حتی صندلی بازی‌ای که تو مدرسه میکردیم تو مترو بدردمون خورد ولی انتگرال نه😂😂😂
.
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا خیرشون بده توی این گرونی داشتن همچین کانالی نعمتههههه
#تحویل_درب_منزل
#ارسال_رایگان
#فروش_اقساط
کل خریدامو انجام میدم از اینجا🤩
https://eitaa.com/joinchat/209780762C65124f9303
بزن لینک رو برو ببین چخبره 😍👆🏻
هدایت شده از تبلیغات عجایب
م⃢ـن که خودمــ💁♀
کـلی ازشــــون خرید کردمـــ👑
حتما یه ســـــر بزن وسایلشون خیلی خفنه🎗
https://eitaa.com/joinchat/4111859773C45e30a12b2
امروزم کلی تخفیف دارند 👌🏻😁
2.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تزئین خیار مخصوص پذیرایی از خواهرشوهر 😂
3.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از لحاظ روحی نیاز دارم همچین جایی باشم🥹😂
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا خیرشون بده توی این گرونی داشتن همچین کانالی نعمتههههه
#تحویل_درب_منزل
#ارسال_رایگان
#فروش_اقساط
کل خریدامو انجام میدم از اینجا🤩
https://eitaa.com/joinchat/209780762C65124f9303
بزن لینک رو برو ببین چخبره 😍👆🏻
هدایت شده از تبلیغات عجایب
م⃢ـن که خودمــ💁♀
کـلی ازشــــون خرید کردمـــ👑
حتما یه ســـــر بزن وسایلشون خیلی خفنه🎗
https://eitaa.com/joinchat/4111859773C45e30a12b2
امروزم کلی تخفیف دارند 👌🏻😁
انسان های بزرگ هیچگاه به کوچکی فردایشان نگاه بزرگ نمیکنند چون از بزرگی کوچک امروزشان فردایی کوچکتر از بزرگی دیروز خواهند ساخت..»
.
.
.
.
قسم می خورم منم نفهمیدم منظورشو!
ولی با کلاس بود...😅😅😂😂
یه بار رفتم جلو آیینه داد زدم : آیا امیدی هست؟
مامانم زد پس گردنم گفت نه امیدی نیست ، اون کوه بود که انعکاس صدا داشت نه آیینه 😂
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
اینم آموزش کیکِ ساطــــــــوری!😍😋
بهت یاد میدم چجور در عرض پلک زدن یه کیک با #بافت_نمدار و #گاز_زدنی رو بدونِ قالب تو #مشما اول #رول پیچ💤 کنی بعد بپزی و آخرم بُرش بزنی😉👌
جون میده برای تغذیه بچه مدرسه ای ها و مراسم محرم و مهمونیا😋
اگه مثلِ من حوصله ی #قالب شستن و #چربکردن نداری بیا😋👇
https://eitaa.com/joinchat/2875523324Cc54601c8e4
دستور #حلوا_عربیِ وسطِ کیک😍😋☝️
هدایت شده از تبلیغات عجایب
زن مردی شدم که می‌پرستیدم اما به طرز عجیبی من باردار رو از خونش بیرون کرد
منم به خاطر حفظ آبروم توی پارک جلو خونه می‌نشستم و چادر میکشیدم رو سرم آشنا منو نبینه،
تا اینکه یه نصف شب مادرشوهرم رو دیدم که با سرخوش با آرایش آنچنانی وارد خونه ام شد.....
به دیدنش قلبم وایساد،ساعت ۷صبح بود که ....
https://eitaa.com/joinchat/3912237148Cf7a1fd5333