معلم خواهرزادم توی کلاس مجازی گفته چطوری میکروفن رو فعال کنم؟
خواهرزادم گفته alt و f4 رو بگیر، معلمشون از کلاس افتاده بیرون😂😂😂😂😂😄😄🤣
مکالمه مادر با دختر موقع شونه کردن موهاش:
[دقیقه اول]
-قربون این موهای فرفریت برم من
[دقیقه هفدهم]
-سگتوله انقدر وول نخور تموم بشه
😂😂😂🤣😂😂😂🤣
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#دعای_روز_نهم_ماه_مبارک_رمضان 🌸🍃
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِكَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِكَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِكَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِكَ یا أمَلَ المُشْتاقین.
خدایا قرار بده برایم در آن بهرهاى از رحمت
فراوانـت و راهنمائیم كن در آن به برهان و راههاى درخشانت
و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبهات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان...
#شرح_مختصر 👇
【﷽】
#رساله_تمام_مراجع✍👇
❣ @Resule10 ❣
ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ...
ﻣﺜﻼ ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﯾﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﯾﻢ ﺭﻭﻣﻮﻥ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ
ﺑﺎید ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ!!!
ﺍَﯼ تف ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ!
ﭼﻮﺏ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻧﺎﻗﺼﻤﻮ ﺧﻮﺭﺩﻡ :(
😂😂😂😂😂😂😂
پاکت سیگارم جلوی بابام از جیبم افتاد زمین
اومد یه دونه خوابوند تو گوشم گفت بازم؟
اونطرفِ صورتمو بردم جلو گفتم یکی ام بزن اینور
نزد خم شد سیگارمو برداشت گذاشت تو جیبم
گفتم آفرین بابا تربیت صحیح همینه
گفت نه میخوام با همون سیگار آتیشت بزنم
😂😂🤣😄😄😂😄
بابام یکی از توییتامو تو یکی از کانالای تلگرام دیده، رفته به طرف گفته این توییت دختر منه لطفا بدون اسم مطلبی کپی نکنید
ینی شانس آوردیم من گاندی نیستم😂😂😂😂
بابام اینجوریه که مثلا میگی یکم خوابم میاد،سریع ماسکشو میزنه میگه تب و احساس خستگی هم داری؟ بعد میگه منظورم کرونا نیستا، ینی میگم نترس چیزی نیست چند روز تو حیاط بخوابی خوب میشی😄😂😁😘😍
578.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی من تو خونه تنها میشم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😅😅😁👍
من عاشق اونجایی ام که داریوش میخونه:
در قندون لب خندون، درقندون لب خندون
ناز نفست داریوش فرضیایی جان😁
😂😂😂😂
ﭘﺴﺮﯼ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ شام ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍنی ﺑﺮﺩ ..
ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮرﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ..
ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺍﺭﻥ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ
ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ، ﻭ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩ و در عوض غذا را به دهان پدر میگذاشت..
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﭘﺴﺮ
ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﺮﺩ،
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩ
ﻭ ﻋﯿﻨﮏﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺁﻭﺭﺩ .. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ!! ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﺭب ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺷﺪ .
ﺩﺭ این هنگام ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻊ
ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ بلند شد و ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ؛
.
ﭘﺴﺮ.. ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑني ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ
ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟!
.
ﭘﺴﺮ ﭘﺎﺳﺦ داﺩ؛ خیر ﺟﻨﺎﺏ . ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻗﯽ
ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ . ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ، ﭘﺴﺮم. ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ . ﺩﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺴﺮﺍﻥ..
ﻭ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺪﺭﺍﻥ..
و ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ
ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ..
کاش سوره ای به نام "پدر" بود
که این گونه آغاز میشد:
قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت...
• قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند
و قسم بر غربتت،
وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست....
(زنده باد همه ی پدران در قید حیات و شاد باد روح تمامی پدران عزیز سفر کرده..)🖤💔
تقدیم مخاطبین عزیز
پسره رفت تو کوچه دید داداش دوقلوش👬داره فوتبال بازی میکنه
مثل سگ داداشش رو زد بعدش گفت:
کره خر اینجایی؟؟؟
مامان ۲بار منو برده حموم😁