eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
37.8هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
🎲۱۷ عادت گفتاری افراد خیلی دوست داشتنی ۱. هرجا که می‌توانند مودب باشند، هستند ۲. قدردان محبت‌های کوچک هستند ۳. تعریف‌شان واقعی است ۴. از ته دل همدردی می‌کنند ۵. اطلاعات مفید را با دیگران به اشتراک می‌گذارند ۶. به دیگران پیشنهاد کمک می‌دهند ۷. با اعتماد به نفسِ به‌جا صحبت می‌کنند ۸. از اسامی و عناوینِ محترمانه استفاده می‌کنند ۹. یادشان نمی‌رود که عضوی از تیم هستند ۱۰. دیگران را به هم معرفی می‌کنند ۱۱. نوبت‌شان را فراموش نمی‌کنند ۱۲. به دیگران می‌گویند که به آنها اعتماد دارند ۱۳. به دیگران اجازه می‌دهند برای خودشان تصمیم بگیرند ۱۴. گوش می‌دهند و می‌خواهند بیشتر بدانند ۱۵. مسئولیت‌پذیر هستند ۱۶. حمایت‌شان را اعلام می‌کنند ۱۷. همیشه می‌پرسند: «چرا که نه؟» 👈🏻آدم‌ های دوست داشتنی اغلب آدم‌هایی رویاپرداز، مثبت‌نگر و عمل‌گرا هستند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚 در روزگاران قدیم، جوانی که در شهر به فساد معروف بود از دنیا رفت عده ای از اطرافیانش او را غسل داده و کفن کردند در شهر، پیرمرد ریش سفید و دنیا دیده‌ای بود که معمولا بر کسانیکه از دنیا می رفتند نماز می خواند یک نفر به خدمت او رفت و گفت: "فلان جوان از دنیا رفته است و ما او را غسل داده و کفن کرده‌ایم، حالا جنازه اش روی زمین مانده است و از شما میخواهیم بر او نماز بخوانید تا دفنش کنیم" پیرمرد با گوشه چشم نگاهی به آن مرد کرد و پاسخ داد: "همان جوان یاغی را میگویید که 365 روز سال را مست بود عربده کشی می کرد و همیشه مزاحم مردم بود؟!" مرد، خجالت زده سرش را پایین انداخت و آهسته گفت: "بله، حالا که هر چه بود مرده است" پیر مرد بدون آنکه به آن مرد نگاه کند ادامه داد: "من با این همه سن و سال نمی آیم بر مرده ای لاابالی و بی سر و پا نماز بخوانم هیچ، فکرش را کرده ای مردم پشت سرم چه حرفهایی خواهند زد ؟ بهتر است بروی شخص دیگری را پیدا کنی که البته با این سابقه ای که دوست شما دارد بعید میدانم کسی خودش را بد نام کند و بر او نماز بخواند" مرد دلشکسته از خانه آن پیرمرد بیرون آمد و در راه با خود میگفت: "چقدر این آدم ها دست به قضاوتشان خوب است آنچنان حکم صادر میکنند که انگار جای خدا نشسته اند" مرد به نزد دوستانش برگشت و ماجرا را برای آنان تعریف کرد و گفت: "شاید به هر کس دیگری هم رو بزنیم همین حرف ها را بزند بهتر است تا شب نشده و جنازه روی زمین نمانده است خودمان بر او نماز بخوانیم و دفنش کنیم" اطرافیان با این پیشنهاد موافقت کردند و خودشان بر مرده نماز خواندند و جنازه را دفن کردند. همان شب پیرمرد، خواب آن جوان مرده را دید که با لباس سفید و تمیز در قصری زیبا و سر سبز زندگی میکرد پیرمرد با تعجب از او پرسید: "تو با اینهمه گناه چطور به این مقام رسیدی؟! تو باید الان در آتش جهنم باشی نه در این قصر" جوان پاسخ داد: "وقتی تو مرا از خود راندی و در میان آن همه جمعیت، کوچک و خارم کردی و از گناهان من گفتی، داشت شب می شد و نزدیک بود جنازه من روی زمین بماند، تو دل من و دوستانم را با حرفایت سوزاندی، من از آن کرده‌هایم پشیمان بودم، خداوند که دل سوخته ام را دید بر من مهربانی کرد و از گناهانم گذشت" پیرمرد وقتی از خواب بیدار شد از رفتار خود بسیار شرمنده بود اما دیگر راه جبرانی نداشت با خود گفت: "تو که اینقدر ادعای بزرگی داری همان بهتر که بر هیچکس نماز نخوانی، تو با این همه سابقه ای که از آن حرف میزنی هنوز نفهمیده ای که خدا بر هر کس که بخواهد و مصلحت ببیند می‌بخشد و حساب خدا با بقیه جداست، تو به جای عیب جویی از دیگران برو و خویشتن را اصلاح کن" ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel ‌‎‌‌‌‎‌‌
‌ 📚داستان کوتاه مدرسه ای اقدام به بردن دانش آموزانش به اردو میکنه، که در مسیر حرکت اتوبوس به یک تونل نزدیک می شوند که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود که حداکثر ارتفاع سه متر، و ارتفاع اتوبوس هم سه متر. ولی چون راننده قبلا این مسیر رو اومده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود و ولی سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می شود و در اواسط تونل توقف میکند. پس از آروم شدن اوضاع مسولین و راننده پیاده میشوند. پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدیدی روی جاده کشیده شده که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و ... اما هیچکدام چاره ساز نبود. پسر بچه ای از اتوبوس پیاده شده و گفت که راه حل این مشکل را من میدونم، که یکی از مسوولین اردو بهش گفت که برو بالا پیش بچه ها و و از دوستات جدا نشو!! پسر بچه با اطمینان کامل گفت که به خاطر کوچکیم دست کمم نگیر و یادت باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک بزرگ در می آره مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه حل از او خواست. بچه گفت که پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چه جوری عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در اینصورت می توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم. مسوول به او گفت که بیشتر توضیح بده. پسر بچه گفت : که اگر بخواهیم این مساله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند . پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت؛ رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است . ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
700 سال پیش در اصفهان مسجدی می‌ساختند ... کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری‌های پایانی بودند، پیرزنی از آنجا رد میشد، ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است ! کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت ! چوب بیاورید ، کارگر بیاورید ، چوب را به مناره تکیه دهید ، حالا همه باهم ، فشار دهید ، فشااااااااااار !!! و مرتب از پیرزن می‌پرسید مادر درست شد ؟ بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد . کارگران گفتند مگر می‌شود مناره را با فشار صاف کرد ؟ معمار گفت : نه ! ولی می‌توان جلوی شایعه را گرفت ! اگر پیرزن می‌رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا می‌گرفت ، دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد ! ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم !!! از شایعه بترسید ! در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید ! اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد ... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚 !! در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از دستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم. حضرت فرمودند: شاید کسی در نماز نمی خواند؟ آن مرد عرض کرد: همه می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم. پیامبر (ص) فرمودند: شاید در تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها می خوانند. پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید. 📚منابع: 1- تفسیر عیاشی، ج1: 25. 2- ثواب الاعمال: 104. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🌷‍ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﺍﯾﺎ را براتون آرزو میکنم🌷 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💚ﭘـــﺪﺭ ﻋﺰﺕ ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💛ﻣـــﺎﺩﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💚ﺍﺳﺘـــﺎﺩ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮسے ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💛ﻓــﺮﺯﻧــﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎنے ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💚هـمـســر ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💛ﻃــﻔــﻞ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💚ﺩﻭﺳــﺖ ﻭﻓﺎ ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💛ﺟــﺎﻣـﻌـﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💚ﻫـﻤـﺴﺎﯾـﻪ ﻫﻤﺪﺭﺩﯼ ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💛ﻣـــﺮﺩﻩ ﺩﻋﺎ ﺍﺳﺖ. 🎁 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ 💚ﺁﺧـــﺮﺕ نیڪے ﺍﺳﺖ. ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﺎ ﺍﻧﺲ ﺑﮕﯿﺮیم ، ﺑﻬﺘﺮین ها ﺭﺍ ﺑﺮﺍتون ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ پروردگار آرزو میکنم🙏 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق 🌸خدای‌خوبم در این شب زیبا ⭐درهای رحمتت را به روی تک تک ما بگشای 🌸بهترین احوال و روحیه و بهترین ⭐موفقیت ها و بهترین لبخندها و بهترین 🌸نعمت ها و بهترین فرصت ها و بهترین ⭐عاقبت را نصیبمان بگردان 🌸خير و بركات خودت را در زندگی ⭐من و مردم سرزمینم جاری بفرما 🌸و آرامش را در ذكر خودت بر ما ارزانی بدار ⭐و دل ما را به نور خودت روشن و گرم كن 🌸شبـ🌙ـتـون غرق در عــطــر خـــ💛ـــدا ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷روزتون سرشار از انرژی کائنات🌷 🌷✨دریافت انرژی الـهـی✨🌷 🌸الهی ای خالق بی مدد و ای واحد بی‌عدد، 🌸ای اول بی‌هدایت و ای آخر بی‌نهایت 🌸ای ظاهر بی‌صورت و ای باطن بی‌سیرت، 🌸ای حی بی‌ذلت ای مُعطی بی‌فطرت 🌸و ای بخشنده‌ٔ بی‌منت،ای داننده‌ٔ رازها، 🌸ای شنونده‌ٔ آوازها،ای بیننده‌ٔ نمازها، 🌸ای شناسنده‌ٔ نام‌ها،ای رساننده‌ٔ گام‌ها، 🌸ای مبرا از عوایق،ای مطلع بر حقایق، 🌸ای مهربان بر خلایق عذرهای ما بپذیر 🌸که تو غنی و ما فقیر و بر عیب‌های ما مگیر 🌸که تو قوی و ما حقیر،از بنده خطا آید و ذلت 🌸و از تو عطا آید و رحمت. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚 روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت.در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او راتلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد. یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد. وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد وپیش خود فکر کرداین بار دیگر برای دعوا آمده است.وقتی در را بازکرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت :” هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد …..”   ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روز یه اسب پیر افتاد توی چاه. مردم جمع شدند و هر کاری کردند تا اون رو بیرون بیارند، نشد. پس برای اینکه بیشتر زجر نکشه، تصمیم گرفتند چاه رو با خاک پر کنند تا زودتر بمیره. اونها با بیل روی سرش خاک می ریختند. اسب هم خودش رو تکون می داد، خاک ها رو زیر پاش می ریخت و کمی خودش رو بالاتر می کشید. تا اینکه بالاخره چاه پر از خاک شد و اسب به راحتی بیرون اومد. عزیز دلم مسائل زندگی نیومدند تا زنده به گورمون کنند. هر اتفاق واسه اینه که بیشتر صعود کنیم. پس بخاطر اتفاقات پیاپی زندگیمون گلایه نکنیم و فکر کنیم شاید اونها هدیه هایی هستند که قدرشون رو خوب نمی دونیم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel