فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اَمّن یجیبُ المُضطّر
✨اِذا دعاهُ و یَکشِفُ السوء
🌷در این شبهای عزیز
🌷برای تمام گرفتاران
✨و مریض داران و
🌷حاجت داران که محتاج
✨دعای من و شما هستند
🌷دعا کنیم با امید برآورده شدن
✨ خدایا..🙏
✨دعای خسته دلان مستجاب کن🌷
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷درود امروز ۷ چیز براتون خواستارم🌷
🌺 ۱- سایه خدا بر سرتون
🌸 ۲- سلامتی بر وجودتون
🌼 ۳- سر سبزی در خانه ها تون
🌺 ۴- سخاوت خدا در مال تون
🌸 ۵- سرنوشت نیکو در عمرتون
🌼 ۶- سبد سنبل در دست تون
🌺 ۷- سیب خنده رو لباتون
🌷پـیـش به سوی روزی سرشار از🌷
🌹خــیــر و بــرکــت و پـیـروزی و🌹
🌷و کلی خبـرها و اتفاقات خوش🌷
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
بهلول عاقل | داستان کوتاه
داستان کوتاه " بدشانسی " بقلم: شاهین بهرامی 💎《 اه، حرکت کن دیگه، راه برو دیگه جنازه!》 اینها را شای
داستان کوتاه " بدشانسی "
قسمت دوم و پایانی
💎دستگاه شروع به پخش فیلم میکند و شایان با ناباوری تمام، تصویر خود را در فیلم می بیند که صبح همان روز سوار بر اتوموبیل از خانه راه میافتد.
درست همان مسیر و همان وقایع، اما چیزی که عجیب است، گیر افتادنش را در پشت اتوموبیل آن پیرمرد مشاهده نمی کند و با سرعت در حال حرکت است که ناگهان در سر چهارراه با کامیونی که از سمت چپ میآید به شدت برخورد میکند!
همه چیز برای او مثل خواب و خیال میماند و چند بار محکم به صورت خود سیلی میزند تا اگر خواب است بیدار شود ولی انگار که بیدار است.
در ادامهی ماجرا، فیلم انگار که به عقب برگشته باشد دوباره از اول آغاز میشود و این بار شایان در کمال تعجب میبیند که فیلم درست طبق روال واقعیت پیش میرود و همان پیرمرد با اتوموبیلش وقفهای در رانندگی او ایجاد میکند و سرانجام پس از دقایقی شایان سبقت گرفته و به سلامت از چهارراه عبور و به محل کارش میرسد.
در ادامهی فیلم این بار دیگر خبری از تماس مادر نیست و او طبق برنامهریزی قبلی خود با اتوموبیل به سمت بالا میراند که در اولین توقف هنگامی که قصد دارد بستهی لوازم یدکی را تحویل مغازه بدهد و همانطور که مشغولِ صحبت با موبایل است، دختر جوانی از پشت سر گوشی را از دست او می قاپد و به سرعت سوار بر ترک موتور سیکلتی فرار میکند.
شایان از شدت ترس و تعجب، گلویش خشک میشود و به هر زحمتی هست خودش را به آشپزخانه میرساند و جرعهای آب مینوشد.
فیلم همچنان در حال پخش است و باز فیلم کمی به عقب برمیگردد و از جایی مجدد پخش میشود که این بار کاملا طبق واقعیت اتفاق افتاده پیش میرود و مادرش تلفن کرده و او از مسیر پایین رفته و خرید دارو و بعد هم که مشغول کار میشود و هیچ حادثهای برایش رُخ نمیدهد.
فیلم ادامه پیدا می کند و به جایی میرسد که شایان زیر سرُم است که ناگهان خانم پرستار به میز کنار تخت او نزدیک شده و نسخهی او را برمیدارد و به اتاق خودش میرود و مشغول نوشتن در پشت نسخه میشود و پس از لحظاتی دوباره به آرامی آن را به سرجایش برمیگرداند.
چیزی که او وقتی زیر سرُم بود اصلا متوجهی آن نشد.
فیلم روی تصویر پرستار ثابت میماند، شایان با دقت به چهرهی پرستار نگاه میکند، انگار که او را قبلا جایی دیده باشد، تصویر میرود ولی هر چه فکر میکند چیزی به خاطرش نمیرسد.
سپس با کمی ترس ولی البته خیلی کنجکاوانه به سراغ نسخه میرود و شروع به خواندن میکند...
سلام
ببخشید که بدون اجازه دارم پشت نسخه ی شما این نامه رو مینویسم
من پرستاری هستم که سرُم شما رو امروز براتون وصل کردم.
شاید باورتون نشه، ولی من سوزان هستم
سوزان ثابتی، میدونم که با اون حال خرابتون منو تو درمانگاه نشناختید، البته گمونم اگه حالتون هم خوب بود باز خیلی بعید بود منو بشناسید.
خیلی ساله که گذشته، قد یه عمر، منم اولش شما رو اصلا نشناختم.
فقط وقتی اسمتون رو شنیدم کمی کنجکاو شدم و بعد که اسم فامیلیتون رو دیدم، دیگه مطمئن شدم خودتون هستید.
ولی چقدر عوض شدید، البته منم خیلی تغییر کردم.
هیچوقت اون زمان رو که مجبور شدم علی رغم قول و قرار ازدواجمون با تهدید و اصرار پدرم به آمریکا بریم و شما رو تنها بذارم رو فراموش نمیکنم.
این کابوس هر شب برای من تازهست و هیچوقت نتونستم خوشبخت باشم.
دو سال پیش و بعد از فوت پدرم به ایران برگشتم.
حالا هم اصلا نمیدونم شما در چه وضعیتی هستید، و حال و روز تون چطوره، از طرفی هم نمی تونستم این نامه رو براتون ننویسم و امیدوارم اوضاع شما از من خیلی بهتر باشه.
منو همیشه میتونید اینجا پیدا کنید...
شایان مات و مبهوت به همه ی جریان های این روز عجیب فکر میکند، سپس باز چند بار صورتش را با آب خنک میشورد.
نه، انگار واقعا بیدار است و خواب نیست.
صبح فردا شایان با این که حالش کاملا خوب است به سمت درمانگاه میرود...
پایان
#شاهین_بهرامی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚#حکایت
بازرگانى در يکى از تجارتهاى خود، هزار دينار خسارت ديد، به پسرش گفت : اين موضوع را پنهان کن، مبادا به کسى بگويى. پسر گفت: اى پدر! از فرمانت اطاعت مى کنم ، ولى مى خواهم بدانم فايده اين پنهانکارى چيست ؟
پدر گفت : تا مصيبت دو تا نشود،
1 - خسارت مال
2 - شماتت همسايه و ديگران .
مگوى اندوه خويش با دشمنان
که لا حول گويند شادى کنان (1)
1_ يعنى: غم خود را با دشمن در ميان مگذار که او در زبان به ظاهر از روى دلسوزى، (لاحول و لا قوه الا بالله ) به زبان آورد (و عجبا گويد ) ولى در دل شادى کند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
خانههای دیروز عجب صبری دارند...
روزهای تیره و روشن زیادی داشتهاند
عروسی و عزا و خنده و دعوا و گریه و عشق زیاد دیدهاند
و هنوز هم قرص و محکم بایک دنیا راز بر زمین ایستادهاند...
شاید معرفتشان به ساکنانشان شبیه است...!
به نظرم خانهها آدمهای درونشان را بزرگ میکنند
پیر میکنند، و در خود خاک میکنند...
و اینجا عجیب بو داشت
حس داشت
جان داشت
حرف داشت
و پر از راز بود...🍃
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚#داستان_حضرت_موسی_و_مرد_کشاورز
روزی حضرت موسی به پروردگار متعال عرض کرد:«دلم می خواهد یکی از آن بندگان خوبت را ببینم.»
خطاب آمد:«به صحرا برو.آنجا مردی کشاوزی میکند.او از خوبان درگاه ماست.»حضرت به صحرا آمد و مردی را مشغول به کشاورزی دید.حضرت تعجب کرد که او چگونه به درجه ای رسیده است که خدا می فرماید او از خوبان ماست.
از جبرئیل پرسش کرد. جبرئیل عرض کرد:در همین لحظه خداوند او را امتحان میکند ،عکس العمل او را مشاهده کن.بلایی نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش را از دست داد.
نشست و بیلش را در مقابلش قرار داد و گفت:«مولای من،تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم،حال که تو مرا نابینا می پسندی من نابینایی را بیشتر از بینایی دوست دارم.»حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده است.
رو کرد و به آن مرد فرمود:ای مرد،من پیغمبرم و مستجاب الدعوه.می خواهی دعا کنم خداوند چشمانت را شفا دهد؟مرد گفت:خیر.حضرت فرمود چرا؟گفت:آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست میدارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞داستان زندگی سرور دو جهان حضرت محمد (ص )
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚اداء حق همسفر
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
قافله ای از مسلمانان آهنگ مکه داشت؛ همین که به مدینه رسید چند روزی توقف و استراحت کرد و بعد از مدینه به مقصد مکه به راه افتاد.
در بین راه مکه و مدینه، در یکی از منازل، اهل قافله با مردی مصادف شدند که با آنان آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت با آنها، متوجه شخصی در میان آنان شد که سیمای صالحان داشت و با چابکی و نشاط مشغول خدمت و رسیدگی به کارها و حوایج اهل قافله بود. در لحظه اول او را شناخت. با کمال تعجب از اهل قافله پرسید: «این شخص راکه مشغول خدمت و انجام کارهای شماست می شناسید؟»
گفتند: «نه، او را نمی شناسیم. این مرد در مدینه به قافله ما ملحق شد.
مردی صالح، متقی و پرهیزگار است. ما از او تقاضا نکرده ایم که برای ما کاری انجام دهد، ولی او خودش مایل است که در کارهای دیگران شرکت کند و به آنان کمک بدهد».
گفت: «معلوم است که نمی شناسید؛ اگرمی شناختید این طور گستاخ نبودید و هرگز حاضر نمی شدید مانند یک خادم به کارهای شما رسیدگی کند!»
گفتند: «مگر این شخص کیست؟»
گفت: «این، علی بن الحسین زین العابدین است».
جمعیت آشفته به پا خاستند و خواستند برای معذرت دست و پای امام را ببوسند. آنگاه به عنوان گله گفتند: «این چه کاری بود که شما با ما کردید؟! ممکن بود خدای ناخواسته ما جسارتی نسبت به شما بکنیم و مرتکب گناهی بزرگ بشویم!»
امام فرمودند: «من عمداً شما را که مرا نمی شناختید برای هم سفری انتخاب کردم؛ زیرا گاهی با کسانی که مرا می شناسند مسافرت می کنم، آنان به خاطر رسول خدا زیاد به من عطوفت و مهربانی می کنند و نمی گذارند که
من عهده دار کار و خدمتی بشوم. از این رو مایلم همسفرانی انتخاب کنم که مرا نمی شناسند و از معرفی خودم هم خود داری می کنم تا بتوانم به سعادت خدمت به رفقا نایل شوم».(1)
1- - بحار الانوار، ج 11، ص 21؛ داستان راستان، ج 1، ص 36،37
منبع: داسان ها و حکایت های حج، ص23
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖#مناجات_زیبا
روزی حضرت موسی (ع) در كوه طور،
به هنگام مناجات عرض كرد:
ای پروردگار جهانیان!
جواب آمد: لبیك!
سپس عرض كرد:
ای پروردگار اطاعت كنندگان!
جواب آمد: لبیك!
سپس عرض كرد: ای پروردگار گناه كاران!
موسی علیه السلام شنید:
"لبیك، لبیك ، لبیك!"
حضرت گفت:
خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یكبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهكاران، سه مرتبه جواب دادی؟
خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیكوكاران به كار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهكاران جز به فضل من پناهی ندارند.
اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه كسی پناهنده شوند؟
📚 کتاب قصص التوابین (ص ١٩٨)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
#اعمال_مشترک_شبهای_قدر
💎شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان می نویسد:
شب نوزدهم، اوّل شب هاي قدر است و شب قدر همان شبي است كه در تمام سال شبي به خوبي و فضيلت آن نمي رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدير امور سال مي شود و ملائكه و روح كه اعظم ملائكه است در آن شب به اذن پروردگار به زمين نازل مي شوند و به خدمت امام زمان عليه السلام مشرّف مي شوند و آنچه براي هركس مقدّر شده است از امام زمان(عليه السلام) اخذ مي كنند،
و اعمال شب هاي قدر بر دو نوع است يكي آنكه در هر سه شب بايد كرد و ديگر آنكه مخصوص است به هر شبي.
امّا اوّل: پس آن چند چيز است:
🔹اوّل: #غسل است علاّمه مجلسي فرموده كه: غسل اين شب ها را مقارن غروب آفتاب كردن بهتر است كه نماز شام را با غسل بكند.
🔸دوّم: #دو ركعت نماز است در هر ركعت بعد از حمد هفت مرتبه توحيد بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه
اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ بگويد.
در روايت نبوي صلي الله عليه وآله است كه از جاي خود برنخيزد تا حقّ تعالي او را و پدر و مادرش را بيآمرزد.
🔹سوم:قرآن مجيد را بگشايد و بگذارد در مقابل خود و بگويد:
اَللَّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِكِتابِكَ الْمُنْزَلِ وَما فيهِ، وَفيهِ اسْمُكَ الاَْكْبَرُ، وَاَسْمآؤُكَ الْحُسْني، وَما يُخافُ وَيُرْجي اَنْ تَجْعَلَني مِنْ عُتَقآئِكَ مِنَ النّارِ،
پس هر حاجت كه دارد بخواهد.
🔸چهارم:آنكه مُصحَف شريف را بگيرد وبر سر بگذارد وبگويد:
اَللَّـهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فيهِ، وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ
پس ده مرتبه بگويد:بِكَ يا اَللهُ
و ده مرتبه:بِمُحَمَّد
و ده مرتبه:بِعَليٍّ
و ده مرتبه:بِفاطِمَةَ
و ده مرتبه:بِالْحَسَنِ
و ده مرتبه:بِالْحُسَيْنِ
و ده مرتبه:بِعَلِيّ بْنِ الْحُسَيْنِ
و ده مرتبه:بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ
و ده مرتبه:بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد
و ده مرتبه:بِمُوسَي بْنِ جَعْفَر
و ده مرتبه:بِعَلِيِّ بْنِ مُوسي
و ده مرتبه:بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِيٍّ
و ده مرتبه:بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّد
و ده مرتبه:بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ
و ده مرتبه:بِالْحُجَّةِ
پس هر حاجت كه داري طلب كن.
🔹پنجم:زيارت كند امام حسين عليه السلام را در خبر است كه چون شب قدر مي شود منادي از آسمان هفتم ندا مي كند از بُطنان عرش كه حقّ تعالي آمرزيده هر كه را كه به زيارت قبر حُسين (عليه السلام) آمده.
🔸ششم:احيا بدارد اين شب ها را همانا روايت شده هركه احيا كند شب قدر را گناهان او آمرزيده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگيني كوه ها و كف درياها باشد.
🔹هفتم:صد ركعت نماز كند كه فضيلت بسيار دارد و افضل آنست كه در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه توحيد بخواند.
🔸هشتم:بخواند:اَللّهُمَّ اِنّي اَمْسَيْتُ لَكَ عَبْداً داخِراً،لا اَمْلِكُ لِنَفْسي نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلااَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِكَ عَلي نَفْسي، وَاَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتي، وَقِلَّةِ حيلَتي، فَصَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاَنْجِزْ لي ماوَعَدْتَني، وَجَميعَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ في هذِهِ اللَّيْلَةِ، وَاَتْمِمْ عَلَيَّ ما اتَيْتَني فَاِنّي عَبْدُكَ الْمِسْكينُ الْمُسْتَكينُ، الضَّعيفُ الْفَقيرُ الْمَهينُ، اَللَّـهُمَّ لا تَجْعَلْني ناسِياً لِذِكْرِكَ فيـما اَوْلَيْتَني، وَلا] غافِلاً لاِِحْسانِكَ فيـما اَعْطَيْتَني، وَلا ايِساً مِنْ اِجابَتِكَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّي، في سَرّآءَ اَوْ ضَرّآءَ، اَوْ شِدَّة اَوْ رَخآء، اَوْ عافِيَة اَوْ بَلاء، اَوْ بُؤْس اَوْ نَعْمآءَ، اِنَّكَ سَميعُ الدُّعآءِ.
و اين دعا را كفعمي از امام زين العابدين(عليه السلام)روايت كرده كه در اين شب ها مي خوانده در حال قيام و قعود و ركوع و سجود و علاّمه مجلسي(ره) فرموده كه:بهترين اعمال در اين شب ها طلب آمرزش و دعا از براي مطالب دنيا و آخرت خود و پدر و مادر و خويشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ايشان است و اَذْكار و صلوات بر محمد و آل محمد(عليهم السلام) آنچه مقدور شود و در بعضي از روايات وارد شده است كه دعاء جوشن كبير را در اين سه شب بخوانند،و روايت شده كه خدمت حضرت رسول(صلي الله عليه وآله)عرض شد كه اگر من درك كنم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافيت را.
📖مفاتیح الجنان،باب اعمال
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 #شب_قدر
#ولایت
ملائکه بر چه کسی نازل می شود؟؟؟
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: علی علیه السلام زیاد می فرمود: هیچ گاه [ابوبکر و عمر] خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله جمع نشدند مگر آنکه آن حضرت سوره «انا انزلناه ...» را با خشوع و گریه می خواند، سپس آن دو عرض می کردند چقدر رقت شما نسبت به این سوره شدید است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود: به جهت آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده است و به جهت آنچه دل این شخص [یعنی علی علیه السلام] پس از من خواهد دید. آن دو می گفتند: مگر شما چه دیده ای و او چه می بیند؟
فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای آن دو نوشت «تنزل الملائکة والروح فیها باذن ربهم من کل امر»; «ملائکه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کاری نازل می شوند.»
آن گاه می فرمود: آیا بعد از «کل امر: تمام امرها» که خداوند می فرماید، چیزی باقی خواهد ماند؟ می گفتند: نه. سپس حضرت می فرمود: آیا می دانید آن کسی که هر امری بر او نازل می شود کیست؟ می گفتند: تو هستی ای رسول خدا! آن گاه می فرمود: بله ولی آیا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ می گفتند: بله. می فرمود: آیا در شبهای قدر بعد از من هم آن امر نازل می شود؟ می گفتند: بله.
سپس می فرمود: بر چه کسی؟ می گفتند: نمی دانیم. سپس آن حضرت از سر من [علی] می گرفت (و دست را روی سر من قرار می داد) و می فرمود: اگر نمی دانید بدانید، آن شخص پس از من این مرد است.
فرمود: پس آن گاه آن دو نفر همیشه این گونه بودند که شب قدر را بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سبب هراسی که بر دل آن دو می افتاد، می شناختند.
📜اصول کافی ج ۱ ص ۳۶۴
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️سرنوشت همه به این کار گره خورده!
#حتما_ببینید
#نشر_حداکثری
"کلید اینجاست!"
🖤اللهمَّ عَجّل لِوَلیکَِ الفَرَج بِحَقِ اَلْزِینَبْ سَلٰامُ اَللّهْ عَلَیْها🖤
ایام شهادت مولا امیرالمومنین حضرت علی (ع) تسلیت باد🏴
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel