به دو دلیل زنها فوتبالیست نمیشن:
1- عمرا 11 تا زن یجور لباس بپوشن.
2- عمرا بازی بعدی هم... همون لباس و بپوشن.😂
#طنز_لطیفه_خنده🤠👇🏿
join➣ @Latifehabad ✌️😀
من فکر میکنم مومنین
تو بهشت مجبورن گیاهخوار بشن...
همهاش صحبت از انار و انجیر و میوه
است، اصلا از گوشت و کلهپاچه خبری نیست انگار☹️😂😂
سربازی مشغول خدمت بود
هر کاغذی رو که میدید برمیداشت میخوند
و میگفت : این نیست!
سرانجام مسؤلان نظامی او را به تیمارستان بردند و یک تیم پزشکی تشخیص داد باید معاف شود.
سرباز وقتی کاغذ معافیت رو دید خندید
و گفت : همین بود😍
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰
امروز دلم به حال انگشت وسطی پام سوخت!! 😔😔
طفلی خیلی مظلومه
نه مثه شست تو چشه
نه مثه اون کنار شست بلنده
نه مثه این دوتا کناری به درو دیوار می خوره
همین طور تنها
زندگیش یکنواخت
فقط زنده س
زندگی نمی کنه
انگشت وسطی پام دوستت دارم 😂😂
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰
هدایت شده از لطیفهآباد
از خودتان انسانیت به یادگار بگذارید نه انسان،تولید مثل را هر جانوری بلد است
#برتراند_راسل
#طنز_لطیفه_خنده🤠👇🏿
join➣ @Latifehabad ✌️😀
پادشاهی با یک چشم و یک پا.
پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک تابلو زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟
سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوقالعاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.
چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان.
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰
با مردی ازدواج کنید که بعد از دعوا بهتون زنگ میزنه فقط برا اینکه بهتون یادآوری کنه که مهم نیست چه اتفاقاتی افتاده، مهم اینه که وقتی برمیگرده خونه شام آماده و گرم باشه😂🤦♂
😎 #طنز #لطیفه #بهلول 😉👇
join➣ @Bohlool_Rd 👈😎
join➣ @Latifehabad 👈😎
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاك برسرش از دستش رفت 😂😂
#طنز_لطیفه_خنده🤠👇🏿
join➣ @Latifehabad ✌️😀
چهار برادر خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدم های موفقی شدند. چند سال بعد، بعد از میهمانی شامی که با هم داشتند در مورد هدایایی برای مادر پیرشان که دور از آنها در شهر دیگری زندگی می کرد، صحبت میکردند.
اولی گفت : من خانه بزرگی برای مادرم ساختم.
دومی گفت : من یک سالن سینمای یکصد هزار دلاری در خانه ساختم.
سومی گفت : من ماشین مرسدس با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره.
چهارمی گفت : همه تون میدونید که مادر چه قدر خواندن کتاب مقدس را دوست داشت و می دونین که دیگر هیچ وقت نمی تونه بخونه، چون چشمهاش خوب نمیبینه. من راهبی رو دیدم که به من گفت یه طوطی هست که می تونه تمام کتاب مقدس رو از حفظ بخونه. این طوطی با کمک بیست راهب و در طول دوازده سال اینو یاد گرفته. من تعهد کردم برای این طوطی به مدت بیست سال، هر سال صدهزار دلار به کلیسا بپردازم. مادر فقط باید اسم فصل ها و آیه ها رو بگه و طوطی از حفظ براش می خونه.
برادران دیگر تحت تاثیر سخنان برادر چهارم قرار گرفتند...
پس از تعطیلات، مادر یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت:
میلتون(اولی) عزیز، خانه ای که برایم ساختی خیلی بزرگه... من فقط تو یک اتاق زندگی می کنم ولی مجبورم تمام خانه رو تمیز کنم. به هر حال ممنونم.
مایک (دومی) عزیز، تو برای من یک سینمای گرانقیمت با صدای دالبی ساختی که گنجایش 50 نفر رو دارد. ولی من همه دوستانمو از دست داده ام، همچنین شنواییم رو از دست دادم و تقریبا ناشنوام. هیچ وقت از آن استفاده نمیکنم، ولی از این کارت ممنون هستم.
ماروین (سومی) عزیز، من خیلی پیرم که به سفر بروم. پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمی کنم. خیلی تند میره اما فکرت خوب بود ممنون هستم.
ملوین (چهارمی) عزیزترینم، تو تنها پسری هستی که با فکر کوچیکت و با هدیه ات منو خوشحال کردی. جوجه ی خیلی خوشمزه ای بود! و من هیچ وقت مزه آن را فراموش نخواهم کرد.!
😂 😂😁
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰
😎👏👏
شااد باشید🐣