ملت تو بدبختي هم با هم رقابت ميكنن.
مثلا بگي ديشب كم خوابيدم
سريع ميگن خوش به حالت ما دو ماهه بيداريم.😂😳😏
#لطیفہآباد ❢ #طنز ❥
•●❥JOiN👇🏼
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Jõıň ⇄☞ @LatifehAbad ←•→
1.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میکس بازدید استاندار خوزستان رسید 😂
#لطیفہآباد ❢ #طنز ❥
•●❥JOiN👇🏼
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Jõıň ⇄☞ @LatifehAbad ←•→
کار از محکم کاری عیب نمیکنه 😂
#لطیفہآباد ❢ #طنز ❥
•●❥JOiN👇🏼
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Jõıň ⇄☞ @LatifehAbad ←•→
بابام داشت با تلفن صحبت میکرد
صدا تلویزیون زیاد بود
یهویی قاطی کرد گفت صدای این بی صاحاب رو کم کن ببینم این بی پدر چی میگه
بعدش با جمله بزرگوار می فرمودین☺️ ادامه داد
برگای تلفنمون ریخته بود😂
@Bohlool_rd
مورد داشتیم آقاهه میره نوار قلب بگیره🚶💜
خانمش میاد به پرستاره میگه ببین به جز من کسی دیگه تو قلبش نیست😳❤️میگند دستگاه نوار قلب بجای زیگزاگ؛موج مکزیکی میرفته😂😂
Join👇👇👇
@Bohlool_rd
چن روزی بود که پسرک با آن ماشین مدل پایین خود مقابل درب خانه دخترک می ایستاد ولی پا پیش نمی گذاشت
دخترک هم کم کم به او علاقه مند شد
برای او عشق ، علاقه و محبت مهم تر از مادیات بود
برای او سوال بود که چرا همیشه تا درب خانه دخترک می آید ولی حرفش را به پدرم نمی زند
روزی مصمم شد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند
درب را باز کـــرد و به او گفت : چرا شش ماه است که می آیی دم درب خانه ما ولی حرفی نمی زنی ؟ ؟ ؟
هدف تو از این کار چیست ؟ ؟ ؟
پسرک گفت : وای فای خونتونو هک کردم استفاده میکنم 😂😂😂
#طنز
@Bohlool_rd
خیلی دوست دارم با ماشین یه دختر تصادف کنم بعدش همون تصادف باعث آشناییمون شه بعد با هم ازدواج کنیم و بچه دار شیم بعد یه روز برای بچه هام تعریف کنم که آشناییم با مادرشون از یه تصادف شروع شد، ولی معمولا هردفعه که میزنم در میرم😂
#خنده
@Bohlool_rd
شما یادتون نمیاد
یه زمانی نوشابه رو ۲۵۰۰ تومن میخریدیم پاکت وینستون رو ۴۵۰۰ تومن
موز رو کیلویی ۳۰۰۰ تومن
از اون روزها ۱ سالی میشه که گذشته اما حس میکنم ۶۰ سال پیرتر شدم👴😅😂😂
#خنده
@Bohlool_rd
مادرم زنگ زده میگم توی جلسهام، میگه با "آره یا نه" جواب بده، شام قیمهبادمجون میخوری یا قرمهسبزی؟
😐😂🤦♂
@Bohlool_rd
قلی میره سربازی تو صف بوده
سروان میگه: به چپ چپ به راست راست
سروانه می بینه قلی همینجوری وایستاده و هیچ کاری نمیکنه
میگه تو چرا به فرمانم عمل نمی کنی؟
قلی میگه:
جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیر بعدش چشم من انجام میدم 😂😂😂😂
@Bohlool_rd