eitaa logo
بهلولbohlool😄
438 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
15.7هزار ویدیو
94 فایل
#تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 #مدیر_کانال👇 @Hossein_Hajivand
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات عجایب
یه مدتی بود همش فکر می کردم من بچه سرِ راهی ام🙄 یه روز یکی از عکسای بچگیامو بردم به مامانم نشون دادم برگشته میگه: آخِی☺️ چه ناااازه😚کیه؟؟🤔 . . الان دیگه مطمئنم...😫😫😭😂😂😂
داستان زندگی من : شب ها نمیتونم بخوابم 🙁 🌙 صبح ها نمیتونم بیدار شم 😩✋☀️ 😂😂😂
زن و شوهر جوانی یک سگ خانگی داشتند که او را خیلی دوست داشتند زن و شوهر جوان به تازگی صاحب یک فرزند شده بودند پس از تولد نوزاد سگ رفتارش عوض شده بود و دیگر غذا نمی‌خورد اما نوزاد را خیلی دوست داشت و همیشه کنار نوزاد بود و ساعتها به نوزاد زل میزد و فقط او را نگاه میکرد زن و شوهر که فکر میکردن مشکلی برای سگ پیش امده است او را پیش دامپزشک بردند دامپزشک پس از معاینه متوجه موضوع وحشتناکی شد😱😳👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2299330923C76fb65ed50 بله خیلی باید مراقب بود🔞
هدایت شده از تبلیغات عجایب
خاطرات یک زن زندانی... شوهرم دکتر بود هفته ای یک شب منو به زور میفرستاد خونه مادرش تا پیشش بمونم ولی خودش نمیومد، یه روز بهش مشکوک شدم و یواشکی برگشتم خونه اما با چیزی که دیدم بالا آوردم و عق زدم چون اون داشت... https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 روایتی واقعی👆🏻
‏ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ معتاد دزد! ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺩﯾﮕﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ دنبال شوهر باشی!😐 ﭘﺎﺷﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭘﺎﺷﻮ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﺩﻋﺎ ﮐﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪ...😂😂 😂
🚷داستان واقعی عاقبت ناشُکری🚷 بهش گفتم، من پسر میخوامااا، رفتیم سونوگرافی، دختر بود! به شوخی گفته بودم ولی جدی گرفته بود،یه شب قبل خواب پرسید: حالا که پسر نیست دوستش نداری بچه مونو؟! به مسخره گفتم نه که دوستش ندارم، بعد زایمانت خودت و دخترتو جا میذارم توی بیمارستان و فرار میکنم خودم!چیزی نگفت،فکر کردم میفهمه از سر شوخیه صبح که بیدار شدم دیدم....😭😰🤯 https://eitaa.com/joinchat/1197342737C8ea23ce14e حتما بخونید عبرت بگیرید😭☝️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی در تمام پیام رسانها حرام😡
هدایت شده از تبلیغات عجایب
🚷عاقبت حسادت خواهرم😔 تازه یک خونه دو طبقه خریده بودیم و چون خواهرم دانشجو بود قرار شد در طبقه اول که یک سوئیت بود زندگی کنه، منه ساده خیلی خوشحال بودم که خواهرم اینجاست و کمتر دلتنگ پدر و مادرم که درشهرستان بودن میشدم 😞یک روز از خرید برمیگشتم پشت در منزل خواهرم صدای خواهرم شنیدم که اسم همسر من میاورد ادمی نیستم که گوش وایسم اما با شنیدن اسم شوهرم حساس شدم و از پشت در شنیدم که میگفت .....😔😭🚷 https://eitaa.com/joinchat/1197342737C8ea23ce14e بخونید و به هیچ کسی اعتماد نکنید😞☝️