ترم 1 دانشگاه بودیم، گفتيم همه بريم خونه
كلاس تشكيل نشه،
يه پسره با هيبت رضازاده پاشد گفت: اگه به والدين اطلاع بدن چي 😂
عشششششششششقم...
( ^ _^ )
&——-!!!!! ——-&
| |
^ ^
بدو... بیا بغلم
ما که شانس نداریم الان اینو میذاریم.اصغر سبییل و جعفر لاته. میان کامنت میذارن اوووووووومدم
😂😂
یه بار رفتم جلو آیینه داد زدم : آیا امیدی هست؟
داداشم زد پس گردنم گفت نه امیدی نیست اسکل. اون کوه بود که انعکاس صدا داشت نه آیینه 😂
.
به بابام یه عکس سوییچ 207 نشون دادم گفتم:
ببین بابائه واسه دختر متولد 76 ماشین خریده 😒
تو چشام زل زد گفت:
چند سال دیگه منم واسه خواهرت میخرم 😐
گاهی وقتا به نظرم باید سکوت کنم
ساکت شدن بهتر از نابود شدن بهتره😂😂
میزان اعتباربسته ی اینترنتی شماروبه پایان است
از خبر مرگ هم بدتره
لعنتی استرسش با فشار قبر برابری میکنه😂😂
رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناری های نر و مادتون کدوما هستن؟
میگه میخوای بخری؟
میگم: نه مامور منکراتم اومدم ببینم قفسشون یه وقت مختلط نباشه😂😂😂
دخترخالم ۵ سالشه اومده گوشیشو گذاشته رو تاقچه برگشته میگه:
مامان یه وقت مسیجامو نخونیا 😐
اونوخت من تا ۱۰ سالگی فک میکردم گوزن ها شوهر آهوها هستن 😐😂
بیرون رفتن پسرا :
- ممد ۵ دقیقه دیگه بیام دنبالت ۳ ماه بریم شمال ؟
+ ۲ دقیقه دیگه پایینم
دخترا:
- شهلا، ۵ شنبه ی این هفته نه ، هفته بعد ۶ تا ۶:۱۵ بریم کافه ؟
+ نه عشقم جمعس میخوام برم حموم
😂😂😂😶
یبارم رفتم از یه ساقی عرق بگیرم اومد ماشینشو پارک کنه سه بار عقب جلوی ماشینو زد به درو دیوار
.
پیاده که شد گفتم ازهمینی که الان خوردی بده بهم 😂