یه ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺳﻮﺋﯿﺴﯽ ﺍﺯ یه جوان ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﭼﯿﺴﺖ؟
ایرانی جواب ﺩﺍﺩ:
ﺧﺎﻧﻪ، ﺍﺗﻮمبيل، ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﻫﻤﺴﺮ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ، ﺳﻼمتى ﻭ ﺍﻣﻨﻴﺖ!
ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺳﻮﺋﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺣﻘﻮﻕ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺍﺕ ﺳﻮﺍﻝ ﻧﮑﺮﺩﻡ،
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩء ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ!!!!
داداچ حقوق اولیه شما آرزوی یک عمر ماست که خیلی ها بهش نمی رسند☹️
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درود بر شما❄️
دوستان مهربانم❄️
صبح زیباتون بخیر☕️😊
روزے پر از اتفاقات زیبا و
معجزه هاے قشنگ❄️
براتون خواهانم🙏
روز و روزگارتون خوش☺️
خوشے هاتون بادوام❄️
شروع هفته تون پر برکت❄️
دختره بهم گفت چون سیگاری هستی معتادی...
بهش گفتم آره معتادم، معتاد با تو بودن😳
هنوز دانشمندا دارن روی سطح این پاچه خواری تحقیق میکنن..😂
رفتیم ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﻨﺸﯽ ﻣﯿﮕﻢ : زمین زراعی ﺩﺍﺭﯾﻦ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻦ ﺑﺨﺮﯾﻦ؟
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﻣﺎ ﻣﺘﺮﺳﮑﯿﻢ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭ ...😒😒
خدا شاهده از بابام دیگه انتظار نداشتم😂😂
1.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی شاگرد ناشی استخدام میکنی
صاحب موتور نمیدونه چطوری فرار کنه از دستش تا آتیشش نزده🤣
#دوستی
چه بخواید چه نخواید شخصیت و طرز فکرتون به طور میانگین شبیه ۵ تا آدم نزدیک زندگیتونه،
پس بخاطر آیندهای که قراره داشته باشید با هر کسی رفیق نشید
و اجازهی ورود آدمهای مسموم رو به زندگیتون ندید.👌👌
رفتم خواستگاری،بابای دختر پرسید شما نظرتون واسه مهریه چقده؟
گفتم نظرم رو ٢ تا ربع سكه به نیت ۲ طفلان مسلم....
بی انصاف نذاشت موزمو بردارم، انداختنم بیرون 😐😂
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰
هنگامی که ایرانیا میخوان کسی رو ستایش کنن ؛
چه دست فرمونی داره توله سگ ...
چه صدایی داره کثافت ...
چه گیتاری میزنه ناکس ...
استاده کامپیوتره لامصب ...
عجب گلی زد بی وجدان ...
بی شرف خیلی کارش درسته ...
دوستت دارم وحشتناک ...
هنگامی که میخوان ناسزا بگن یا نیش و کنایه بزنن.
برو شازده...!
چی میگی مهندس...!؟
آخه آدم حسابی...!
دکتر برو دکتر...!
چطوری آی کیو...!؟
به به! استاد معظم...!
کجایی با مرام...!؟
آقای محترم...!
برو عموووو...!!!
#طنز #لطیفه #جوک #خنده😃⏪↙
🎭 @Latifehabad 〰➰
🎭 @Bohlool_rd 〰➰
♦️فيلسوفی لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند
بعد از چندلحظه او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت : وقتی نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه می دهید ؟
🔸گذشته را فراموش کنید و با آن آینده را بسازید به جای افسوس خوردن