📚 هزار و یک حکایت
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.
استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید،
یک نقاشی فوق العاده کشید و آن را در میدان شهر قرار داد ،
مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است
و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .
استاد به او گفت:
آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند. استاد به شاگرد گفت:
انتقاد آسان است اما اصلاح ....
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ داستان پیامبر مهربان
سلام یکی از جلوه های انسان های نیکو ،اخلاق و رفتار آن ها با دیگران است..یک نمونه از رفتار پیام بر را بخونید و بحالید..حال کنید...
در یکی از روزها وقتی حضرت رسول (ص) عازم مسجد بودند در بین راه شخصی خدمت ایشان آمد و مدعی شد که من از شما طلب کارم و همین الآن و همین جا بایستی طلب مرا بدهید.
پیغمبر (ص) فرمودند: اولاً، شما از من طلب کار نیستید و ثانیاً، چون پول همراه ندارم، اجازه بدهید که بروم منزل و برای شما پول بیاورم. گفت: نمی گذارم حتی یک قدم از این جا بردارید.
هر چه پیامبر نرمش نشان دادند، او بیشتر خشونت کرد تا آن جا که عبا و ردای پیامبر اکرم (ص) را گرفت و به دور گردن حضرت پیچید و کشید، به طوری که اثر سرخی آن در گردن مبارک حضرت به جا ماند.
مسلمانان که در مسجد منتظر پیامبر (ص) بودند، وقتی دیدند آن حضرت تشریف نیاوردند بیرون آمدند و متوجه شدند یک نفر یهودی جلو ایشان را گرفته است. خواستند او را کنار کشیده و احیاناً کتک بزنند، اما حضرت فرمود: شما کاری نداشته باشید. من خودم می دانم که با رفیقم چه باید بکنم.
آن قدر نرمش نشان دادند که یهودی در همان جا گفت: "" اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انک رسول اللّه `` و افزود: این چنین قدرت و بردباری و تحملی از عهده یک فرد عادی، خارج است و شما مسلّماً از جانب خدا مبعوث شده اید
منبع : شیوه زندگانی پیامبر اسلام، بخش سیره نبوی، ص 16
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴علت اینکه خداوند مؤمنان را از دشنام دادن به کافران نهی کرده،چیست؟
✍خداوند به صراحت در آیه 108 سوره انعام دشنام به دشمنان را جایز ندانسته و فرموده است: و کسانی که غیرخدا را میخوانند، دشنام ندهید.
امام صادق(علیه السلام) در توضیح این فرمایش فرموده است که: از دشنام به دشمنان خدا بپرهیزید، زیرا آنان هم به خداوند دشنام خواهند داد. خداوند همچنین در همین آیه، دشنام نسبت به مقدسات دشمنان و حتی بتان را نهی کرده است.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:از آنجا که مومنان به معبودان مشرکان دشنام میدادند و به دنبال آن مشرکان به معبود مومنان دشنام میدادند، خداوند مومنان را از این کار نهی کرد.
پس مومنان برای اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و دیگر اولیای معصوم الهی(علیه السلام) مورد سب و دشنام قرار نگیرند، باید از دشنام به دشمنان و مقدسات آنان اجتناب کنند.
در حقیقت، با آنکه کافران و مشرکان، شایسته احترام نیستند، ولی نباید کاری کرد که موجبات مقابله به مثل آنان را فراهم کرد و دشمنان به مقدسات حقانی مومنان و مسلمانان اهانت کنند.
📘تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 757، ح 238
📘همان، ح 239
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚حق مادر
حق مادر برتو آنست ڪه بدانے او حمل ڪردہ است تو را نہ ماہ طورے ڪہ هيچ ڪس حاضر نيست اين چنين ديگرے را حمل ڪند
و بہ تو شيرہ جانش را خوراندہ است طوری ڪہ هيچ ڪس ديگر حاضر نيست اينڪار را انجام دهد
و با تمام وجودباجميع اعضا و جوارحش تو را حمايت و مواظبت نمودہ است و اينڪار را از روے شوق و عشق انجام دادہ
و رنج و درد و غم و گرفتارے دوران باردارے را بہ خاطر تو تحمل نمودہ است،
تا وقتے ڪہ خداے متعال تورا از رَحِم بہ عالم خارج انتقال داد.
پس اين مادر بود ڪہ حاضر بود گرسنہ بماند و تو سير باشے،
برهنہ بماند و تو لباس داشتہ باشے،
تشنہ بماند و تو سيراب باشے،
در آفتاب بنشيند تا تو در سايہ او آرام استراحت ڪنے،
ناراحتے را تحمل ڪند تا تو در نعمت و آسايش بہ زندگے ادامہ دادہ و رشد نمائے
و در اثر نوازش او بہ خواب راحت و استراحت لذيذ دست يابے.
شڪم او خانہ تو
و آغوش او گهوارہ تو
و سينہ او سيراب ڪنندہ تو
و خود او حافظ و نگهدارندہ تو بود؛
سردے و گرمے دنيا را تحمل ميكرد تا تو در آسايش و ناز و نعمت زندگے ڪنے.
پس شڪرگزار مادر باش بہ اندازہ اے ڪہ براے تو زحمت كشيدہ است؛
و نمے توانے از او قدردانے نمائے مگراینکه عنايت و توفيق راازخداوند متعال بخواهی...
توفیق راخدابخواهیم.
#قدردان،مادرنعمت بی تکرارخداباشیم.
📚رساله حقوق امام سجاد(ع)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ چگونه حسادت را در درون خود ریشه کن کنیم؟
سخنران استاد پناهیان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
معجزه های ﺧﺪﺍ همیشه وجود دارد
ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ڪہ
ﺑﺮ ﺳﺮﺁﻓﺮﯾﺪﮔﺎﻧـﺶ
ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺍﺯﺵ میڪشد
ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪツ ﺭﺍ ﺑﺮﻟﺒﺸﺎﻥ می نشاﻧﺪ
در پایان این شـب زیبا
شما را به خـــدا میسپارم
شبتـون مهدوی❤️❤️❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
💕درود بر شما عـزیزان
💕صبح بهاریتون زیبـا
💕از هـمین امـروز
💕از هـمین لحظه
💕گرما بخش قلبی باشیم
💕آرامـش یـعنی
💕گـره از کـار کسی باز کنی
صبحتون مهدوی❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 متنى قابل تامل در باب ديدن نعمت ها
«قارون» هرگز نمی دانست که روزی،
کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند.
و «خسرو پرويز» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپیلتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید...
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نيز اینگونه نمی زیستند اما باز گله منديم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم...!
كمى متفاوت بنگريم...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚#یک_داستان_یک_پند
در زمان دبستان ناظمی داشتیم که گاهی برخی را که تنبیه میکرد، به آنها فرصت عذرخواهی نمیداد و میگفت برو و خودت را اصلاح کن. انسان بسیار شریفی بود ولی حکمت این کارش همیشه برای من جای سوال بود. بعدها که بزرگتر شدم روزی در اتوبوس همسفر شدیم، علت را جویا شدم دلیل بسیار خوبی گفت، گفت:وقتی کسی چندین بار خطایی میکرد و تذکر مرا گوش نمیداد، تنبیهاش میکردم. چون اینبار قصدم نبخشیدن او بهخاطر اشتباهش بود و میدانستم وقتی برای عذرخواهی پیش من بیاید، اشک در چشمانش حلقه خواهد زد، من هرگز نمیتوانستم کسی که بهخاطر خطایش گریه میکند را نبخشم، پس چارهای جز صحبت نکردن با او نداشتم.
یکی از نامهای حضرت حق ❀یا راحم العبرات❀ است.
یعنی کسی که بر اشک چشم، رحم میکند.
حتی در حدیثی از نبی اکرم (ص) داریم که میفرماید، دوست وظیفه دارد بر اشک چشم دوست رحم کند.
پس نتیجه میشود گرفت، خداوند نیز یا بنده را به درگاهش راه نمیدهد و اگر راه داد و قطره اشکی بر چشم اوجاری ساخت بیگمان بر آن اشک رحم میکند و او را میبخشد. دعای او را مستجاب و توبه او را میپذیرد.
از خودمان قیاس کنیم، مثال کسی برای طلب بخشش پیش ما آمده است و ما او را به حضور بپذیریم و حرفش را بشنویم و درخواستش را گوش کنیم و اشک چشمانش را ببینیم و آخر کار بگوییم، حرفهایت را شنیدیم و اشکهایت را دیدیم، بخشیدن شما ممکن نیست بروید!!!! آیا این کار با انسانیت منطبق است؟؟؟ قطعا چنین نیست. پس وقتی ما انسانیم و نمیتوانیم قیاس کنیم، آیا خدای ما با آن همه رحمت با ما چنین می کند؟؟ قطع یقین پاسخ منفی است.
یا اَرحَمَ الرّاحِمین
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👁چشم برزخی چیست؟
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚نتیجه ی حکم به ناحق
دهقانی یک ظرف عسل برای فروش به شهر آورد. نگهبان دروازه ی شهر برای گرفتن راهداری جلوی او را گرفت و سر ظرف را باز کرد که ببیند چیست؛ ولی از شدت بد ذاتی آنقدر او را معطل کرد و سر ظرف را باز نگه داشت تا این که مگسهای زیادی از اطراف آمدند و روی عسل نشستند و عسل را از بین بردند، طوری که مشتری برای خریدن آن رغبت نمی کرد.
دهقان پیش قاضی رفت و شکایت کرد. قاضی گفت: تقصیر از راهداری نیست. بلکه تقصیر از مگسها است. هر کجا که مگسها را ببینی حق داری آنها را بکشی؟
دهقان از این قضاوت جاهلانه متعجب شد و گفت: این حکم را روی کاغذ بنویسید و به من بدهید. قاضی حکم قتل مگسها را نوشت و امضا کرد و به دهقان داد.
دهقان همین که نوشته را دریافت کرد و در جیب خود گذاشت، دید مگسی بر صورت قاضی نشسته است. فورأ یک سیلی محکم به صورت قاضی نواخت و مگس را کشت. قاضی با شدت غضب گفت: او را حبس کنید.
دهقان بی درنگ نوشته را از جیب خود در آورد و به قاضی نشان داد و گفت: حکمی است که خودتان امضا فرمودید.
📙هزار و یک حکایت خواندنی ۱ / ۱۹۸؛ به نقل از: هزار و یک حکایت / ۳۵۶.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ عاقبت فرد کینه ای و آخرت وحشتناک او...
سخنران استاد مجتهدی (ره)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 متنى قابل تامل در باب ديدن نعمت ها
«قارون» هرگز نمی دانست که روزی،
کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند.
و «خسرو پرويز» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپیلتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید...
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نيز اینگونه نمی زیستند اما باز گله منديم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم...!
كمى متفاوت بنگريم...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
هدایت شده از تبلیغات موقت👇
🕋🕋 لبیک اللهم لبیک 🕋🕋
سلام علیکم قابل توجه کسانی که برای انجام اعمال حج تمتع امسال درمکه مکرمه به نائب امین نیاز دارند
حج نیابتی برای اموات و افراد، توسط عوامل کاروان (روحانی ،معینه)انجام میشود با قیمت کاملا مناسب باارائه مدرک معتبر از سازمان حج و زیارت
جهت ثبت به آیدی زیر مراجعه فرمایید👇
@sheykh_mohamad110
فرصت و ظرفیت کاملا محدود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم پروردگارا ...❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚نتیجه ی حکم به ناحق
دهقانی یک ظرف عسل برای فروش به شهر آورد. نگهبان دروازه ی شهر برای گرفتن راهداری جلوی او را گرفت و سر ظرف را باز کرد که ببیند چیست؛ ولی از شدت بد ذاتی آنقدر او را معطل کرد و سر ظرف را باز نگه داشت تا این که مگسهای زیادی از اطراف آمدند و روی عسل نشستند و عسل را از بین بردند، طوری که مشتری برای خریدن آن رغبت نمی کرد.
دهقان پیش قاضی رفت و شکایت کرد. قاضی گفت: تقصیر از راهداری نیست. بلکه تقصیر از مگسها است. هر کجا که مگسها را ببینی حق داری آنها را بکشی؟
دهقان از این قضاوت جاهلانه متعجب شد و گفت: این حکم را روی کاغذ بنویسید و به من بدهید. قاضی حکم قتل مگسها را نوشت و امضا کرد و به دهقان داد.
دهقان همین که نوشته را دریافت کرد و در جیب خود گذاشت، دید مگسی بر صورت قاضی نشسته است. فورأ یک سیلی محکم به صورت قاضی نواخت و مگس را کشت. قاضی با شدت غضب گفت: او را حبس کنید.
دهقان بی درنگ نوشته را از جیب خود در آورد و به قاضی نشان داد و گفت: حکمی است که خودتان امضا فرمودید.
📙هزار و یک حکایت خواندنی ۱ / ۱۹۸؛ به نقل از: هزار و یک حکایت / ۳۵۶.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قديم تر ها...
همیشه علاجی برای هر دردی بود؛
مثل روغن چرخ خیاطی
برای نالههای لولای در؛
مثل دواگلی
برای زخمهای کودکانهی سرِ زانو؛
مثل آغوش مادربزرگ
برای باریدن تمام بغضهای جهان.
چقدر دستهایمان خالی شده است...
بيايید مثل قديما هواى همديگه رو داشته باشيم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 علت عبادت چیست؟
از امام رضا (ع) پرسيدند: علت عبادت چيست؟ ايشان فرمودند: علتش اين است كه خدا را فراموش نكنيد و خدا در زندگی تان متجلی باشد. فقر خودتان را فراموش نكنيد و ادب برخورد با خدا را ترك نكنيد و از عوامل دور نشويد. در ادب اجتماعی مراوده و ارتباط دوستی می آورد.
وقتی با كسی رفت و آمد می كنی و بيشتر ارتباط داری، وابستگی بيشتری ايجاد می شود. نفس اين عبادت كه من روزی پنج بار در روز بايستم و تكبير بگويم و حمد و سوره بخوانم، ايجاد رابطه است. انسان احساس هويتی ميكند.
حتی گاهی بعضی ها كه آدمهای ريشه دار و تحصيل كرده هم هستند، می گويند: ما چند سال است كه از خدا چيزی را می خواهيم ولی هرچه دعا ميكنيم اجابت نمی شود. من هم ديگر كنار گذاشته ام. يعنی تصورش از دعا، اجابت است.
در دعا هدف اجابت نيست. روايت داريم: گاهی دعا ميكنيم و مستجاب می شود و خدا به فرشتگان می گويد: اين را ديرتر ابلاغ كنيد تا بنده با ما حرف بزند. من صدای او را دوست دارم. شما يك قفل محكم در مغازه زده ايد و بازهم می گوييد: دعا كن. قرص سردرد می خوريد وباز هم ميگوييد: دعا كن. در دعا هدف ارتباط است نه استجابت دعا. اين را بايد دقت كرد كه باعث يأس در مردم نشود.
📚از بیانات دکتر رفیعی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ پیامبر اسلام حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میفرمایند:
«هر زنی که شوهرش را با زبانش بیازارد، خداوند هیچ کار واجب و مستحبی را از او نمیپذیرد و هیچ کار نیکش را قبول نمیکند تا وقتی که شوهرش را راضی کند.» اگر چه روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت مشغول شود.»
📖 بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۴
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ ای سیّد بحرالعلوم! بگو حضرت مهدی (علیه السلام) را دیدم.
روزی در مجلس علاّمه بحرالعلوم صحبت اتّفاقات کسانی که حضرت مهدی(ع) را دیدند به میان آمد.
علاّمه بحرالعلوم هم در بین آن صحبت ها شروع به صحبت کرد وفرمود: «دوست داشتم یک روز نمازم را در مسجد سهله بخوانم در زمانی که فکر می کردم کسی آنجا نیست.
چون به آنجا رسیدم دیدم که پر از مردم است وصدای ذکر وقرآن خواندن آنها بلند است وسابقه نداشت که در چنین وقتی هیچ کس در آنجا باشد. ولی آنها را در حالی دیدم که صفهای زیادی که برای خواندن نماز جماعت صف بسته بود.
من در کنار دیوار ایستادم جایی که زیر پایم تپّه ای از رمل (نوعی شن) بود. رفتم بالای آن تا صفها را نگاه کنم شاید جایی پیدا کنم که در آنجا بایستم.
در یکی از آن صفها جای یک نفر را پیدا کردم. آنجا رفتم وایستادم.
یکی از افرادی که در مجلس بود گفت: «بگو حضرت مهدی (صلوات الله علیه) را دیدم».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم ساکت شد مثل اینکه در خواب بوده وبیدار شده باشد. بعد از آن هر چه افراد خواستند که صحبتش را تمام کند راضی نشد.
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 خیانت یک زن
پس از آن که جنگ خیبر پایان یافت و اموال خیبر به عنوان غنیمت، طبق دستور پیغمبر اسلام (ص) بین مسلمین تقسیم گردید، یک زن یهودی به نام زینب دختر حارث که دختر برادر مَرحَب باشد برّه ای کباب شده را به عنوان هدیه تقدیم آن حضرت و همراهانش کرد.
زن یهودی پیش از آن که برّه را تحویل دهد، از اصحاب سؤال کرد که پیغمبر خدا کجای گوسفند را بهتر دوست دارد؟
اصحاب اظهار داشتند: پیامبر خدا (ص)، دست آن را بهتر از دیگر اعضایش دوست دارد.
پس آن، زن یهودی تمامی برّه را آغشته به زهر نمود، مخصوصاً دست آن را بیشتر به زهر آلوده کرد و جلوی حضرت و یارانش نهاد.
حضرت مقداری از دست برّه را تناول نمود و سپس به اصحاب خود فرمود: از خوردن آن دست بکشید، زیرا که گوشت این برّه مسموم است.
پس از آن، حضرت رسول (ص) آن زن یهودی را احضار و به او فرمود: چرا چنین کردی؟
او در جواب گفت: برای آن که من با خود گفتم، اگر این شخص پیغمبر باشد به او آسیبی نمی رسد وگرنه از شرّ او راحت می شویم.
و چون حضرت سخنان او را شنید، او را بخشید، ولی پس از آن جریان، حضرت به طور مکرّر می فرمود: غذای خیبر مرا هلاک، و درونم را متلاشی کرده است.
( بحارالا نوار: ج 21، ص 5 6)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قديم تر ها...
همیشه علاجی برای هر دردی بود؛
مثل روغن چرخ خیاطی
برای نالههای لولای در؛
مثل دواگلی
برای زخمهای کودکانهی سرِ زانو؛
مثل آغوش مادربزرگ
برای باریدن تمام بغضهای جهان.
چقدر دستهایمان خالی شده است...
بيايید مثل قديما هواى همديگه رو داشته باشيم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
مرﺩﯼ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﺴﺮ ﻭ فرزندش ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ اربابی ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، وی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ کارها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩ.
یک ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ...
ﺑه همین ﻋﻠﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﺪ.
ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺑه خاﻃﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﺵ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ در روز بعد ﺳﺮﮐﺎﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ارباب ﺣﻘﻮﻗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ.
ﮐﺎﺭﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ تشکر کرد و ﺩﻟﯿﻞ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩ.
ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑه شدت ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ...
ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮ باز هم ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ و علت این کار را ﺍﺯ ﺍﻭ نپرسید.
ﭘﺲ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ به همین ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ!
ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ برای ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﻨﺎﺭ از حقوقم ﮐﻢ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯾﺶ ﺑﻮﺩﻩ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﻨﺪ ﺭﻭح هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺭاضی اند ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎن ها ﻧﺴﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ دیگر نیازمند نشدم...
شخصی از اهل علم میگفت: در کربلا یا نجف که بودیم، گاهی در مضیقه قرار میگرفتیم بهحدی که آب و نان نداشتیم.
خانواده میگفت: فلان آقا مرجع است، برو از او بخواه.
من میگفتم: این کار را نمیکنم و اگر اصرار بکنید، میگذارم و از خانه بیرون میروم.
آن شخص میگفت: شب خواب دیدم کسی در میزند.
امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف بود. دستش را بوسیدم. وارد خانه شدند و مقداری نشستند و هنگام تشریف بردن دیدم چیزی زیر تشک گذاشتند.
پس از تشریف بردنشان در عالم خواب نگاه کردم ببینم چه گذاشتهاند، دیدم یک فلس عراقی را گذاشتهاند، [که کوچکترین واحد پول عراق و أَقَل ما یباعُ وَ یشْتَری بِهِ (کمترین مبلغی که میتوان با آن چیزی را خرید و یا فروخت) است که شاید فقرا هم آن را قبول نکنند] از خواب بیدار شدم و بعد از آن خواب دیگر به فقر گرفتار نشدم. از اصفهان حواله صد یا هشتاد تومان رسید و وضع ما رو به بهبودی رفت.
👌ما که چنین ملاذ و ملجئی (تکیهگاه و پناهگاهی) داریم، چه احتیاجی به دیگران داریم؟!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۹
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚جبرئیل کجاست...
روایت شده که حضرت علی (ع) روزی بر منبر کوفه خطبه می خواند و در ضمن خطبه فرمود: ای مردم از من بپرسید، قبل از آنکه مرا از دست بدهید. از راه های آسمان بپرسید که من به آنها داناتر از راه های زمین هستم.
پس مردی از بین آن جماعت برخاست و گفت: یا امیرالمومنین، جبرئیل الان کجاست؟ فرمود: مرا بگذار تا بنگرم. سپس نگاهی به بالا و بر زمین و به راست و چپ نموده، سپس فرمود: تو جبرئیل هستی.
پس جبرئیل از بین آن قوم پرواز کرد و با بالش سقف مسجد را شکافت. مردم تکبیر گفتند و عرضه داشتند: یا امیرالمومنین، از کجا دانستی او جبرئیل است؟
فرمود: من به آسمان نظر انداختم و نظرم به آنچه
بر بالای عرش و حجب بود رسید.
وقتی به زمین نگاه کردم، بینایی من در تمام طبقات زمین تا قعر آن نفوذ کرد و هنگامی
که به راست و چپ نگاه کردم، آنچه را خداوند آفریده دیدم، ولی جبرئیل را در بین مخلوقات ندیدم. به همین دلیل دانستم که این فرد همان جبرئیل است.
📚على (ع) و المناقب، ص 190.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
دین یعنی محبت ❤️
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
«برید بن معاویه عجلی» - یکی از اوتاد زمین و از اعلام دین میگوید:
در نزد امام باقر علیه السلام بودم. مردی از خراسان با پای پیاده به محضرش آمد و پاهایش را - که پوست انداخته بود - از کفش بیرون آورد و گفت : به خدا جز دوستی شما اهل بیت، هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است.
امام فرمود : والله لو احبنا حجر حشره الله معنا و هل الدین الا الحب؟ ان الله یقول : « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ. .. » و قال : « یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ » و هل الدین الا الحب .
به خدا اگر سنگی ما را دوستبدارد، خداوند او را با ما محشور میکند و آیا دین، چیزی جز محبت است؟ خداوند میفرماید: [ای پیامبر] بگو: اگر خدا را دوست میدارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و خداوند فرمود: کسانی را که به سوی آنها مهاجرت میکنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟
بحارج27
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴عصبانیت شبکه بهایی من و تو از سریال مشاور!!
🔹سریال مشاور با استفاده از مفاهیم اسلامی و با حضور یک طلبه در نقش مشاور به حل مشکلات و مسائل مربوط به خانواده و جوانان را دنبال میکند، باعث شده شبکه معاند و بهایی منوتو درصدد تخریب این سریال بربیاید.
🔹این شبکه که همواره درصدد تخریب مفاهیم دینی و اخلاقی در جامعه اسلامی ایران است با تمسخر سریال مشاور شبکه دو، بار دیگر ضدیت خود را با مفاهیم اسلامی و اخلاقی نشان داد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ خدای خوب و مهربونم….
امروز به فرشتگانت بسپار
سبدی پر از لبخند و شادی
سلامتی و تندرستی
برکت و روزی فـراوان برای
دوستانم به ارمغان بیاورند
صبحتون بخیر❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel