eitaa logo
"خاکــــریز خاطــرات"
60 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
34 فایل
بہ نام نامے الله🌱 🤍 - شُہدا سرخۍ ِ خونِ‌شان را بھ سیاهۍِ چادرمـٰان امانت دادند؛ و واۍ بر خیانت‌کار . . . خادم شما↶! ^^:) @Gamandh 🫀|من‌بیمارتوام،لطف‌بِه‌مـاڪن‌نظرۍ ! بیمہ‌ۍ حضرت ِ مـٰادر 🔗 :)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاےعھـد . . ♥️! میون‌‌اشڪ‌هاودعاهاے . . . قشنگتون‌ماروفراموش‌نڪنیدᵕ.ᵕ🌱 ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
ان‌شاءاللّٰھ‌ظھورآقامون🌿^.^! . .( :🕊! ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
.♥️⃟📿 آقاموݩ‌منٺظرھ...↯ بریم‌دعاے‌فرج‌بخوݩیم...🙃🤲🏻 اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج...🍃 📿|↫ ♥️|↫ ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
.🌱 آسیدمهدی(عج) صبح به عشق ما از خواب بیدار میشه 🙃 اونوقت ما وقتی بیدار میشیم اول گوشیمونُ چِک میکنیم...😔 ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
مهدی صباغی درگذشت ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
| گوش‌کن؛ بآز‌کسی‌بین‌دعآ‌گفت‌...🙃💔 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- حرف‌قلبمو‌باید‌بگم‌بهت دست‌من‌که‌نیست‌اگه‌هستم‌عاشقت .♥️🌨^^ ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
❳ آسمون عاشق گل بود؛ گریه می ڪرد گل بخنده 🌻✨! ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
!😐 تو گردان شایعه‌شد نماز نمے خونه! گفتن،تو ڪه رفیقشی بهش تذکر بده.. باور نکردم و گفتم: لابد می‌خواد ریا نشه پنهانی مےخونه..! وقتےدو نفری‌توی‌‌سنگرکمین‌جزیره‌مجنون ²⁴ ساعت‌نگهبان‌شدیـم با چشم‌خودم‌دیدم‌که‌نمازنمی‌خواند!! توی‌سنگر کمین،در کمینش‌بودم تا سرحرف‌را باز کنم .. گفتم : تو که برای‌خدا می‌جنگے حیف‌نیس‌نماز نخونی؟!🙃 لبخندے(: زد و گفت : +یادم‌میدے‌نمازخوندن رو؟ ➖ بلد نیستے؟؟😕 ➕نه..تا حالا نخوندم --_ نمازخواندن رو توی‌توپ‌وآتش‌دشمن یادش دادم 😄 ‌‌اولین نماز‌صبحش‌را با من‌اول‌وقت‌خواند. دو نفر نگهبان بعدی‌آمدندو جاےماراگرفتند ماهم‌سوار قایق‌شدیم‌تا برگردیم..🚶‍♂ هنوز مسافتےدورنشده‌بودیم‌که‌خمپاره نشست،توی‌آب‌هور‌ ،پارو از دستش‌افتاد آرام‌‌کف‌قایق‌خواباندمش،لبخندکم‌رنگےزد🙂 با انگشت‌روی‌سینه‌اش‌صلیب†کشید وچشمش‌به‌آسمان‌،با لبخند به شهادت رسید 🕊 اری،مسیحے بودکه‌مسلمان شد و بعد از اولین‌نمازش‌به‌شهادت‌رسید :) شادی روح شهدا صلوات 🖐🏼 ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
📿! محال است انسانی به جز از راه سید الشهدا(؏) به مقام توحید برسد .. 💌| آیت اللّٰه قاضی(ره) ♥️ ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
‌∞♥∞ قلب‌ زمین‌ گرفتہ زمان‌ را‌ قرار‌ نیست . . اۍ‌ بغض‌ مانده‌ در‌ دلِ‌ هفت‌ آسمان بیا . .💔(: ‌ 🖐🏻. ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹رمان 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت نوزدهم 🌱بالاخره روز آخر رسید هیچ کس دل رفتن نداشت تازه انس پیدا کرده بودیم اصلا نمی شد از خلوص و پاکی اینجا دل کند و به زندگی ماشینی برگشت، یعنی باز هم دعوتمون می کردند ؟ 🍂شاید چنان سرگرم دنیا می شدیم که همه چیز از یادمون می رفت، اشک از چشمام جاری شد هنوز نرفته دل ها پر می کشید برای دوباره اومدن، حال و هوای همه دیدنی بود ای کاش کسی از کاروان صدامون نمی کرد یا ای کاش اتوبوس ها نمی اومدند! 🌻اما انگار زمان خداحافظی بود پاهام اهسته قدم برمی داشتند دلم آشوب بود اما زمزمه کردم: شهدا دلم براتون تنگ میشه نکنه دستم رو رها کنید دیگه نمی خوام گناه کنم  ای کاش میشد مثل شما زندگی می کردم و مرگم تو همین راه رقم می خورد. 🌾نوشته تابلویی توجهم رو جلب کرد"مرز مردن و شهادت خون نیست خود است".چه زود جوابم رو گرفتم!!. ❄دلم برای غروب های شلمچه هم تنگ میشد وقتی که سرخی آسمون جای خورشید رو می گرفت حزن عجیبی سراغم می اومد درست گفتند که بهشت واقعی همین جاست. 🌷اتوبوس که اومد همه سوار شدند سنگینی نگاهی رو روی خودم حس کردم از بی قراری قلبم متوجه حضورش شدم به طرفش برگشتم با چهره ای مغموم و گرفته به من خیره شد پشت نگاه سردش ترحم و دلسوزی بود که  همیشه ازش فراری بودم من این اومدن رو نمی خواستم این نگاه رو دوست نداشتم 🌺 تا اینجا با دلم پیش رفتم اما دیگه کافی بود نمی خواستم مثل شکست خورده ها باشم ، چند قدمی جلوتر اومد حالا وقتش بود که روح زخم خوردم رو ترمیم کنم بلافاصله سوار اتوبوس شدم و کنار خانم عباسی نشستم از ماجرا خبر داشت هیچ چیز پنهونی بینمون نبود 🍃بخاطر همین گفت:_ چرا نرفتی حرف بزنی؟بنده خدا رو سنگ رو یخ کردی! اشک تو چشمام جمع شد لبخند تلخی زدم و گفتم:_اتفاقا حرف زدیم! فهمید که سر قولم می مونم! با اینکه تعجب کرد اما چیزی نگفت حتما فکر می کرد دیوونه شدم نمی خواستم مانع هدف سید بشم اون عشقش رو برای خدا خالص کرده بود مثل من اسیر زمینی ها نبود!... 🌾موقعی که برگشتم دکوراسیون خونه عوض شده بود مامانم اوقات فراغتش رو با خرید کردن می گذروند نمی دونم چرا علاقه داشت هر چند ماه یک بار همه چیز رو عوض کنه. همیشه سر این موضوع بحث داشتیم تا می اومدم عادت کنم با دکور جدید روبرو می شدم! البته با اتاق من کاری نداشت چون می دونست حساسم دست نمی زد.. 🍁عکس هایی که انداخته بودم رو چاپ کردم و به دیوار اتاقم زدم غروب شلمچه، یادمان طلائیه، رودخانه اروند و نخل های سوخته که شاهد عملیات های زیادی بود، گلزار شهدای هویزه، دکوهه. دلم می خواست این عکس ها همیشه جلوی چشمام باشه. با دیدنشون انرژی می گرفتم، 🌸دو هفته از قولی که داده بودم می گذشت اما هنوز نتونسته بودم فراموشش کنم با آوردن اسمش بیشتر از قبل بی تاب می شدم هر شب با چشمای خیس می خوابیدم  همش می گفتم صبح که بیدار بشم همه چیز رو فراموش می کنم اما درست به محض بیدار شدن چهره اش مقابلم نقش می بست! دیگه داشتم به مرز جنون می رسیدم. 🌼از پایگاه که برگشتم سر و صدای مامان و بابام می اومد شوکه شدم! تا حالا سابقه نداشت. گوشم رو به در چسبوندم تا واضح بشنوم _زنگ میزنی قرار رو بهم میزنی و اِلا خودم این کار رو می کنم. خجالت  نمی کشند هنوز کفن مردشون هم خشک نشده!. _اخه عزیزم اینطوری ابروریزی میشه تو بذار بیان خودم جواب رد میدم. 🌷گوشیم بی موقع زنگ خورد دیگه صداشون نیومد یکدفعه مامانم در رو باز کرد لبخند که زدم بیشتر عصبانی شد، نگاهی به بابام انداخت و گفت: _بفرما تحویل بگیر خانم نیشش تا بناگوش بازه! بعد میگی جواب رد بدیم. 🌹از حرفاشون سر در نمی اوردم شاید پای خاستگاری کسی وسط بود که مامانم ازش خوشش نمی اومد. چادرم رو دور دستم انداختم و با بی تفاوتی گفتم _خیالتون راحت جواب منم منفیه!. ❄هنوز از پله ها بالا نرفته بودم که بابام گفت: _دیدی دخترمون عاقله سید همین طور که از داداشم جواب منفی شنید از ما هم می شنوه!!. 🍀دهانم از حیرت باز موند کاملا گیج شدم یعنی درست شنیدم. گفتم_یعنی چی اخه چطور ممکنه؟. _فاطمه خانم زنگ زده برای اخر هفته میان!. نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت! نمی خواستم به من ترحم کنه همچین اجازه ای بهش نمیدادم ادامه دارد.... ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا! گناهان ما پیش روی تو است عذاب‌بیشترازاین، ڪه‌تۅ‌میبینی‌گناهم‌ࢪا... ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
و ما پناهنده‌ایم از هجوم غم ها به آغوش سبز خدا💚. . . ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان درد قلبمی💔:)) ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیز دل زهرا ... ضربان قلبمے ...🕊 ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
15.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|•📚👩🏻‍🎓•| 🤯 روشهای مقابله با استرس امتحان☝️🏼 ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
🖇📗 📝🙇🏻‍♀ رفیق جان سر جلسه ی یادت باشه☝️🏼🤓 ........~🍃❤️🍃~........ @bokhtranasmani ........~🍃❤️🍃~........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاےعھـد . . ♥️! میون‌‌اشڪ‌هاودعاهاے . . . قشنگتون‌ماروفراموش‌نڪنیدᵕ.ᵕ🌱 🏴@bokhtranasmani🏴