فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عواقب وحشتناک تمسخر کردن و نیش زدن !
سخنران استاد قرائتی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
بهلول عاقل | داستان کوتاه
❤️ چرایی عدم تحقق ظهور امام زمان (عج) ظهور، امر مبارک و بزرگی است که خواسته و آرزوی هر انسان صالح
3. یکی از عوامل موثر در شکل گیری ظهور، غربال شدن شیعیان (و پالایش منافقان و دنیاپرستان از میان آنان) و امتحان و ابتلای بزرگ قبل از ظهور است.
این امر منجر به خلوص و تمایز منتظران واقعی می شود و آنها را آماده مبارزه بزرگ با دشمنان خدا می کند و معلوم نیست که این امتحان شروع شده یا نه و به پایان رسیده یا نه؟!
4. باید قبل از ظهور امام زمان(عج)، توانایی و امکانات لازم برای پیروزی جبهه حق و توانمندی و اقتدار کامل آن فراهم شود!
حال ممکن است، این توانمندی مربوط به ایران باشد یا افغانستان و پاکستان و عراق و لبنان و یمن!! هر کس لیاقت و توانمندی و قدرت خود را برای نصرت امام زمان(عج) اثبات کند، به همان اندازه در ظهور نقش خواهد داشت!
روشن نیست که این قدرت و توانایی منتظران و شیعیان امام زمان(عج)، محقق شده یا نه ؟!
5.فلسفه و حکمت اصلی ظهور، نه برای ما و نه برای هیچ کس دیگر معلوم نیست و به همین جهت نمی دانیم که ظهور در چه موقعیت و شرایطی صورت می گیرد و چه اهداف اساسی دارد.
به همین جهت هرچیزی که درباره ظهور گفته می شود، تنها به گوشه ای از اسرار و حکمت های آن می پردازد و به طور کامل، پرده از اسرار آن نمی گشاید !
❌ ادامه در پست های بعدی...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
بهلول عاقل | داستان کوتاه
3. یکی از عوامل موثر در شکل گیری ظهور، غربال شدن شیعیان (و پالایش منافقان و دنیاپرستان از میان آنان)
پس از ظهور است که انسان ها با ابعاد و زوایای مختلف آن آشنا شده و به حکمت اصلی آن پی می برند! چه بسا هنوز آن موقعیت لازم برای ظهور و بروز سرّ و حکمت اصلی ظهور فراهم نشده است!
6. هیچ اعتمادی به تعهد و پیمان و وفاداری مدعیان ولایت و انتظار نیست و تا منتظران، وفاداری، پایداری، استقامت، صلابت، ایمان، تعهد و تسلیم خود را اثبات نکنند و نشان ندهند که در عرصه خطر، امام خود را به قربانگاه نخواهند برد، ظهور روی نخواهد داد! معلوم نیست چنین چیزی اینک محقق شده یا نه؟!
7. ظهور، دارای علل و عوامل گوناگونی است و ما تنها به علل ناقصه (و علت لازم) ظهور دسترسی داریم واز علل تامه آن بی خبر و محرومیم.
به همین جهت به محض تحقق چندین علت و نشانه، نمی توانیم سریعاً حکم به ظهور امام زمان بدهیم!
علت های تامه ظهور فقط در دست خداست و او خود بهتر می داند که کی و چگونه تمامی این علل به وجود آمده و منجر به ظهور خواهند شد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 شیطان و برصیصا
ابن عباس می گوید : در بنی اسراییل عابدی به نام برصیصا زندگی می کرد که بیماران و مجانین را مداوا می نمود . روزی چند برادر ، خواهر دیوانه خود را برای مداوا نزد او آوردند.
برصیصا که سخت شیفنه او شده بود فریب شیطان را خورد و با آن دختر نزدیکی کرد و بدین ترتیب او را حامله نمود .
هنگامی که از این موضوع اگاه شد برای درامان ماندن از رسوایی پیش آمده او را به قتل رساند و دفن نمود. شیطان هم از این فرصت استفاده کرد و ماجرا را به اطلاع یکی از برادران این دختر رساند و مکان دفن خواهرش را به او نشان داد .
این خبر دهان به دهان گشت و همه ی مردم آگاه شدند . وقتی خبر به گوش پادشاه رسید ، دستور داد برصیصا را نزد ا حاضر سازند . برصیصا هم در مقابل پادشاه به عمل زشت خود اعتراف کرد .
پادشاه نیز دستور به صلیب کشیدن او را داد . هنگامی که او را بر روی چوب صلیب گذاشتند شیطان به صورت انسان در برابر او حاضر شد و گفت : ای برصیصا !این من بودم که تو را رسوا ساختم آیا اکنون می خواهی از این وضعیت تو را نجات دهم ؟
برصیصا هم پذیرفت . شیطان گفت : ابتدا باید برایم سجده نمایی . برصیصا پرسید : چگونه در این حالت سجده نمایم ؟شیطان گفت : با اشاره این کار را انجام ده .
او هم با اشاره بر شیطان سجده کرد و بدین ترتیب کافر شد اما از مرگ رهایی نیافت و به صلیب کشیده شد .
خدا در قرآن به داستان او چنین اشاره می کند :"کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر انی برئ منک انی اخاف الله رب العالمین "(حشر/16)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
17.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اربعین
سخنران استاد عالی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
⛔️ حق الناس در آخرت
🖊روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اكرم (ص) فرمودند بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند .
علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند حلاليت بگير يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
حجت الاسلام رفیعی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان زیبا حضرت عباس علیه السلام
سخنران استاد عالی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 برای فرج امام زمان دعا کنیم
امام عسکری درباره فرزندشان فرمودند: "بخدا قسم او قطعا غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسیکه: خداوند بزرگ او را در اعتقاد به امامتش ثابت بدارد؛ و به او توفیق دعا برای تعجیل فرجش بدهد."
(کمال الدین و تمام النعمة، باب۳۸)
منظور از هلاکت در این کلام نورانی، انحراف از مسیر حق و خروج از جاده مستقیم ایمان است. بر اساس روایات، این هلاکت و انحراف در دوران غیبت بسیار شدید و فراگیر است؛ تا آنجا که فردی صبحگاه مؤمن است ولی شبانگاه از دین خارج شده و کافر می گردد و بالعکس.
(غیبت نعمانی باب۱۲)
♥️ امام عسکری «دعا کردن برای فرج» را به عنوان نسخه ای شفابخش برای نجات از این ورطه هولناک در اختیار ما قرار داده و آن را «تنها راه رهایی» معرفی نموده اند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 داستان کوتاه
🔴 گناهان خود را کوچک نشمارید!
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرت ها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند: هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله!
اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بروید هر کس هر مقدار می تواند هیزم جمع کند و بیاورد.
یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع می گردند، انبوه عظیمی را تشکیل می دهند!
📗 بحارالانوار، ج 73، ص 346
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 امیرالمؤمنین و داستان چراغ خاموش
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
رسول اکرم(ص) شبی نماز مغرب و عشا را به جای می آورد. مردی از میان صف برخاست و گفت: مردی غریبم، و این سؤال را در وقت نماز حضرت رسول(ص) می کنم. به من غذا دهید.
رسول(ص) گفت: ای دوست، ذکر غربت نکن که بسیار غمگین شدم. غریبان چهار نوع اند. گفتند: یا رسول الله کدام اند ایشان؟گفت: مسجدی در میان قوم که در او نماز نکنند و قرآنی در دست قومی که آن را نخوانند و عالِمی در میان قومی که از احوال او خبر نداشته باشند و از او دلجویی نکنند. سپس گفت: کسی هست که از عهدة معیشت این مرد برآید؟ خداوند او را در بهشت برین جا دهد!
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) برخاست و دست فقیر گرفت و بُرد به خانه فاطمه(س) و گفت: ای دختر رسول خدا، به این مهمان رسیدگی کن. فاطمه(س) گفت ای پسر عموی رسولِ خدا، در خانه به جز کمی گندم نداشتیم و از آن غذایی درست کرده ام. بچه ها گرسنه هستند و تو روزه داری و غذا کم است. برای یک نفر بیشتر نیست. گفت: حاضر کن. او رفت و غذا را آورد. امیر المؤمنین(ع) به غذا نگاه کرد. کم بود. با خود گفت: اگر من غذا نخورم شایسته نیست و اگر بخورم، برای مهمان کافی نیست. دست مبارک را دراز کرد. به خاطر همین، چراغ را خاموش می کنم و خاموش کرد. آنگاه به حضرت خیر النساء گفت: چراغ را دیرتر روشن کن تا مهمان غذایش را کامل بخورَد. بعد چراغ را بیار. و حضرت امیرالمؤمنین(ع) دهان مبارک را تکان می داد و وا نمود می کرد که غذا می خورَد. و در واقع نمی خورد. تا اینکه مهمان غذایش را کامل خورد و سیر شد.
حضرت خیر النساء(س)، چراغ را آورد و گذاشت. مقدار غذا به همان اندازه اول بود. پس امیرالمؤمنین به مهمان گفت: چرا غذا نخوردی؟ گفت: یا اباالحسن، من خوردم و سیر شدم. ولیکن خدای تعالی، برکت به غذا داده است. آنگاه از آن غذا امیرالمؤمنین خورد و حضرت خیر النساء و شاهزاده ها(ع) نیز خوردند و به همسایه ها نیز دادند از برکتی که خداوند به آنها داده بود.
صبح زود که حضرت امیرالمؤمنین به مسجد آمد، رسول(ص) گفت: یا علی، چه طور بودی با مهمان؟ گفت: بحمدالله، یا رسول الله، خوب بود. رسول(ص) گفت: خداوند تعجب کرد از آن کاری که تو با آن فقیر کردی، از خاموش کردن چراغ و غذا نخوردن به خاطر مهمان. گفت: یا رسول الله، به شما چه کسی خبر داد؟ گفت: جبرئیل به من خبر داد. و این آیه را آورد: (وَ یؤثرُونَ عَلی اَنفسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصةُ) [و دیگران را بر خویش ترجیح می دهند؛ هر چند خود نیازمند باشند» (حشر: 9)]
منبع حوزه نت
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴به شدت عجله داشتم ولی ناچار بودم بخاطر انجام کاری در صف عابر بانک بایستم.
اما از بد روزگار یک «عزیز دلی»!!! جلوی ما ایستاده بود هی کارتشو میزد تو، «برداشت صد تومان» رو انتخاب میکرد و هی پیغام می اومد موجودیتون کافی نیست اما بخاطر پشتکار خوبی که داشت باز هم اصرار می کرد که هر جوری شده صد تومن رو از این دستگاه بدبخت بیرون بکشه... بهش می گم آخه گلم!! چرا فکر می کنی با داخل کردن کارت، موجودیت زیاد می شه یه موجودی بگیر هرچقدر بود همونو بکش
هیچی دیگه. بعد از اینکه موجودی گرفتیمو دیدم کلا موجودی نداره تصمیم گرفتم با هم تنهاشون بذارمو برم به کارام برسم
خیلی از ماها تو روابط خانوادگیمون دچار همین مشکلیم. حسابمون رو برا محبت به اطرافیانمون پر نمی کنیم ولی انتظار داریم ازش برداشت کنیم. یعنی بدون اینکه به دیگران محبت کنیم انتظار داریم اونا بهمون محبت کنن. اگه از محبت نکردن اطرافیانت ناراحتی، خودت باید پیشقدم بشی. انتظار بی فایدست...
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم:"انسان به حقیقت و درجه کامل ایمان نمی رسد مگر آنکه آنچه از خوبیها که برای خود دوست دارد، برای مردم هم دوست بدارد".
📘تحف العقول ص88
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
#یک_فنجان_تفکر ☕️
شما را نمیدانم! من اما هرچه که فکرهام زیاد باشد و ذهنم شلوغتر، درست همان وقتها مغزم خاطرات هزاران سال پیشتر را از قفسههای خاکخوردهی اتاقش بیرون میکشد که بعد میان جدیترین فکرها و تصمیمها یکهو چراغ خاطرهای روشن میشود، رنگ میگیرد و زنده میشود و جلو میآید
مثلا همین الان که روی موضوعی تمرکز کرده بودم و داشتم نتایج سرچها و نوشتههام را جمعبندی میکردم، به یک آن یادم افتاد که چند سالی هم از سالهای جوانی را طرفدار خوانندهی عرب، «نانسی عجرم» بودهام!
آن سالها که هنوز دسترسی به اینترنت اینهمه فراگیر نبود و گوگل اینهمه ابزار واجب زندگی نبود، سیستمم پر بود از پوسترها و عکسهای پرترهاش.
با بدبختی چندتایی از موزیک ویدیوهاش را هم پیدا کرده بودم و روزی صدبار گوش میدادم!
عنوان یکی از شعرهاش «سحر عیونه» بود.
این یکی را روزی هزاربار جدا گوش میدادم! عاشق آنجا بودم که دستهاش را میگذاشت روی شقیقههاش و میخواند «یااااااای سحر عيونه و نظراته اول ما اتلاقينا عين بعين»!
موضوع کلیپش هم از این داستانهای آبکی عشق در یک نگاه بود که زمان جوانی ما خیلی ترند بود
یک سالی که رفتم سوریه، وسط بازار شام پسرکی بود که سیدی آلبومهای تمام خوانندگان عرب را میفروخت
یادم هست که آن میان کلی به پدرم اصرار کردم که چندتا از سیدیهای نانسی را برایم بخرد!
از نظر پدرم خریدن سیدی در یک سفر زیارتی جایز نبود!
اما راضی شد بالاخره. از شوق اینکه میتوانم تمام ویدیوهای این بشر را بی وقفه در تمام روز پلی کنم در پوستم نمیگنجیدم!
آنقدر که از تمام بازار شام و مسجد جامع اُمَوی، تصویر آن پسر و سیدیهایی که داد دستم، روشنتر است بعد از این همه سال.
از سفر که برگشتم، قبل از هرکاری نشستم پای کامپیوترم و یکی از سیدیها را توی سیدیرام گذاشتم! خالی بود! سیدی بعد؟ خالی بود!
هر چهارتا سیدی را آن پسر جوان کیلومترها دورتر از من غالب کرده بود به من.
پسرک حالا همسن و سال من باشد شاید.
همین سرظهری که من داشتم فکرهام را جمعبندی میکردم برای انجام کاری، از گرمای دمشق پناه برده به خنکای خانهاش! البته اگر هنوز مانده باشد در دمشق!!
مشتش را پر از آب کرده و قبل از آنکه صورتش از قطرات آب خیس شود، یک آن یادش افتاده که سالها قبل دخترکی بود که میان بازار شام، با ذوق بسیاری سیدیهای نانسی را از او طلب کرده! بعد به تمام سالهای جوانی که اینچنین کاسبی میکرده از ته دل خندیده و فکر کرده که آن دخترک کجاست حالا؟!
من اینجایم آقا
سالهاست دیگر شعرهای نانسی را گوش نمیدهم! حتی قیافهاش هم از یادم رفته! اما باید عرض کنم که مغزی دارم به غایت آشفته! دقیقا شبیه همان بازار شام که روزگاری محل کسب و کارتان بود!
#نرگس_راد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel