561K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مواظب اعمالتان باشید چون
🌻از دشمنے تا دوست یک لبخند
🌻از جدائے تا پیوند یک قدم
🌻از توقف تا پیشرفت یک حرڪت
🌻از عداوت تا صمیمیت یک گذشت
🌻از عقبگرد تا جهش یک جرأت
🌻از نفرت تا علاقه یک محبت
🌻از شڪست تا پیروزے یک شهامت
🌻از خسته تا سخاوت یک همت
🌻از صلح تا جنگ یک جرقه
🌻از آزادے تا زندان یک غفلت
🌻از مرگ تا زندگے یک نفس
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی پر است از گرههایی که
تو آن را نبسته ای اما باید تمام آنها را
به تنهایی باز کنی ، تنهای تنها
ولی اگر به خدا توکل کنی او
گره ها را یکی یکی برایت باز می کند
توکل بـه خـــدا میکنیم
🌓
دیشب به مامانم میگم منو بفرست خونه شوهرخودتو راحت کن☺️😌🙂
میگه اولا کسی از جونش سیر نشده بیاد تو رو بگیره...😒
دوما حق الناسه😕
ما خودمونو راحت کنیم دیگران رو ناراحت؟!
عاچقتم ننه😌🙋♀
مامان من وقتی غذاش شور میشه ازتکنیکِ"تلقینِ باورِمعکوس" روی قربانی استفاده میکنه.
نمکدونو میده میگه مثل اینکه بینمکه بِچِش لازم بودبزن خودت.
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰
حالا میان خانه اش کوثر ندارد
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان
دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته
هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته
با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت
حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد
این خانه دیگر دست نان آور ندارد
دیگر حسین بن علی مادر ندارد»
پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته
شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش
وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:
زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی
با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را
شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر
بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن
برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم
کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را
دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم
انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته
نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم
زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته
شاعر. وحید محمدی
معلم : ده تا شلیل داریم من نه تاشو میخورم چندتاش میمونه؟
بچه مشهدی : مَرگش مِمانه 😒 کوفتش مِمانه همو یَکدِنِه رَم بُخور بَدبَخخخخه شِلیل نِدیده ... 😩 گدای شِکِم فَراخ😂
● #لطیفه_اباد😎↜🇯🇴🇮🇳↝
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
چند روزه بدجور سرما خوردم
دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو سر کار، عزیزم استراحت کن!
منم نرفتم.
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم 😔😔😔
سلطان غم مادر😝😝😝😝😂
● #لطیفه_اباد😎↜🇯🇴🇮🇳↝
₯☞○ @LatifehAbad ○☜🤠
چند روزه که حالت سرماخوردگی دارم ولی سرما نمیخورم...!
احتمالا ویروسا و گلبولای سفید از راه دور فقط به هم فحش میدن 😂😂
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰