🔴هشدار:کسانی که قلبشون ناراحته این کلیپ رو نبینن
ممکنه از شدت خنده سکته کنید😂😂😂😂
اگه دکتر بودم هرکی از خودش با سرم عکس میگرفت بهش آمپول هوا میزدم 😂😂😂
لطیفه آباد #طنز🤠👇
₯☞○ @LatifehAbad
آبگوشت رو باید غذای ملی اعلام کنند
خبر دادن ده نفر مهمون اضافه شده
مادرم یک چهار لیتری اب دیگه ریخت تو قابلمه
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
لطیفه آباد #طنز🤠👇
₯☞○ @LatifehAbad
.
داستان کوتاه
قشنگه, قابل تامل
"کشتی" در طوفان شکست و "غرق شد."
فقط "دو مرد" توانستند به سوی جزیره ی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و "نجات یابند."
دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود گفتند؛
"بهتر است از خدا کمک بخواهیم."
بنابراین دست به "دعا" شدند و برای این که ببینند دعای کدام بهتر "مستجاب" می شود به گوشه ای از جزیره رفتند...
"نخست،" از خدا "غذا" خواستند؛
فردا "مرد اول،" درختی یافت و "میوه ای" بر آن، آن را خورد.
اما "مرد دوم" چیزی برای خوردن نداشت.
هفته بعد، مرد اول از خدا "همسر و همدم" خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد، "زنی" نجات یافت و به مرد رسید.
در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت.
مرد اول از خدا "خانه، لباس و غذای بیشتری" خواست، فردا، به صورتی "معجزه آسا،" تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید.
مرد دوم هنوز هیچ نداشت.
دست آخر، مرد اول از خدا "کشتی" خواست تا او همسرش را با خود ببرد.
فردا کشتی ای آمد و در سمت او "لنگر" انداخت، مرد خواست به همراه همسرش از "جزیره" برود و مرد دوم را همانجا "رها" کند..!
پیش خود گفت:
مرد دیگر حتما "شایستگی" نعمت های الهی را ندارد، چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد، پس همینجا بماند بهتر است!
زمان حرکت کشتی، ندایی از او پرسید: «چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟»
مرد پاسخ داد: «این همه نعمت هایی که به دست آورده ام همه مال خودم است و خودم درخواست کرده ام. درخواست های همسفرم که پذیرفته نشد. پس چه بهتر که همینجا بماند.»
آن ندا گفت:
اشتباه می کنی!
تو مدیون او هستی...
هنگامی که تنها "خواسته او" را اجابت کردم، این "نعمات" به تو رسید...
مرد با تعجب پرسید:
«مگر او چه خواست که من باید مدیونش باشم؟»
* و آن ندا پاسخ داد:
«از من خواست که تمام دعاهای تو را مستجاب کنم!!..» *
نکته:
* شاید داشته هایمان را مدیون کسانی باشیم که برای خود هیچ نمی خواستند و فقط برای ما دعا می کردند...
ممکن است همه موفقیت و ثروت و هر چیز دیگر که داریم را...
"مدیون آن دو فرشته ای" باشیم که ما را بزرگ کردند... * (پدر و مادر)
بدون هیچ توقعی!❤️
ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ
ʝѳiɳ→☞ @madarpedar ↜
لباس گرم چند لایه حضرت آقا امروز در اتاق جلسات غیر رسمی با حضور بعضی مسئولین سازمان تبلیغات، خیلی برای چشم های بینا پیام دارد.
با یکی از حاضرین جلسه صحبت میکردم گفت کاغذی روی دیوار نصب بود به این مضمون که به جهت صرفه جویی در مصرف گاز رعایت های بیشتری در این مکان صورت میگیرد.
"حسین ابراهیمی"
【﷽】
ⓟⓔⓓⓐⓡ
ⓜⓐⓓⓐⓡ
ʝѳiɳ→☞ @madarpedar ↜
*مردم چه بي ملاحظه و پر رو شدن
😐
رفتم از همسايه مون روغن بگيرم صاف صاف تو چشماي من نگاه ميكنه ميگه نداريم.
نداريم چيه؟ برو بخر خوووو 😒😁
لطیفه آباد #طنز🤠👇
₯☞○ @LatifehAbad
*میگفت گاهی وقتا خودتونو آروم صدا بزنید، حس خوبی داره
منم یه بار خونه تنها بودم اسم مو صدا زدم یکی جوابمو داد
هیچی دیگه تا صبح ختم قرآن کردم، ازون موقع هم به خدا قول دادم پسر خوبی باشم😂😂😂😂😂😂
لطیفه آباد #طنز🤠👇
₯☞○ @LatifehAbad
با دونفر حرف میزدم گفتم من 2سالگیمو یادمه.
تهرانيه گفت من 1سالگیم رو هم یادمه.
ابادانیه گفت یادش بخیر آبی بود. گفتیم چی؟ گفت مقنعه دکتری که به دنیام اورد. 😐😂😂😆
.
لطیفه آباد #طنز🤠👇
₯☞○ @LatifehAbad
رفتم خواستگاری بابای عروس گفت من دخترم رو به کسی میدم که حداقل خونه و ماشین و کار داشته باشه
یه نگاه به بابام کردم گفتم به نظرم شرایطش به شما میخوره فقط😂
.
لطیفه آباد #طنز🤠👇
₯☞○ @LatifehAbad
✨﷽✨
* خودخواهي *
آدمی بد کار به هنگام مرگ فرشته ای را دید که نزدیک در دروازه های جهنم ایستاده بود.
فرشته ای به او گفت: یک کار خوب در زندگیت انجام داده ای و همان به تو کمک خواهد کرد. خوب فکر کن چی بوده!
مرد به یاد آورد که یک بار هنگامی که در جنگل مشغول رفتن بود عنکبوتی را سر راهش دید و برای آنکه آن را زیر پا له نکند مسیرش را تغییر داد. فرشته لبخند زد و تار عنکبوتی از آسمان پایین آمد و با خود مرد را به بهشت برد.
عده ای از جهنمی ها نیز از فرصت استفاده کرده تا از تار بالا بیایند. اما مرد آنها را به پایین هل داد مبادا که تار پاره شود.
در این لحظه تار پاره شد و مرد دوباره به جهنم سقوط کرد. فرشته
گفت: افسوس! تنها به فکر خود بودن همان یک کار خوبی را که باعث نجات تو بود ضایع کرد.
*
❤️
ⓟⓔⓓⓐⓡ
ⓜⓐⓓⓐⓡ
ʝѳiɳ→☞ @madarpedar ↜
*اینایی که حمومشون خیلی طول میکشه رو اذیت نکنین
شاید مصاحبه بعد از کنسرتی که تو حموم داشتن یه کم طول کشیده 😂
لطیفه آباد #طنز🤠👇
₯☞○ @LatifehAbad
*پسر داييم ۱۶ سالشه عكس گذاشته با سيگار زيرش نوشته:
تقاص رفتنتو ريه هام پس ميده.
منم زيرش نوشتم باباتم اينو ميدونه يا خودم بگم بهش؟
٢٥ تا ميس كال تو ٢ دقيقه باور نكردنیه😐🙄😂
لطیفه آباد #طنز🤠👇
₯☞○ @LatifehAbad