هدایت شده از تبلیغات عجایب
فصل خیارشور رسیده و خیارشورای بیرونم گرونه😐
بیا اینجا خودت خیارشور بنداز😍: https://eitaa.com/joinchat/268435472Cb2a8e04868
خیارشورای بازاری رو تو خونه درست کن🥦🥕🌶🥒🧄
💫بـه نـام خـدایـی کـه
⭐️مـهـر او قـوت قـلـب مـا،
💫و یاد او راحتی روح ماست،
⭐️آبــــاد آن زبــــان
💫کـه بـر آن ذکر اوسـت،
⭐️آزاد آن کـــــس
💫که وی دربند اوست!
💫بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
⭐️به نام خداوند بخشنده مهربان
⬇️🇯🇴🇮🇳⬇️
🌏 @Ajaieb_Jahan
حوالی ظهر
چقدر دلم می خواهد
پای بگذارم درون سرزمین احساست..
میهمان سفره چشمانت شوم
و بنوشم از جام نگاهت
جرعه ای خوشبختی و حال خوب را....
#بفرماییدناهار😋😋
⬇️🇯🇴🇮🇳⬇️
🌏 @Ajaieb_Jahan
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
▪️دوره #رایگان مکالمه عربی به نیت #اربعین▪️
به همراه قرعهکشی کمکهزینه دو سفر کربلا
قیمت اصلی ۴۰۰ تومان
اما فقط تا ۳۱ تیر #رایگان
👳🏻♂عربی رو یاد بگیر و🧕
🇮🇶اربعین آقای خودت باش💪
روز های پایانی تخفیف 100%
《مجموعه صوت🎙+متن📋+لایو》
الان از دستبدی قطعا پشیمون میشی😉
برای ثبتنام و توضیحاتبیشتربزن رو لینک زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/392560975Cfd96b41e4b
هدایت شده از تبلیغات عجایب
اربعین پارسال ، مکالمه عربیِ من غوغا کرد! 😃
سال گذشته با این کانال آشنا شدم و حالا میتونم راحت با عربها صحبت کنم. شما هم میتونید!
#دوره_رایگان_مکالمه_عربی
برای شرکت در دوره رایگان، روی لینک زیر کلیک کنید👇🇱🇧🇮🇶
https://eitaa.com/joinchat/392560975Cfd96b41e4b
فرصت رو از دست ندید!👌❌
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
😍 ایشون آقای اصغری مخترع ابردوا هستن
😳 همونی که هزاران بیمار رو درمان کرده
از کشورای دیگه براش میان ایران 😱
📺 صدا و سیما ازش مستند تهیه کرده
الانم میخوان 100 نفرو بفرستن کربلا 😐
🔻اینم لینک کانال خود آقای اصغریه👇✅
https://eitaa.com/joinchat/2495742208Ca66702eb2e
توجه ❌ برای شرکت در قرعه کشی بعد زدن
روی لینک حتما گزینه "تایید" رو انتخاب کنید
هدایت شده از لطیفهآباد
پشت نقاب بزرگسالی همهی ما
کودکی است
نیازمندِ عاطفه، گذشت، عشق
و ترسیده از تنهایی!
هدایت شده از تبلیغات عجایب
من #نجلا ی #دختر_خیلی_خوشکل روستایی که پدرم کارگر خان بود زندگی خیلی سختی داشتیم به حدی که منم مجبور بودم برم سر زمینهای خان کارگری کنم و اغلب شبا نون و ماست میخوردیم یروز خان و پسرش برای سرکشی اومدن سرزمینها دوروز بعد که داشتم از صحرا به خونه بر میگشتم اسب خان و تفنگ چی خان رو جلو خونه دیدم هراسون رفتم داخل خونه، ببینم چی شده بمحض ورودم بقچهی پیچیدمو دادن دستم و گفتن قرار عروسه خان بشم و از همون راه منو راهی عمارت کردن و اونجا بی سرو صدا و بدون اینکه داماد رو ببینم منو به عقد پسره خان در اوردن بعد از عقد منو به ی اتاق بردن همینجور که گوشهی اتاق کز کرده بودم و اشک میریختم یدفعه در اتاق بشدت باز شد و پسرخان به طرفم حمله ور شد دستمو گرفت و منو پرت کرد بیرون و چیزی گفت که از شنیدنش موهای تنم سیخ شد و از حال رفتم خان بخاطر این منو دزدکی به عقد پسرش دراورده بود که😱👇
https://eitaa.com/joinchat/214368321C8c116b6ca3