4_5976345429292352479.pdf
1.14M
📎 #_یک_تکه_کتاب
معمولا وقتی دلخور میشویم
انتظار داریم بدون اینکه
دلیل عصبانیتمان را بگوییم درک شویم،
گویا در این صورت
احساس اطمینانمان بیشتر میشود.
در واقع هسته اصلی دلخوری ما،
درک نشدن بدون توضیح است.
ریشه این موضوع به احتمال زیاد
به دوران کودکی ما برمیگردد
که هرچه میخواستیم گریه میکردیم
و نزدیکان وظیفه تشخیص نیاز ما را داشتند.
📕 سیر عشق
✍🏻 #آلن_دوباتن
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
💐وداعِ جمعۀ آخر ماه مبارک رمضان
سيّد بن طاووس و شيخ صدوق از جابر بن عبدالله انصارى روايت كردهاند كه در جمعۀ آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم رسيدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: اى جابر اين آخرين جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع كن و بگو:
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا
إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما
وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما
خدايا! اين ماه را آخرين دورۀ روزهداری
ما قرار مده، و اگر قرار دادى، پس مرا رحمت
شده قرار بده و محروم از رحمت قرار مده
هر كه اين دعا را در اين روز بخواند
به يكى از این دو خصلت نيكو ظفر مىيابد:
🔸رسيدن به ماه رمضان آينده
🔸آمرزش خدا و رحمت بىانتها.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️خانه پدری و مادری کجاست
جایی ست که همیشه منتظرت هستند
و چشم براه آمدنت می مانند...
جایی ست که بی هیچ
قید و شرطی دوستت دارند.....
جایی ست که چه زود بروی چه دیر، همیشه از دیدنت خوشحال میشوند....
جایی ست که هیچ وقت بزرگ نمیشوی همیشه بچه می مانی......
جایی که سفره اش همیشه برای تو تکه نانی دارد.....
و چای صبحانه اش،برایت مزه ای دیگر میدهد......
امن ترین و آرام بخش ترین مکان
حتی اگر پدر و مادرت خیلی پیر باشند!!...🤍
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚داستان کوتاه پند آموز
کسى مىخواست زیرزمین خانهاش را تعمیر کند . در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسهاى ریخت و در بیابان انداخت .وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچههایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت .
مار براى انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت .از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانهشان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچههاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماستها بر زمین ریخت.
شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد .
این کینه مار است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسانها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّهاى از کینهشان کم نمىشود.
امام علی علیه السلام:
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
📚غررالحكم، ج۲، ص۵۲
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🌹🌹امام سجاد (علیه السلام) در رابطه با حق فرزند و برادر فرمودند:
حق فرزندت اين است كه بدانى او از توست و در اين دنيا خير و شرش منسوب به توست و تو در برابر ادب نيكوى او و راهنمايى او به سوى خداى عزوجل و يارى او بر اطاعت پروردگار مسول هستى، پس در مورد او همانند كسى كه مى داند بر احسان به فرزند ثواب خواهد برد و بر بدى نمودن به او كيفر خواهد ديد عمل كن .
و اما حق برادرت اين است كه بدانى او به منزله دست تو و مايه عزت و قدرت توست بنابراين از او به عنوان اسلحه و وسيله اى براى معصيت خداوند و همچنين (پشتيبان و) ساز و برگ براى ستم به خلق خدا استفاده مكن، در مقابل دشمنش او را تنها مگذار و از نصيحت نمودن و خير خواهى او كوتاهى مكن، و اينها در صورتى است كه او مطيع خداوند باشد و گرنه بايد خداوند در نزد تو ارجمندتر از او باشد و هيچ جنبش و قدرتى نيست مگر به كمك خداوند .
📚بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۱۵ .
📚تحف العقول ، ص ۲۶
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
پروفسور حسابی: ۲۲ سال درس دادم
🍁هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم (چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید)
هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم! (چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست).
هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم! (چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش).
هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم (چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن).
هیچگاه ۹۰ دقیقه درس ندادم! (چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد).
هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم! (چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم).
هیچگاه دانشآموزی درب دفتر نفرستادم (چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور).
هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم! (چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سرگرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند).
همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود (چون میدانستم که کجا گیر میکند نمیپرسیدم!)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
قدیم را یادت هست؟
چراغ نفتی و علاءالدین را؟
بشکههای نفت را؟
شب های سرد جنگ و بی برقی با همانها روشن و گرم می ماند،
قابلمه غذا از صبح زود روی آن بار گذاشته می شد تا صلات ظهر،
غذای داغ خوشمزه برای بچه مدرسهای هایی که شلوارشان تا زانو از برف و باران خیس شده آماده بود.
خودشان یک تنه، هم اجاق گاز بود، هم شوفاژ، هم مایکروویو، هم شمع، هم لامپ، هم از صد تا چای ساز چای خوش طعم تری تحویل آدم میداد.
یادت هست؟ بوی دود و نفتش را؟
یادش بخیر! روزهایی که
زندگی بودند و خاطره شدند
جمعه تان به شیرینی خاطرات کودکی
به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽
❥↬ @bohlool_aghel
📚رعایت عدالت
امام جعفر صادق صلوات الله علیه حكایت میفرماید:
روزى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام به غلام خود، قنبر دستور داد تا بر شخصى كه محكوم به حدّ شلاّق بود، هشتاد ضربه شلاّق بزند. و چون قنبر ناراحت و عصبانى بود؛ سه شلاّق، بیشتر از هشتاد ضربه بر او وارد ساخت.
حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام شلاّق را از دست قنبر گرفت و سه ضربه شلاّق بر او زد.
شایان ذکر است حضرت علی علیه السلام بسیار زیاد به رعایت حقوق دیگران توجه داشتند و در این امر به این که فرد خطاکار از نزدیکان و اصحابم هست نگاه نمیکردند. هر کس برخلاف عدالت عمل میکرد باید مجازات میشد و هر کس که حقی را پایمال مینمود باید تقاص پس میداد. پس این عمل عین عدالت و مهربانی امیرالمومنین بود .
📚خبرگزاری دانشگاه ازاد اسلامی
به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽
❥↬ @bohlool_aghel
🌸آرامش درونت را حفظ كن
🌸و بعد آن را به ديگران هديه بده
🌸جهان به آن نياز دارد
🌷روزتون سرشار از انرژی مثبت🌷
💐💐صبحتون بخیر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚داستان کوتاه
مردی تفاوت بهشت و جهنم را از فرشتهای پرسید. فرشته به او گفت: بیا تا جهنم را به تو نشان دهم.
سپس هر دو با هم وارد اتاقی شدند. در
آنجا گروهی به دور یک ظرف بزرگ غذا
نشسته بودند، گرسنه و تشنه، ناامید و درمانده...
هر کدام از آنها قاشقی در دست داشت
با دستهای بسیار بلند، بلندتر از
دستهایشان، آنقدر بلند که هیچ
کدام نمیتوانستند با آن قاشقها غذا در
دهانشان بگذارند. شکنجهی وحشتناکی بود.
پس از چند لحظه فرشته گفت: حال بیا تا
بهشت را به تو نشان بدهم. سپس هر دو
وارد اتاق دیگری شدند. کاملاً شبیه اتاق
اول، همان ظرف بزرگ غذا و و عدهای
به دور آن، و همان قاشقهای دسته بلند؛
اما آن جا همه شاد و سیر بودند...
مرد گفت: من نمیفهمم، آخر چطور ممکن
است در این اتاق همه خوشحال باشند
و در آن اتاق همه ناراحت و غمگین، در
حالی که شرایط هر دو اتاق کاملاً یکسان است؟
فرشته لبخندی زد و گفت: ساده است،
این جا مردمی هستند که یاد گرفته اند
به یکدیگر غذا بدهند ...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 #داستان_زیبای_بهلول_عاقل
شخصی به نزد خلیفه #هارون_الرشید آمد و ادعاي دانستن علم نجوم نمود. بهلول در آن مجلس حاضر بود و اتفاقاً آن منجم کنار بهلول قرار گرفته بود.
بهلول از او پرسید: آیا می توانی بگویی همسایه ات کیست؟ آن مرد گفت: نمی دانم.
بهلول گفت: تو که همسایه ات را نمی شناسی چه طور از ستارگان آسمان خبرمی دهی؟ آن مرد از حرف بهلول جا خورد و مجلس را ترك کرد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚روانِ آدمها را اعدام نکنیم!
با طناب مقایسه و کنایه و بدگویی، گلوی آرامش آدمها را فشار ندهیم،
که در محکمهی بیقاضیِ قضاوت و بدگویی، بیگناهها هم بالای دار میروند.
مگر چقدر زندهایم که اینهمه با هم بد باشیم؟ که تابِ دیدنِ خوشبختی و حالِ خوبِ هم را نداشتهباشیم؟! که مدام حالِ هم را بگیریم و روانِ همدیگر را زخمی و بیمار کنیم؟!
برندهی این بازی کسانیاند که آرامشِ خود را یافتهاند و سعی میکنند در حد توانشان به دیگران هم آرامش و حالِ خوب تزریق کنند. آنان که دنیا را بیش از یک سفر کوتاه، جدی نگرفتهاند، که محبتآمیز و با ثبات رفتار میکنند و حضورشان، حالِ دیگران را خوبتر میکند.
شاید لازم است میان خودمان با خودمان و خودمان با آدمها؛ یک آتش بسِ روانی اعلام کنیم و دست برداریم از زد و خوردهای کلامی و رفتاری. از کدورتهای بیات شده و توقعات و مقایسههای نابهجا.
دست برداریم از آزار خودمان و آزار آدمها. با هم خوب باشیم، این سیاره، با جاذبهی بیحدش به قدر کافی ما را فرسوده و بیمار خواهدکرد، لااقل خودمان دست برداریم!
همین الآن تمام کدورتهای مزمن و تفکرات آزاردهنده را از ذهن و قلب و روانت بریز بیرون. خالی شو، سبُک، رها، آرام و انعطافپذیر... و در صلح باش با خودت، با جهان و با آدمها.
یقین داشتهباش که وقتی با خودت خوب رفتار کنی، دیگران هم نهایت خوشرفتاری را با تو خواهند داشت.
با خودمان و با دیگران خوب باشیم.
برای هم خوب بخواهیم،
و سرچشمهی تمام رفتارهای خوشایندی باشیم که دوست داریم انعکاس آنها را در دیگران ببینیم.
بالآخره نور باید از جایی تابیدهشود!
تا یکی ماه شود برای انتشار،
یکی آینه شود برای انعکاس،
و دیگری ستارهای شود برای شبهایی که ماه نیست و چشمان آدمها به تاریکی، عادت کردهاست...
#نرگس_صرافیان_طوفان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel