eitaa logo
"خاکــــریز خاطــرات"
60 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
34 فایل
بہ نام نامے الله🌱 🤍 - شُہدا سرخۍ ِ خونِ‌شان را بھ سیاهۍِ چادرمـٰان امانت دادند؛ و واۍ بر خیانت‌کار . . . خادم شما↶! ^^:) @Gamandh 🫀|من‌بیمارتوام،لطف‌بِه‌مـاڪن‌نظرۍ ! بیمہ‌ۍ حضرت ِ مـٰادر 🔗 :)
مشاهده در ایتا
دانلود
تو مثل آخرین برگه از کتاب شعر غمگینی . . 💜☘' @bokhtranasmani
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗ @bokhtranasmani ╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
- معلم‌گفت:ضمایررانام‌ببر. گفتم‌:من،من،من . . گفت:پس‌بقیہ‌چہ‌شدند؟! گفتم:همہ‌رفتندڪربلا ‌‌‌‌‹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فقط‌من‌جاماندھ‌ام!(:🖐🏼💔-› @bokhtranasmani
قیمت لنز طبی یه جوری‌‌ گرون شده که اگه یه نفر استخدام کنم چیزهایی که می‌بینه رو برام تعریف کنه مقرون به صرفه‌تره. @bokhtranasmani
یه راه خوب برای رنگی کردن تخم مرغ ها😍💐 @bokhtranasmani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم خواهران و برادران دینی 🚶‍♂ یک صحبت کوتاه و مختصر دارم☝️🏽 دختر یا پسر ندارهااا مادرها و پدرها خیلی به گردنمون حق دارن تنبل بازی در نیاریم این دو هفته اخر سال کمک کار و کمک حال خانواده باشیم :)🌱 خب میدونم خیلیا ازین ک راهیان نور نرفتن ناراحتن :)💔 اسپیکر هاتونو روشن کنین✔️ بلوتوث گوشیتونو وصل کنین یک مداحی بزارین... اول دل خودتونو خونه تکونی کنین بعد خونه تونو! یاعلی✋🏽
به وقــــــت داستانــــــــــ های آموزنده👇👇
📚 مرحوم مادر بزرگم يك قصه اي در كودكي برايم تعريف كرده است كه بسيار زيباست. قصه ي دوستي يك خرس و يك هيزم شكن است كه سال ها در كوه با هم دوست بودند و با هم غذا مي خوردند.يك روز هيزم شكن براي ناهار آش پخت، خرس كه مي خواست آش را بخورد شروع كرد با زبانش ليس زدن و با سر و صداي زياد خوردن؛ هيزم شكن كلافه شد و گفت: درست غذا بخور، حالم رو بهم زدي با اين غذا خوردنت. خرس ديگه غذا نخورد و كنار رفت و صبر كرد هيزم شكن غذايش را تمام كند. گفت: برو و تبرت را بياور و بزن توي سر من. هیزم شکن گفت آخه برای چی؟ ما با هم دوست هستیم. خرس گفت: همین که میگم یا می زنی یا از بالای کوه پرت می کنمت پایین. هیزم شکن هم تبر را برداشت و زد توی سر خرس و خون آمد و بیهوش شد. هیزم شکن فرار کرد و تا یکی دو سال سراغ خرس نرفت اما بعد از چند وقت طاقت نیاورد و رفت ببیند که خرس زنده است یا نه. دید که خرس سالم است و مشغول کار خودش است، سلام و احوالپرسی کرد، گفت چه قدر خوشحالم که می بینم حالت خوبه، آخه خودت گفتی بزن من که نمی خواستم بزنم. خرس گفت: نگاه کن ببین زخم خوب شده یا نه؟ هیزم شکن نگاه کرد و گفت: آره خدارو شکرخوبه خوبه و جایش هم نمانده. خرس گفت: ولی جای زخم زبونی که زدی هنوز جایش مانده، زخم تبر خوب شد ولی زخم زبون هنوز جاش مونده. زبان نیشدار روح را بیمار می کند. توهین و تحقیر و نفرین، مقایسه و تحقیر نسبت به دیگران به خصوص اگر با کلمات زشتی همراه شود، در ذهن می مانند و وحشت ایجاد می کنند. @bokhtranasmani
پناھ‌من‌حسیـن‌اسٺ.﴿علیھ‌السلام‌﴾ ❤️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @bokhtranasmani