eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
109 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
سيد على حسينى - با نام مستعار اميرمحسن، دومين فرزند سيّد محمود -در صبح روز چهارشنبه‏ در سال 1334 در مشهد به دنيا آمد. در كودكى به همراه پدر به مكتبخانه رفت و قرآن را فرا گرفت. در سال 1341 وارد مدرسه ابتدايى هروى شد و تحصيلات ابتدايى را در سال 1346 در مشهد به پايان برد.
در كودكى به همراه پدر به مكتبخانه رفت و قرآن را فرا گرفت. در سال 1341 وارد مدرسه ابتدايى هروى شد و تحصيلات ابتدايى را در سال 1346 در مشهد به پايان برد. از همان كودكى به مسائل مذهبى علاقه بسيارى داشت. مادرش مى ‏گويد: «شهيد اگر من يا پدرش را در حال نماز مى‏ ديد، مى ‏ايستاد و بعد از نماز سؤالاتى راجع به نماز از ما مى ‏كرد، كه ما متحيّر مى ‏شديم.»
شهيد با تلاش و علاقه، دوره راهنمايى را پشت سر گذاشت و وارد دبيرستان جليل نصيرزاده شد. اوقات فراغتش را با كارهاى فنّى يا شركت در مجالس مذهبى مساجد سپرى مى ‏كرد وگاهى كمك مادرش در كارهاى منزل بود. او تحصيل را تا سوم دبيرستان ادامه داد و سپس به استخدام نيروى هوايى درآمد، امّا به خاطر برخورد بعضى از فرماندهان از خدمت در نيروى هوايى انصراف داد و به كارهاى ساختمانى مشغول شد.
در سال 1355 عازم خدمت سربازى شد و بر اثر تعاليم اسلام و شناختى كه از دستگاه ستم شاهى داشت، فعّاليّت خود را با تشكيل هسته‏ هايى از جوانان آغاز كرد، به‏ طورى كه در حين خدمت در پادگان لشكرك تهران مبارزه مخفى را سازمان داد. در سال 1357 در حالى كه دو ماه به پايان خدمتش بيشتر نمانده بود، به فرمان امام(ره) پادگان را ترك كرد و به صفوف مستحكم امت حزب ‏اللَّه پيوست
با پيروزى انقلاب اسلامى، سيّد دعلى جزء اوّلين كسانى بود كه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامى پيوست و پس از طى دوره‏ هاى آموزشى در مدّتى كوتاه، در زمره مسئولان آموزش سپاه به حساب آمد.
شهيد در بيست و هفت سالگى با خانم ليلى قلى ‏زاده ازدواج كرد. كه مدّت زندگى مشترك آنها پنج سال بود. و ثمره اين ازدواج تنها يك دختر به نام فاطمه ‏السادات است كه در 30 شهريور 1366 متولد شد.
همسرش مى‏ گويد: «شهيد فردى خوش ‏اخلاق و خوش‏ رفتار بود و هميشه به همه احترام مى ‏گذاشت. او هميشه با خدا بود. هر وقت ناراحت مى‏ شد، وضو مى‏ گرفت و دو ركعت نماز مى‏ خواند تا آرامش قلبى بيابد. فردى شجاع، مخلص، فداكار و در زندگى بسيار قانع بود.»
او در غائله كردستان همراه گروهى به سرپرستى شهيد گرانقدر دكتر چمران، عازم آنجا شد و در اين راه، مأموريتهاى موّفقيّت ‏آميزى داشت. پس از مراجعه از كردستان، براى ادامه آموزش نظامى رهسپار تهران شد. با شروع جنگ تحميلى و على رغم نياز به وجود او در مشهد، بلافاصله پا به عرصه پيكار گذاشت.
شهيد بارها مى ‏گفت: «براى پيروزى اسلام و دفاع از مرزهاى كشور اسلامى بايد در منطقه باشيم و به همه برادرانش مى‏ گفت: بايد به جبهه برويم و از آب و خاك خودمان دفاع كنيم و براى رضاى خداوند درمنطقه باشيم.»
اخلاص، ايمان و مدير بودن او با حضورش در جبهه‏ هاى نبرد بيش از پيش آشكار گشت و به مسئوليتهاى مهمّى از جمله، فرماندهى تيپ برگزيده شد. قداست روحى، اخلاص، ايمان، مهارت در علوم نظامى و همچنين داشتن قدرت مديريّتى قوى، او را بسيار زود در ميان همرزمانش مشخص كرد و شايستگى قبول مسئوليتهاى مهمّ را در او به وجود آورد.
مسئوليتهاى مهم و حسّاس او از ابتداى جنگ تحميلى بدين ترتيب بود: 1 - مسئول اطّلاعات و عمليّات ستاد خراسان 2 - مسئول اطّلاعات و عمليّات تيپ 21 امام رضا(ع) 3 - مسئول اطّلاعات و عمليّات لشكر قدس 4 - مسئول عمليّات نيروى زمينى سپاه هشتم ثامن ‏الائمه خراسان 5 – فرمانده تيپ با حفظ مسئوليّت اطّلاعات و عمليّات سپاه هشتم ثامن ‏الائمه خراسان.
مادر شهيد مى ‏گويد: «شهيد معتقد بود كه اين جنگ را به ما تحميل كرده‏ اند. بارها مى ‏گفت: تمام ملّت ما بايد با هم متّحد شوند و از اين دشمن متجاوز انتقام بگيرند.