eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
37.8هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر جوانی بر اثر سانحه ای زیبایی خود را از دست داد. چند ماه بعد ناباورانه نامزدش هم کور شد. موعد عروسی فرا رسید؛ مردم می گفتند: چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش هم نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را باز کرد. چون او هیچوقت نابینا نبود... مرد بودن سخت هست... ولی میشه مرد بود... ❣از اسب که بیوفتی... اسیر سرزنش خاک خواهی شد... ❣این قانون، آدمهاست... به دور آتشی میرقصند که تو در آن میسوزی... ❣روزگار بدیست درست وقتی در آتش میسوزی... همه به بهانه آب آوردن میروند... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
سامرا اى شهر ماتم هاى من خوشه چین خرمن غمهاى من مرغ دل از خاك تو پر مى‏كشد جام كوچ سرخ را سر مى‏كشد اینهمه غم كه دلم را پر نمود قامت خورشید را خم كرده بود گاه رنجور از اسارت مى‏شدم شاهد صدها جسارت مى‏شدم گاه مى‏شد از جفاى ناكسان مى‏شدم همخانه با درّندگان مانده خورشید توانم در شفق نیست در عُمق نگاه من رمق چار ساله كودكم با چشم زار مى‏كشد در سجده هایش انتظار او پرا ز احساس درد بى كسى است اشك چشم او پراز دلواپسى است ساقى یك جرعه آب زمزم است زخم تشنه بودنم را مرهم است مثل من كه خوانده‏ام او را به بر فاطمه خوانده است او را پشت در بر غریبى على مؤمن شده شاهد جان دادن محسن شده او كتاب پر ز درد فاطمه است یوسف صحرا نوردِ فاطمه است انتقام فاطمه در خشم اوست ذوالفقار مرتضا در چشم اوست او بود احیاگر قرآن و حج شیعیان اَلصّبر مِفْتاحُ الْفَرَج شهادت امام حسن عسکری(ع) تسلیت باد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚ماجرای پرداخت بدهی یار امام عسکری (علیه السلام) به روش عجیب یکی از اصحاب و دوستان امام حسن عسکری(ع) به نام ابوهاشم جعفری حکایت کرد: روزی امام(ع) سوار مرکب سواری خود شد و به سمت صحرا و بیابان حرکت کرد و من نیز همراه حضرت سوار شدم و به راه افتادم و حضرت جلوی من حرکت می کرد، چون مقداری راه رفتیم ناگهان به فکرم رسید که بدهی سنگینی دارم و بدون آنکه سخنی بگویم، در ذهن و فکر خود مشغول چاره اندیشی بودم. در همین بین امام(ع) متوجه من شد و فرمود: ناراحت نباش، خداوند متعال آن را اداء خواهد کرد و سپس خم شد و با عصایی که در دست داشت، روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! پیاده شو و آن را بردار و ضمناً مواظب باش که این جریان را برای کسی بازگو نکنی، وقتی پیاده شدم، دیدم قطعه ای طلا داخل خاک ها افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین نهادم و سوار شدم و به همراه امام(ع) به راه خود ادامه دادم، باز مقدار مختصری که رفتیم، با خود گفتم: اگر این قطعه طلا به اندازه بدهی من باشد که خوب است، ولی من تهیدست هستم و توان تامین مخارج زندگی خود و خانواده ام را ندارم، مخصوصاً که فصل زمستان است و اهل منزل آذوقه و لباس مناسب ندارند، در همین لحظه بدون آنکه حرفی زده باشم، امام(ع) مجدداً نگاهی به من کرد و خم شد و با عصای خود روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! آن را بردار و این اسرار را به کسی نگو، پس چون پیاده شدم، دیدم قطعه ای نقره روی زمین افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین کنار آن قطعه طلا گذاشتم و سپس سوار شدم و به راه خود ادامه دادیم، پس از اینکه مقداری دیگر راه رفتیم، به سوی منزل بازگشتیم و امام عسکری(ع) به منزل خود تشریف برد و من نیز رهسپار منزل خویش شدم.  بعد از چند روزی طلا را به بازار برده و قیمت کردم، به مقدار بدهی هایم بود -نه کم و نه زیاد- و آن قطعه نقره را نیز فروختم و نیازمندی های منزل و خانواده ام را تهیه و تأمین کردم. 📚منبع : چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، عبدالله صالحی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
‌ 📚داستان کوتاه روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه‌ای افتاد که دانه‌ گندمی را با خود به طرف دریا حمل می‌کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می‌کرد که در همان لحظه قورباغه‌ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان(ع) مدتی به فکر فرو رفت و شگفت‌زده شد، ناگاه دید قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مورچه از دهان او بیرون آمد ولی دانه گندم را همراه نداشت. سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید، و سرگذاشت او را پرسید. مورچه گفت: «ای پیامبرخدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می‌کند که نمی‌تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می‌کنم و خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا نزد آن کرم ببرد. قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می‌برد، و دهانش را به درگاه آن سوراخ می‌گذارد، من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه‌ گندم را نزد او می‌گذارم و سپس باز می‌گردم به دهان قورباغه، سپس در آب شنا کرده و مرا به بیرون از آب دریا می‌آورد و دهانش را باز می‌کند و من از دهان او خارج می شوم.» سلیمان(ع) به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می‌بری، آیا سخنی از او شنیده‌ای؟ مورچه گفت: آری او می‌گوید «یا من لا ینسانی فی جوف هذه الصخره تحت هذه اللجه برزقک، لا تنس عبادک المومنین برحمتک» ای خدایی که رزق و روزی مرا در درون این سنگ در قعر دریا فراموش نمی‌کنی، رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
 ‌ 📚امام حسن عسگری در میان درندگان حضرت امام حسن عسگری علیه السلام از طرف حکومت عباسی به دست مأموری سپرده شده بود. او از حکومت عباسی اجازه داشت امام را میان درندگان بیندازد. همسرش به او گفت:« تقوای خداوند را پیشه کن. تو متوجه نیستی چه کسی در منزل توست؟» آن گاه عبادت، پاکی و نیکوکاری امام را به شوهرش یادآور شد و گفت:« من برای تو می ترسم. می‌ترسم حق او را رعایت نکنی و گرفتار عذاب بشوی.» اما مرد زیر بار نرفت و امام حسن عسگری علیه السلام را میان درندگان انداخت. هیچ کس تردیدی نداشت که درندگان، امام را طعمه خود خواهند کرد. اما وقتی پس از مدتی برای تماشا آمدند، دیدند امام حسن عسگری علیه السلام ایستاده و در حال نماز است، و درندگان نیز دور او را گرفته اند. با دیدن این منظره، امام را از میان درندگان خارج کردند. منبع: بحار الانوار، ج 50، ص 268، ❥↬ @bohlool_aghel ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
خدایا 🙏 بحرمت این شب معنوی ✨ و شهادت امام حسن عسکری(ع)🖤 ✨هیچ خانه ایی غم دار ✨هیچ مادری داغ دیده ✨هیچ پدری شرمنده ✨هیچ محتاجی ستم دیده ✨هیچ بیماری درد دیده ✨هیچ چشمی اشکبار ✨هیچ دستی محتاج و ✨هیچ دلی شکسته نباشه آمیـن🙏 شبتون در پناه خدا 🖤 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🌸🌺 آرزویم این ‌است ؛ 💜🌼 ڪہ دلت خوش باشد ... 🌸🌺 نرود لحظہ‌اے از ... 💜🌼 صورتِ ماهت لبخند ... 🌸🌺 نشود غصّہ ... 💜🌼 ڪَمی نزدیڪت ... 🌸🌺 لحظہ‌هایت ... 💜🌼 همہ زیبا و قشنگ ... 🌸🌺 از خـدا مےخواه... 💜🌼 ڪہ تو را ... 🌸🌺 سالم و ... 💜🌼 خوشبخت بدارد ... 🌸🌺 همہ عمر ... 💜🌼 و نباشی دلتنگ ... 🌸🌺 و بدانی ڪہ ... 💜🌼 ڪَسی هست هنوز ... 🌸🌺 ڪہ تو را یاد ڪند ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹پـنـجشنبـه‌تـون گــلـبــارون عزیزان🌹 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
نیایش صبحگاهی🌸🍃 خــداونـدا 🙏 امروز را برای همه ما به گونه ای ورق بزن که لحظه لحظه آن عشق باشد و امیـد ای خدای مهربان امروز ، صبروبردباری فروتنی و تسلیم لبخندو گذشت صلح و آرامش برکت و بخشش بسیار نصیب همه ما بگردان آمین ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤امام زمان روضه بخوانین... 🏴 ایام شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بر مولا صاحب الزمان و دوستان و شیعیانشان تسلیت باد. ◍⃟🌴 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 ظهور امام زمان در کلام پدر... 🌕 به خط حضرت امام حسن عسکری علیه السلام دست نوشته‌ای یافت شد که در آن امام چنین نوشته بود: پناه می‌برم به خدا از قومی که آیات خداوند رب الارباب را نادیده گرفتند و پیغمبر صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علیه السلام ساقی کوثر در مواقف حساب را فراموش کردند و جهنم و قیامت و بهشت را از یاد بردند. ما اهل بیت عظیم‌ترین بندگان خدا در بین مخلوقات او هستیم و مقام نبوت و ولایت و کرامت متعلق به ماست. و ما قله‌های هدایت و دستگیره محکم ایمانیم و پیامبران گذشته از انوار و ارواح ما مدد و نورانیت می‌گرفتند و از آثار ما پیروی می‌کردند و به زودی مهدی عجل الله فرجه، با شمشیر کشیده برای اظهار حق قیام خواهد کرد. 📗بحار الانوار، ج‏ ۲۶، ص ۲۶۳ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄┄┄ 🌻ای نعمت باطنی عالم مهدی 🌻وی نور دل نبی خاتم، مهدی 🌻تکمیل نموده رب به تو نعمت ها 🌻ای نعمت جاری دمادم ، مهدی // 🎈سالروز آغاز امامت و ولایت گل سرسبد عالم هستی، تبریک و تهنیت 🎈//   ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚داستانهای ائمه: امام مهدی (عج) معرفی امام مهدی (ع) در شب معراج صدوق در امالى از ابن عباس روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: چون در شب معراج مرا بآسمان هفتم و از آنجا بسدرة المنتهى و از آنجا بحجابهاى نور بردند، پروردگارم ندا كرد كه: اى محمد! تو بنده من و من پروردگار توأم. پس خود را در برابر من كوچك شمار و مرا پرستش كن و بر من توكل نما و بمن اعتماد داشته باش! زيرا من دوست دارم كه تو بنده و حبيب و رسول و پيغمبر من باشى، و برادرت على جانشين، و باب مدينه علم تو باشد او حجت من و پيشواى بندگان من است كه بوسيله او دوستان من از دشمنانم شناخته گردند و هم بوسيله او حزب شيطان از حزب اللَّه تميز داده مى‏شود. دين من بوجود او پايدار، و حدود آن محفوظ، و احكامش جارى ميگردد.بخاطر تو و او و امامان اولاد تو، بمرد و زن بندگانم ترحّم ميكنم. و بوسيله قائم شما زمين خود را با تسبيح و تقديس و تهليل و تكبير و تمجيد ذات مقدسم، آباد كنم و از وجود دشمنان پاك گردانم و بدوستانم واگذار نمايم. با ظهور او سخنان بيدينان را پست و تعاليم خود را بلند گردانم، و شهرها و بندگانم را از علم خود با خبر كنم و گنج ها و اندوخته‏ ها را آشكار سازم، و او را باسرار و ما في الضمير هر كس مطلع گردانم و با نيروى فرشتگانم مدد كنم، تا فرمان مرا اجرا كند و دينم را رواج دهد او ولى بحق من و مهدى حقيقى بندگان من است. 📚منبع مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)،مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى ، دوانى، تهران:1378 ش،ص274. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel