هدایت شده از تبلیغات عجایب
#شب عروسیم متوجه #کلافگی همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه..
تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد #نزدیکای ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم ..https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
#شب عروسیم متوجه #کلافگی همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه..
تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم ..https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
#شب عروسیم متوجه #کلافگی همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه..
تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم ..https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
#شب عروسیم متوجه #کلافگی همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه..
تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم ..https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
#شب عروسیم متوجه #کلافگی همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه..
تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم ..https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از تبلیغات عجایب
بعد از #فوت پدر بزرگم داشتیم برمیگشتیم شهرستان دخترمم که ۵ سال داشت از شیشه بیرون را نگاه می کرد.نصف #شب شده بود از قبرستان که رد شدیم شوهرم گفت یه فاتحه هم واسه همه اموات بفرستیم.دخترم گفت بابا چرا نگه نداشتی ماشین را؟ همسرم گفت چرا دخترکم؟
گفت آخه اون آقا داشت میومد سوار ماشین بشه که تو صبر نکردی همسرم گفت کجا دخترم گفت تو #قبرستون .همسرم گفت دخترم کسی نبود که.دخترم گفت بابا حتی منو صدا می زد.بدنم یخ کرد از #ترس،برگشتم عقب که به دخترم بگم بیا پیشم دیدم دخترم.....😰😥❗️😈
https://eitaa.com/joinchat/919077371C55c4569e77
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
#شب عروسیم متوجه #کلافگی همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه..
تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم ..https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
"جذابترین #صبح بخیرو#شب بخیرهای
دلنشین وشیک😍
💢 "کانالی "کاملا "متفاوت "
💢زیباترین کلیپهای #تولد
🛑"فوق العاده "محشر"🛑
"و"
🛑 آرامش "بخش"🛑
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1179058760C364c8c8a8e
https://eitaa.com/joinchat/1179058760C364c8c8a8e
یه محیط گرم وبا انرژی وشاد شاد با ما☝️😍
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
#شب عروسیم متوجه #کلافگی همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه..
تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم ..https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از تبلیغات عجایب
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
داستان واقعی ایل آی👌
هدایت شده از تبلیغات عجایب
#شب عروسیم متوجه #کلافگی همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه..
تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم ..https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666