4.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم از مصالح ساختمونیمون!!! 😐🤦♂
بر کیفیت مصالح ساختمانی و ساخت و ساز چه کسی نظارهگر وپاسخگو است؟
#ݪطٍيٖـᰔـڣـᰔــہِ_آٻٰـᰔــاڋ😎
👇😉🇯🇴🇮🇳☺️👇
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
3.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یارو رو زده شاکی هم هست😂
#ݪطٍيٖـᰔـڣـᰔــہِ_آٻٰـᰔــاڋ😎
👇😉🇯🇴🇮🇳☺️👇
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
لطفا نظرتون پیوی بگید😝😝😝
😂#ݪطٍيٖـᰔـڣـᰔــہِ_آٻٰـᰔــاڋ😎
👇😉🇯🇴🇮🇳☺️👇
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
هدایت شده از پزشک ایرانی
⭕️✍️حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت: پسرم!
سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.
پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.
پدر گفت: امتحان کن پسرم.
پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.
سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.
پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد.
پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم.
پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...!
پدر با لبخند به پسرش گفت:
سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.
پدر گفت:
این حداقل کاری است که قرآن
برای قلبت انجام میدهد.
٭٭دنیا و کارهای آن، قلبت را از
سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛
خواندن قرآن همچون دریا
سینه ات را پاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!
اصفهانیه وسط برف دراز کشیده بود
بش میگن چکار داری میکنی؟
میگه یه بسته قرص سرما خوردگی با یه
آمپول دارم تاریخش داره رد می شد
گفتم استفاده بشه، حیفس😳🤕😂😂😂😂
#ݪطٍيٖـᰔـڣـᰔــہِ_آٻٰـᰔــاڋ😎
👇😉🇯🇴🇮🇳☺️👇
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
تو بیمارستان داشتن پانسمان داداشمو
عوض میکردند بهم گفتن برو یه گاز از پرستار بگیر و بیا
هیچی دیگه .......
حالا دارن پرستاره رو پانسمان میکنن
خیلی هم حال داد 😑😂😂
#ݪطٍيٖـᰔـڣـᰔــہِ_آٻٰـᰔــاڋ😎
👇😉🇯🇴🇮🇳☺️👇
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
هدایت شده از پزشک ایرانی
با دلخوری به خدا گفتم
درب آرزو هایم را قفل کردی
و کلیدرا هم
پیش خودت نگه داشتی
خدا لبخندی زدوگفت
همه عشقم این است که
به هوای این کلیدهم که شده
گاهی به من سر میزنی
یه سری با بابام بحثم شد ، نمی دونستم
چی بگم بسوزونمش
گفتم اصلا تو بابای من نیستی ، تو رو از
پرورشگاه آوردیم😳
با قفل فرمون افتاد دنبالم😜😂
#ݪطٍيٖـᰔـڣـᰔــہِ_آٻٰـᰔــاڋ😎
👇😉🇯🇴🇮🇳☺️👇
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
خود بابا نوئل هم الان دنبال انار خوب ساوه اس برای شب یلدا بعد یه سری هموطن از درختای کاج آویزونن 😐😂
#ݪطٍيٖـᰔـڣـᰔــہِ_آٻٰـᰔــاڋ😎
👇😉🇯🇴🇮🇳☺️👇
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
هدایت شده از لطیفهآباد
515.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😂😂😂
دورهمی
#ݪطٍيٖـᰔـڣـᰔــہِ_آٻٰـᰔــاڋ😎
👇😉🇯🇴🇮🇳☺️👇
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
هدایت شده از پزشک ایرانی
وقتی خدا بهت میگه باشه چیزی رو که میخوای بهت میده
وقتی میگه صبر کن چیز بهتری بهت میده وقتی میگه نه داره بهترینو برات آماده میکنه
هدایت شده از پزشک ایرانی
داستان کوتاه
"پیرمردی" با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد.
او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود، هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست.
"پسر و عروس" از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند:
باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد.
آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به "تنهایی" آنجا غذا بخورد، بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را "سرزنش" میکردند پدر بزرگ فقط "اشک" میریخت و هیچ نمیگفت.
یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب "بازی" میکرد، پدر روبه او کرد و گفت:
پسرم داری چی درست میکنی؟
پسر با "شیرین زبانی" گفت:
دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید...!
یادمان بماند که:
"زمین گرد است..."