محمد عادت نداشت خداحافظی کند اما این بار دوباره برگشت و به مادر گفت: خوب مرا نگاه کن که دیگر مرا نخواهی دید.
💐 معرفی #سردار_شهید_محمد_زاهدی
💠 ارائه : جناب جامانده از شهدا
📆 چهارشنبه ۱۴۰۰.۰۴.۳۰
⏰ ساعت ۲۱:۳۰
🕊گروه جامانده از شهدا
eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
سردار شهید محمد زاهدی
تاریخ تولد: 1344
محل تولد: رهنان
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 65/10/5
محل شهادت: ام الرصاص
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
زندگینامه:
محمدزاهدی، فرزند تقی و بتول ترکان، در سال 1344 در شهر اصفهان چشم به جهان گشود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
مادرش بتول ترکان درباره نامگذاری او این چنین می گوید:« قبل از تولد ایشان پدرش در خواب می بیند سید بزرگواری کودکی را به دست او می دهند و می گویند: این محمد پسر توست. چندی بعد محمد پا به عرصة وجود می گذارد و بنا به خوابی که پدرش دیده بود نام محمد را برای او برمی گزینند.»
محمد پدر و مادرش را بسیار دوست می داشت و احترام زیادی برای آنان قائل بود.
فعال و پرچنب و جوش بود و بیشتر وقت ها با پدرش به صحرا می رفت و او را در کارهای کشاورزی یاری می نمود. تقریباً 7 ساله بود که وارد دبستان مودت رهنان شد. او در انجام تکالیف کوشا بود و از استعداد خوبی نیز برخوردار بود. محمد در امر تحصیل خواهر و برادرهای کوچکترش را یاری می کرد. وی از همان کودکی با مهر و محبت بود . همرزم ایشان، سعید جعفری، در این باره گفته اند:« او از همان کودکی دوست داشت با بچه ها رابطه ی صمیمانه ای داشته باشد.»
ایشان چون در خانواده مذهبی پرورش یافته بود فرایض دینی را قبل از تکلیف به خوبی انجام می داد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
از نوجوانی با رنج بی بضاعتی آشنا بود. تابستان ها با کار در مکانیکی هزینه تحصیلش را فراهم می نمود. اگر چه فعال و کنجکاو بود اما اهل ستیز نبود. دارای قلب رئوف و مهربان بود و به دوستانش محبت می کرد. او پس از طی نمودن دوران ابتدایی وارد مدرسه امیرکبیر شد و تحصیلات راهنمایی اش را از همان جا آغاز نمود. از همان زمان در جلسات مذهبی و سخنرانی روحانیون مبارز شرکت می کرد. کم کم رفت و آمد با نوجوانان مذهبی و روحیه ی مذهبی اش او را در سال 1356 با انقلاب پیوند زد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
محمد در تظاهرات شرکت می کرد، گاهی اوقات نیز با پوشیدن کفن و حرکت پیشاپیش تظاهرکنندگان تنفر و انزجار خود را از حکومت پهلوی نشان می داد.
او به همراه دوستش، فریدون بختیاری، با آتش زدن لاستیک سعی می کرد رعب و وحشت را در میان سربازان شاه حکفرما کند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی محمد ضمن درس خواندن در بسیج و مسجد به فعالیتهای مذهبی مشغول بود و اوقات فراغتش را اغلب با مطالعه کتب مذهبی مانند کتب شهید آیت الله مطهری و شهید آیت الله بهشتی پر می کرد.
استعدادش او را یاری می کرد که با بینش صحیح و آگاهی، راه امام و یارانش را به خوبی بشناسد و از بیراهه ها برحذر باشد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
با شروع جنگ تحمیلی جوانان گروه گروه جهت دفاع از اسلام و فرمان امام خمینی به مناطق جنگی اعزام می شدند ولی محمد به خاطر سن کم نمی توانست به جبهه برود
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
اواخر سال 1359 بود که خبر شهادت پسر عمویش، منصور زاهدی، را آوردند. او از این امر بسیار متاثر شد و تصمیمش را گرفت . هنوز مراسم هفت منصور به اتمام نرسیده بود که محمد رضایت پدر را جلب نمود و با تغییر دادن سال تولد در شناسنامه اش در 16 سالگی از طریق بسیج سپاه پاسداران اصفهان به جبهه اعزام شد .
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
وی هنگامی که می خواست به جبهه برود، به مادرش گفت:« اگر نتوانستم تلفن بزنم و گفتند مجروح و یا شهید شده باور نکنید . سفارش می کرد که مقاوم و صبور باشند.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
در جبهه نیز پرشور و فعال در کارها شرکت می کرد.
توان رزمی بالا و استعداد عجیب او در مسایل نظامی باعث شد تا به لشکر 25 کربلا دعوت شود و به عنوان مسئول محور انجام وظیفه نماید.
او در برنامه ریزی و طرح عملیات موفق بود و اکثر اوقات خود را در این زمینه صرف می نمود. در عملیات فتح المبین بود که مجروح و در بیمارستان شهید چمران شیراز بستری شد
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان