eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
38.3هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
6.7هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
📚درستکار باش ، خداوند روزی ات را می رساند روزی جوانی به حضور امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: - ندارم. امام علیه السلام فرمود: درستکار باش! خداوند روزی را می‌رساند. جوان بیرون آمد. در راه، کیسه ای پیدا کرد. هفتصد دینار در آن بود. با خود گفت: باید سفارش امام علیه السلام را عمل نمایم، لذا من به همه اعلام می‌کنم که اگر همیانی گم کرده اند نزد من آیند. با صدای بلند گفت: هر کس کیسه ای گم کرده، بیاید نشانه اش را بگوید و آن را ببرد. فردی آمد و نشانه‌های کیسه را گفت، کیسه اش را گرفت و هفتاد دینار به رضایت خود به آن جوان داد. جوان برگشت به حضور حضرت، قضیه را گفت. حضرت فرمود: - این هفتاد دینار بهتر است از آن هفتصد دینار حرام و آن را خدا به تو رساند. جوان با آن پول تجارت کرد و بسیار غنی شد. 📚منبع : بحار الانوار ، ج ۴۷، ص 117 به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚صدقه جان یهودی را نجات داد حضرت صادق عليه السلام فرمود: مردى يهودى از محلى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با اصحاب تشريف داشتند گذشت گفت (السام عليك ) آنجناب پاسخ داد عليک (( بر تو باد)) اصحاب عرض كردند اين مرد، گفت مرگ بر شما باد، فرمود من هم گفتم بر تو باد، سپس فرمود پشت اين شخص را مارى سياه خواهد گزيد و مى ميرد. يهودى به راه خود رفت ، پشته بزرگى هيزم جمع آورى نموده طولى نكشيده كه بازگشت ، وقتى خواست از محل پيغمبر صلى الله عليه و آله بگذرد به او فرمود پشته ات را زمين بگذار، هيزم را بر زمين نهاد ديدند مار سياهى چوبى را به دندان گرفته از او سئوال فرمود امروز چه كردى ؟ عرض كرد كارى نكردم هيزم را كه جمع نمودم دو گرده نان داشتم يكى را خوردم و ديگرى را به مستمندى صدقه دادم. حضرت فرمود :با همان صدقه جلوگيرى از مرگش شد (الصدقة تدفع ميتة السوء عن الانسان )، صدقه مرگ ناگهان و ناروا را از انسان برمى گرداند. 📚منبع : فروع كافى جزء 4 ص 5 به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
💎راننده یکی از وزراء تعریف میکرد روزی داشتیم با وزیر میرفتیم ... وزیر بمن گفت : راست میگن اوضاع مملکت خرابه گفتم : چطور جناب وزیر ؟ ایشان با لحن متفکرانه ای گفت : وقتی تعمیرگاه ماشین بادمجان هم بفروشه دیگه فاتحه مملکت خوندس ... خیلی به خودم فشار آوردم بفهمم که چی گفته طاقت نیاوردم گفتم : از کجا فهمیدید قربان؟ ایشان با انگشت مبارکشان‌ مغازه کنار جاده را نشان داد ... روی درب تعمیرگاه نوشته شده بود ..... بادِ مجانی موجود است تازه فهمیدم دکترای جعلی چه به روز مملکت آورده به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
خـدایـا🙏🌸🍂 در ایـن روز 🌸🍂 عافیت و تندرستی 🌸🍂 موفقیت و کامیابی بـخشش و آرامـش 🌸🍂 را به عزیزانم عطا کن و ناخوشی و بیماری 🌸🍂 غم و اندوه را از آنها دورگردان🌸🍂 به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚 💊قوانین طبی هارون الرشيد دكترى متخصص نصرانى داشت . روزى به على بن حسين واقدى گفت : در كتاب شما مطلبى از علم پزشكى نيست ! با اينكه علم دو دسته اند؛ علم اديان و علم ابدان . على بن حسين - دانشمند اسلامى - در پاسخ گفت : خداوند علم طب را در نصف آيه از قرآن جمع نموده است آنجا كه مى فرمايد: كلوا و اشربوا و لا تسرفوا بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد. و پيغمبر ما نيز در يك جمله بيان كرده كه مى فرمايد: المعده بيت الداء والحميه راءس كل دواء... معده مركز دردها و پرهيز (از خوردنيها) بهترين داروها است ولى نبايد نيازهاى جسمى را فراموش كرد. پزشك نصرانى گفت : قرآن و پيغمبر شما چيزى از طب جالينوس - حكيم يونانى - باقى نگذاشته همه را بيان داشته اند! به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🔴افسانه علاءالدین و چراغ جادو افسانه علاءالدین که یکی از معروف‌ترین داستان‌های عامیانه عربستان است، توجه کودکان و البته بزرگسالان زیادی را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. این داستان که بخشی از مجموعه افسانه‌ها در کتاب هزار و یک شب است، داستان مردی جوان و فقیر به نام علاءالدین را روایت می‌کند که در ماجرا‌هایی با یک چراغ جادو و غول جادویی آن آشنا می‌شود که به او کمک می‌کند به خواسته هایش برسد. به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🌼❤️برای لحظاتی هم به دنیای کودکی خود سفر کنید و خاطرات را مرور... به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
گمان می‌کنم وقتی خدا تو را آفرید... به سَرانگشت هستی... نگاهی انداخت و خواند: فَتَبارک‌الله اَحسَنُ‌الخالِقین! میراث‌دار مهربانی و معرفتِ آل‌عبا شدی و... آرامِ جانِ حسین! ولادت مبارک؛ اولین عَلیِ خانه‌ی حسین! 🌹 به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚🌹نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت علی اکبر (ع) یازدهم شعبان سال ۳۳ هجری مصادف است با سالروز ولادت حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) که در مدینه دیده به جهان گشود. این روز مبارک در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز جوان ثبت شده است. همین عنوان بهانه ای شد تا گوشه هایی از زندگی آن بزرگوار را در این مطلب درج کنیم. به گزارش جی پلاس، مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین (ع) پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا (ص)، رویش روی رسول (ص)، گفتگویش گفتگوی رسول خدا (ص)، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید "هرگاه مشتاق دیدار پیامبر (ص) می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین (ع) چهره به آسمان گرفت و گفت " اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیه نبیک نظرنا الیه... ". حضرت علی اکبر در کربلا حدود ۲۵ سال داشت. برخی راویان سن وی را ۱۸ سال و ۲۰ سال هم گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است. وقتی امام حسین (ع) از منزلگاه «قصر بنی مقاتل» گذشت، روی اسب چشمان او را خوابی ربود و پس از بیداری «انا لله و انا الیه راجعون» گفت و سه بار این جمله و حمد الهی را تکرار کرد. حضرت علی اکبر وقتی سبب این حمد را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سواری می گوید این کاروان به سوی مرگ می رود. پرسید: مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا. حضرت علی اکبر گفت: «فاننا اذن لا نبالی ان نموت محقین» پس باکی از مرگ در راه حق نداریم! روز عاشورا پس از شهادت یاران امام، اولین کسی که اجازه میدان طلبید تا جان را فدای دین کند، او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت (ع) و بر امام (ع) بسیار سخت بود، ولی از ایثار و روحیه جانبازی او جز این انتظار نبود. وقتی به میدان می رفت، امام حسین (ع) در سخنانی سوزناک به آستان الهی، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولی تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. علی اکبر چندین بار به میدان رفت و رزم های شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن داشت. پس از شهادت، امام حسین (ع) صورت بر چهره خونین حضرت علی اکبر نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد. حضرت علی اکبر (ع) الگوی جوانان الف - ویژگی های اخلاقی حضرت علی اکبر علیه السلام علی در جوانی با ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خود نگاه انبوه جوانان را به سوی خود جلب می کرد. آنچه در این فراز از داستان او گفته می شود، نکته هایی است که بی تردید با مطالعه و رد شدن تأثیری بسزا نخواهد داشت، از این رو، باید از سر صبر و تأمل بیشتر مطالعه و مرور کنیم و به خاطر بسپاریم. علی صفات جد خود را می دانست، از این رو، هماره در آینه اخلاق و رفتار او نظر می کرد و خود را بدان صفات می آراست. به هنگام جوانی در میان جمع و با دوستان خود، گشاده رو و شادمان بود؛ ولی در تنهایی اهل تفکر و همراه با حزن بود. علاقه فراوانی به خلوت با خدای خود و پرداختن به راز و نیاز و گفتگو باخالق هستی داشت.  ادامه دارد... به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
بهلول عاقل | داستان کوتاه
📚🌹نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت علی اکبر (ع) یازدهم شعبان سال ۳۳ هجری مصادف است با سالروز ولادت حضرت
‌ در زندگی آسان گیر، ملایم و خوش خو بود، نگاهش کوتاه می نمود و به روی کسی خیره نمی شد. بیشتر بر زمین چشم می دوخت و با بینوایان و فقرا که از نظر ظاهری در جامعه و نگاه دنیا طلبان احترام چشمگیری نداشتند. نشست و برخاست می کرد، با آنان همسفره می شد و با دست خود در دهانشان غذا می گذارد. اصالتهای فکری و استواریهای روحی، وی را چنان کرده بود که هیچ گاه و از هیچ حاکمی هراس نداشت. هرگز عیب جویی نمی کرد و از مداحی نابجا و شنیدن چاپلوسی افراد دوری می کرد. تمامی انسانها را بندگان خدا می دانست و از تحقیر آنان خودداری می ورزید. در طول عمر خویش به کسی دشنام نداد و ناسزا نگفت. از دروغ تنفر داشت و صداقت و راستگویی شیوه همیشه او بود. بخشنده بود و آنچه به دست می آورد، به دیگران بویژه نیازمندان انفاق می کرد. هرگاه کسی هدیه ای به او تقدیم می کرد،با گشاده رویی می پذیرفت. اگر فردی مهمانی داشت و او را دعوت می کرد، می پذیرفت. به عیادت بیماران می رفت، هر چند خانه بیمار دردور افتاده ترین نقطه شهر باشد. در تشییع پیکر مردگان حاضر می شد و هیچ یار از دست رفته ای را تنها نمی گذاشت. برای همسالان برادری مهربان و برای کودکان پدری پرمحبت بود و مسلمانان را مورد لطف و عطوفت خویش قرار می داد. امور دنیوی و اضطراب های مادی او را متزلزل نمی کرد. زندگی علی ساده و بی پیرایه بود و در آن از تجمل، اسراف و تبذیر اثری دیده نمی شد. آنان که اخلاقی نیکو و فضایلی شایسته داشتند، همیشه مورد تکریم و احترام وی بودند و خویشاوندان از صله او بهره مند می شدند. از صبری عظیم برخوردار بود و از هیچ کس توقع و انتظاری نداشت. در میدان رزم سلحشوری شجاع، نیرومند و پرتوان بود و انبوه دشمن هرگز او را بیمناک نمی کرد. در اجرای عدالت و دفاع از حق،قاطع و استوار بود. به یاری محرومان و مظلومان می شتافت و در برابر ظالمان می ایستاد تا حق را به صاحبش برنمی گردانید، آرام نمی گرفت. به دانش اندوزی و فراگیری معارف اهمیت زیادی می داد و همواره پیروان خود را از جهالت و بی خبری باز می داشت. به پاکیزگی و آراستگی علاقه ای وافر داشت و این صفت از دوران کودکی در او دیده می شد. از این رو هماره بر تمیزی لباس و بدن اهتمام می ورزید. بسیار فروتن بود و از تکبر نفرت داشت و بیشتر اهل جهنم را گردن فرازان و سرکشان می دانست. نه تنها بر انسانها بلکه بر حیوانات نیز شفقت داشت و با مهربانی و ملایمت و انصاف با آنان رفتار می کرد. وی علی اکبر پور والای امام حسین(ع) است. به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
‌ 🍳🍞صبح بخیر به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🔴افسانه علی بابا و چهل دزد این افسانه داستان معروف دیگری از کتاب هزار و یک شب افسانه‌ای است و داستان هیزم شکنی فقیر را روایت می‌کند که با گفتن جمله‌ای رمزآلود لانه پنهان سارقان را کشف می‌کند و وارد ماجراجویی جالب و و البته خطرناک می‌شود. علی بابا سرانجام از دست دزدان شرور فرار و غار عظیم گنجینه آن‌ها را کشف می‌کند. به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═