بچه که بودم با بابام رفتیم دامداری دوستش ، یه برّه کوچولو آورد گفت اینم واسه آقا محمد.
دوقدم که دور شد بابام چنان زد زیرگوشم صدای گریه ام گوش فلک رو کر کرد ،برگشت گفت چیشد؟!
بابام گفت هیچی ، پدرسوخته میگه من اون گوسفند بزرگه رو میخام
خوشحال و خندان گوسفند بزرگه رو آوردیم 🤣🤣
با خالم اینا رفتیم شمال تو جاده چالوس دماغمو از شیشه بیرون کردم یه نفس بکشم
بابام تو ماشین خالم اینا بود
زنگ زد بهم گف : اون آرنج لامصبو ببر داخل،الان علیل میشی میوفتی رو دستمون 😑😅😂
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
براے عصر تون 🌺
شادے دم ڪرده ام☕️
لبخند بزن🍊
عصرتون آروم و شاد🌺
و سرشار از خوشبختی🍊
و عشق و آرامش🌺
عصرتـــــــــون بخیر دوستان🌺
بچه که بودم با بابام رفتیم دامداری دوستش ، یه برّه کوچولو آورد گفت اینم واسه آقا محمد.
دوقدم که دور شد بابام چنان زد زیرگوشم صدای گریه ام گوش فلک رو کر کرد ،برگشت گفت چیشد؟!
بابام گفت هیچی ، پدرسوخته میگه من اون گوسفند بزرگه رو میخام
خوشحال و خندان گوسفند بزرگه رو آوردیم 🤣🤣
با خالم اینا رفتیم شمال تو جاده چالوس دماغمو از شیشه بیرون کردم یه نفس بکشم
بابام تو ماشین خالم اینا بود
زنگ زد بهم گف : اون آرنج لامصبو ببر داخل،الان علیل میشی میوفتی رو دستمون 😑😅😂
در برابر مشکلات بایستید!
اگر نشد بشینید!
اگر نشد دراز بکشید!
و اگر نشد به ایتای خود مشغول گردیده
و پیام های گروه را رصد کنید!
تا مشکلات خود خسته شده، شاید بروند! 🎶😗✌
والا در حال حاضر راه دیگهای به ذهنم نمیرسه!! 😅😂
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﮔﺪﺍﯼ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻤﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺩﻡ ☺️
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ..
ﮔﺪﺍﻫﻪ ﯾﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﻬﻢ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ 📚
"ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺁشپزی ﮐﻨﯿﻢ؟" 😐😐😂
باور کن…💜
در تـقـدیـر هـر انـسـانـی مـعـجـزه ای خـاص از طـرف خُـدا تـعیین شـده است ،
که قـطعـاً در زنـدگی ،
در زمـان مـنـاسب نـمـایـان خـواهـد شـد .
یـک شـخص خـاص ،
یک اتفـّاق خـاص ،
یـا یک مـوهِبت خـاص …
منـتـظـر اعـجـاز خُـدا در زنـدگـیـت بـاش بـدون ذره ای تـردیـد .... ❤
✨شبتون قشنگ✨
اگه یه روز اینترنت قطع بشه
یه وانت میخرم با یه بلندگو
راه میفتم تو کوچه خیابونا پستامو واستون میخونم.
فک کردید به همین راحتی ولتون میکنم؟😂😂😂