رساند. سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلم‌های فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور می‌خواهند از او انتقام بگیرند. مردم نیز یکی یکی می‌آمدند و انتقام می‌گرفتند. هشام می گفت: "بیش از همه از علی‌بن‌حسین وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی‌بن‌اببطالب می‌کردم، انتقامش سخت خواهد بود." روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهان فرمودند: "مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم." هنگامی که امام سجاد عليه السلام به طرف هشام‌بن‌اسماعیل می‌رفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند: "اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم." هشام فریاد زد : {اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ} {خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.} بعد از این رفتار امام سجاد (ع)، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند. 📚 تاریخ طبری ، جلد 6 ، صفحه 526 . 📚 شرح الأخبار، جلد 3 ، صفحه 260 . ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 آیا می دانستید در گذشته که علوم طبیعی چندان پیشرفت نکرده بود، مردم علت بسیاری از پدیده ها را نمی دانستند، و هر چیزی را که نمی فهمیدند، آنرا طلسم و جادو می پنداشتند و برای رفع آن به نزد ساحران و رمالان می رفتند. ساحران هم، اغلب از این ناآگاهی مردم استفاده می کردند و با انجام یک سری حرکات و ادای جملات نامفهوم ، طوری رفتار می کردند که مردم عادی گمان می کردند،شخص ساحر داری قدرت مافوق طبیعی است و می تواند برای رفع حادثه یا مشکل ایجاد شده طلسم مناسبی درست کند. باری یکی از کارهای که ساحران انجام می دادند، این بود که، به درخواست زنی یا مردی که گمان می کرد، یارش محبتش نسبت به او کم شده است، نام شخص مورد نظر را بر نعلی می نوشت و آنرا طی مراسمی خاص در آتش می انداخت تا قلب شخص همانند" نعل که در آتش می سوخت"، برای رسیدن به معشوق در هول و بی تابی  باشد. اصطلاح "نعل در آتش دارد "که کنایه از بی قراری و اضطراب شخصی برای رسیدن به مقصود است، از همین رفتار ریشه گرفته است. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴حکایت ملانصرالدین و روزقیامت یکی بود ، یکی نبود . در شبی از شبها ملانصرالدین وزنش کنار هم نشسته بودند و از هر دری حرف می زدند همسر ملا پرسید : تو می دانی که در آن دنیا چه خبر است و بعد از مرگ چه بلایی سر ‌آدم می آورند ؟ ملا گفت : من که نمرده ام تا از آن دنیا خبر داشته باشم ولی این که کاری ندارد الان به آن دنیا می روم و صبح زود خبرش را برای تو می آورم . زن ملا خوشحال شد و تشکر کرد . ملا از جا بلند شد و یکراست به طرف گورستان رفت و توی قبری خالی دراز کشید آن قبر از آخرین قبرهای گورستان بود و کنار جاده قرار گرفته بود تا یک نفر از جاده ی کنار گورستان عبور می کرد . ملا فکر می کرد که فرشته ها دارند به سراغش می‌آیند و سوال و جواب می کنند و از حرفهای آنها می فهمم که در آن دنیا چه خبر است ؟ ساعت ها گذشت ولی خبری نشد کم کم ملا خوابش گرفت صبح که شد کاروانی از‌ آن جا عبور می کرد . شترها هر کدام زنگی به گردان داشتند با شنیدن صدای زنگ ملا از خواب بیدار شد و گمان کرد که وارد دنیای دیگری شده سراسیمه از جا پرید و از قبر بیرون آمد . ساربانی که افسار چند شتر در دستش برد افسارها را از ترسش رها کرد و پا به فرار گذاشت . کالاهایی که پشت شتران بود بر زمینی ریخت . اوضاع شیر تو شیر شد . کاروان به هم ریخت . بزرگ کاروان ساربان فراری با با خشم صدا زد و گفت : چرا بیخودی فریاد کشیدی و شترها را فراری دادی ؟ ساربان ماجرای قبر کنار جاده را تعریف کرد . کاروانیان ملا را به حضور کاروان سالار آوردند . کاروان سالار تا ملا را دید سیلی محکمی به گوشش زد و او را به باد فحش گرفت صاحبان کالا هم هر کدام با چوب و چماق به جان ملا افتادند و او را زخمی کردند . ملا فرار کرد و به خانه اش رسید زن بدون توجه به سر و صورت ملا تا در را گشود و گفت : ببینیم از آن دنیا برایم خبر آورده ای ؟ ملا گفت : خبری نبود . همین قدر فهمیدم که اگر قاطر کسی را رم ندهی با تو کاری ندارند . از آن به بعد ، وقتی بخواهند کسی را از عاقبت ظلم و ستم آگاه کنند ، می گویند اگر قاطر کسی را رم ندهی ، کسی با تو کاری ندارند 📚داستانهای آموزنده ‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
💡 عبارت "صفحه گذاشتن پشت کسی" از اصطلاحات بسیار معمول و متعارف است که عارف و عامی از آن در مواقع شوخی و جدی استفاده می کنند. صفحه گذاشتن مترادف با منبر رفتن و غیبت کردن و بر شمردن نقاط ضعف و پرده دری است یعنی کسی که پشت سر دیگری به جد یا هزل مطلبی بگوید و احیانا راز پنهانیش را فاش کند . سابقا در نواحی جنوب ایران که اغلب بین روسای ایالات و قبایل و خوانین محلی رقابت و هم چشمی و احیانا دشمنی و خصومت وجود داشت معمول بود که یک نفر رییس قبیله با خان متنفذ پس از آنکه به اسرار مکتوم و رازهای پنهان حریف خویش پی می برد دستور می داد در آن باب با شاخ و برگهای فراوان آهنگ و تصنیف بسازند و مطربان و خوانند گان محلی آن ترانه را با دف و نی و با آواز بلند در هر کوی و برزن و گذرگاههای عمومی بخوانند و بنوازند و از این رهگذر اذهان و انظار عابرین را به شنیدن شرح رسوایهای خان حریف جلب کنند. بدیهی است خان حریف بیکار نمی نشست و برای متفرق کردن خوانند گان و نوازندگان دست به اقدام متقابل می زد و از این سوی نیز به حمایت و پشتیبانی از آنان بر می خاستند . در نتیجه جنگ مغلوبه می شد و جریان قضیه به گوش همگان می رسید و خان متنفذ به مقصود خویش که همان رسوایی حریف بوده است نایل می آمد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚خسارت بزرگ مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(علیه السّلام) که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد: یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل به خدمت شمارسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم و به من خوش گذشت. امام صادق(علیه السّلام) تبسمی کرد و به او فرمود: (در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟ عرض کرد آری . حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد. ۱ قال امیر المومنین علیه السلام: لَا یَخْرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ مِنْهُ عَلَى دِینِهِ وَ صَلَاتِهِ انسان نباید به سفری برود که ترس آن دارد به دین یا نمازش لطمه وارد شود.۲ 📚۱-جهاد با نفس، جلد ۱ صفحه ۶۶ 📚۲-وسائل الشیعه جلد ۱۱ صفحه ۳۴۴ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چرا بعضی ها فرصت توبه پیدا نمی کنند؟ سخنران استاد شجاعی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴کسی‌که زیاد به‌یاد خدا باشد، مورد محبّت او قرار می‌گیرد قالَ رَسُولُ اللَّه(ص)‏ «مَنْ‏ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللَّهِ‏ أَحَبَّهُ‏ اللَّه»‏؛ ریشۀ کار یاد خداست. کسی که زیاد به یاد خدا باشد و متذکّر او شود، مورد محبّت او قرار می‌گیرد. ریشۀ بدبختی‌ها غفلت از خداست؛ و ریشۀ خوشبختی‌ها ،به تعبیری ریشۀ شقاوت‌ها غفلت از خداست. و ریشۀ سعادت‌ها ذکر‌الله است. مورد محبّت که قرار گرفتی، عطایایش می‌رسد. به هر مقدار به تعبیر، مجبورم این حرف را بزنم، چون دارم جنبۀ کمّی می‌دهم. متذکّر خدا بیشتر باشی، حبّش بیشتر است. چاره‌ای هم جز این نداری. آن وقت این تذکّر و ذکر‌الله از نظر اثر، ضریبش نسبت به ایّام مختلف می‌شود. حالا عرض می‌کنم. در ایّامی مترتّب بر او که حب‌الله است می‌فهمی ضریبش مختلف می‌شود. یکی از آنها فرض کنید از نظر هفته و ایّام می‌گویم. شب‌های جمعه است. در باب ماه‌ها، ماه مبارک رمضان؛ و در بین باز ایّامی که سفارش شده است و اثر آن و ضریب آن را بالا می‌برد، ده روز اوّل ماه ذی‌الحجة‌الحرام است. «وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ» ، می‌گویند ایّام معلومات این دهۀ اوّل ذیحجه است و ضریب را بالا می‌برد. از روز اوّل تا روز دهم. به یاد خدا بودن. در روایات ما داریم، حتّی نسبت به آثار اعمال صالحه هم، زیاد می‌کند. 📚وسائل الشیعه، ج7، ص154 📚سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 203 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرودگاه کیش و فرودگاه دبی؛ یکی در حال عملیات، یکی غرق در آب... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
❄️یڪ شـب پر از آرامش 💫 یڪ دل شاد و بی غصه ❄️ و یڪ دعای خیر از ته دل 💫 نصیـب لحظه ‌هاتون ❄️ در این شـب سرد زمستانی 💫 خونه دلتون گـرم ❄️شبتون بخیر و سراسر آرامش ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
صبح آغاز شکفتـــــن است… شکفتــنی درسایه پــــروردگار.. صبحتـــــون سرشار از الطـــــاف الهی… و برکات خداوندی.. درود صبحتون بخیر❤️ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 ضرب المثل سرکه نقد به ز حلوای نسیه این ضرب‌المثل به این معناست که هر چیزی نقد به دست ما برسد، هرچند کم و ناچیز خیلی بهتر از چیزی است که با وعده و وعید زیاد به دست ما برسد، هرچه قدر هم که با ارزش باشد. در لغت‌نامه دهخدا آمده نقد یعنی آنچه که در حال داده شود؛ به عبارت دیگر یعنی پیشادست اما نسیه چیزی است که در آینده داده می شود و پسادست خوانده می‌شود. در این ضرب‌المثل طبیعتا حلوا از سرکه بسیار خوشمزه‌تر و بهتر است. اما شاید در مواقعی گرفتن آنی و در لحظه سرکه ترش خیلی بهتر از منتظر ماندن برای دریافت حلوای شیرین باشد. شاید در نگاه اول این نقدی که به دست می‌آید ارزشش به اندازه آن نسیه نباشد، اما همین که آدمی از بودنش اطمینان حاصل می‌کند خود دلیل بر برتری نسبی آن هست. چرا که شما در لحظه این نقد کم ارزش را داری اما هیچ جای اطمینانی وجود ندارد که آن نسیه با ارزش را در آینده داشته باشی. شاید بشود ضرب‌المثل «کاچی بهتر از هیچی» را به نوعی معادل با این ضرب‌المثل دانست. یا این عبارت تمثیلی که می‌گوید: «گنجشکی که به دست است بهتر از باز پریده است». ‎‌‌‌‎‌‌‎‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel