eitaa logo
🇮🇷غواص ها بوی نعنا می ده🇮🇷
110 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
براي دومين بار در تاريخ 1360/5/13 به منطقه غرب ( جوانمرد ) اعزام شد كه مدت هفتاد روز در آن منطقه با دشمنان و مزدوران داخلي جنگيد. هر گاه از جبهة جنگ بر مي گشت تمام تلاش و همت خود را صرف خدمت در پايگاه بسيج شهر مي كرد تا اين كه پايگاه بسيج صاحب الزمان(عج) را به همت تعدادي از جوانان ديگر تأسيس كـردنـد. 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
عليرضا براي سومين بار به عنوان يك بسيجي در تاريخ 1360/10/8 به جبهة جنگ در غرب كشور ( تنگ كورك - سر پل ذهاب ) اعزام شد و بعد از 75 روز دفاع در برابر متجاوزين بعثي، در ايام عيد به شهر خود بازگشت امّا آرام و قرار نداشت تا اين كه در همان روزهاي عيد براي شركت در عمليات آزاد سازي سرزمين ايران اسلامي - كه در آن زمان عمليات فتح المبين آغاز شده بود - در تاريخ 1361/1/8 به جبهة جنوب خوزستان اعزام گرديد و در عمليات بيت المقدس شركت نمود. و با سازماندهي در گردان پياده تيپ 7 ولي عصر(عج) ، در مرحلة سوم عمليات براي آزاد سازي شهر خرمشهر از چنگ متجاوزان، روز يكشنبه 1361/3/2 شركت كرد و در نهايت بعد از 330 روز حضور در ميادين مختلف نبرد به آرزوي ديرينه اش، شهادت رسيد و پيكر پاكش در 1361/3/2 شب سوم شعبان ( ميلاد امام حسين(عليه السلام) ) در گلزار شهداي امام زاده هادي(عليه السلام) بيدگل به خـاك سپـرده شد و فرزند دو ساله اش ( سلمان ) همچون خودش در سن دو سالگي از نعمت پدر محروم گشت 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم «انا الله و انا الیه راجعون» «الذین آموا و هاجروا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون – یبشرهم ربهم برحمه منه و رضوان 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
و جنات لهم فیها نعیم مقیم» (قرآن کریم آیه 19 الی 21) با سپاس بیکران و حمد و ستایش بیکران از درگاه خداوند معتال که ما را بر آن داشت تا از دینش پیروی کنیم و با درود و سلام فراوان بر منجی عالم بشریت حضرت ولی‌عصر(عج) و نایب بر حقش بزرگ رهبرکبیر انقلاب اسلامی، امید مستضعفان جهان امام‌خمینی و با سلام و درود فراوان بر رزمندگان آن محافظان اسلام و قرآن و سلام بر روان پاک شهیدان این رهروان راه حسین(ع) و سلام بر مجروحین این شهیدان زنده و به امید پیدا شدن مفقودالاثرها و آزادی اسیرها، بنا به وظیفۀ شرعی خود وصیت‌نامه‌ام را می‌نویسم. 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
خداوندا! معبودا! بارپروردگارا! چه زیباست جلوه‌گاه جمالت و چه باشکوه است نمایشگاه جلالت. در حیرتم ای پروردگار که این منم که افتخار راز و نیار در این ساعات را با تو پیدا کرده‌ام. آیا این منم که توفیق نظاره بر فروغ تابناک ملکوتی تو را دریافته‌ام؟ نمی‌دانم این لحظه‌ها که با تو به نیایش پرداخته‌ام چه لحظاتی است که نه گذشته دارد و نه حال و نه آینده بلکه پیامی از ابدیت است که مرا برای خواندن به بارگاهت آماده می‌سازد. این همان پیام ابدیت است که معنای واقعی را در این کرۀ زمین که جز خاکی ناچیز برای موجود از حیات بی‌خبر قابل درک و دریافت می‌نماید. 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
اینجانب برادر کوچک شما و بندۀ گنهکارخدا علیرضا کریم‌شاهی وصیتی را شروع می‌کنم. البته من چه می‌توانم برای شما بنویسم شما خودتان پیام‌دهنده بودید و هستید و خواهید بود. شما بودید که ما را راهنمایی کردید و این شمایید که باید دیگر برادران را راهنمایی کنید تا به جبهه بیایند و با این جنایت‌پیشگان تاریخ بجنگند و نسل آن‌ها را براندازند که دیگر کسی نتواند در برابر اسلام قد علم کند. من این راه را خود آگاهانه انتخاب نموده‌ام چون درک کرده بودم که این راه خداست، راه پیامبر و علی(ع) است و خلاصه راه سالار شهیدان حسین(ع) است. اکنون که اسلام احتیاج به این جوانان از خودگذشته دارد پس اگر شما این انقلاب را که انقلاب اسلامی می‌باشد یاری نکنید مدیون این انقلاب خواهید بود. و این را هم بدانید که این انقلاب تا انقلاب مهدی ادامه خواهد داشت و پیروزتر خواهد شد 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
اما پیام به امت حزب‌الله: ای امت حزب‌الله و شهیدپرور و قهرمان، البته خودتان پیام‌دهنده و روحیه‌دهنده به ما هستید. ملت شهیدپرور خطۀ سرخ رنگ انقلاب ایران؛ امیدوارم که همیشه یار وفادار امام و پیرو امام باشید و به ضدانقلاب امان ندهید که خدای ناکرده ضربه‌ای به این انقلاب وارد سازند و خودتان اطلاعات 36 میلیونی باشید. امت حزب‌الله و قهرمان نماز جماعات و مساجد را ترک نکنید و دعاها را مخصوصاً دعای کمیل و توسل را برپا دارید و هر هفته به نمازجمعه بروید که این سنگر بسیار مهم انقلاب است. امت حزب‌الله ان‌شاءالله رزمندگان خداجو و کفرستیز راه کربلا را باز خواهند نمود و شما دسته‌دسته به زیارت ائمه اطهار بروید. پس تا می‌توانید به رزمندگان چه از نظر جان وچه مال کمک کنید. هم‌‌چنان‌که کمک می‌کنید و من این‌جا در جبهه‌های نبرد به شما عرض می‌نمایم که تا راه کربلا را باز نکنیم به خانه بازنخواهیم گشت مگر این که در این راه شهید شویم. 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
پدر گرامیم اکنون که عازم هستیم تا عملیات موفقیت‌آمیزی را شروع کنیم و شاید تا یک ساعت دیگر وارد عملیات شویم و شاید دیگر مرا نبینی مگر جسدم را در جلو رویت ببینی. از شما می‌خواهم که مرا حلال کنی. واقعاً شما پدر بزرگواری بودی و برایم بزرگواری به خرج دادی و زحمات فراوان برایم کشیدی ولی من فرزندی خوب برای شما نبودم. امیدوارم مرا ببخشید و مرا حلال کنید و اما اگر خبر شهادتم به شما رسید ناراحت نشوید و دو رکعت نماز شکر به جا بیاورید و خوشحال باش که فرزند ناقابلی داشتی و فدای اسلام نمودی 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
و اما تو ای مادر مهربان و ارجمندم، مادرجان خیلی از شما متشکرم که مرا به بهترین نحو و با کم‌ترین امکانات بزرگ نمودی و شما در دورۀ زندگیم مرا به طور کاملاً اسلامی تربیت نمودی. مادرم آیا می‌دانی من از جنگیدن با کافران لذت می‌برم و به خدا قسم تا خون در رگم باشد با کافران بعثی خواهم جنگید. مادرم امیدوارم که مرا حلال کنید و ببخشید و اگر شهید شوم ناراحت نشوید و گریه نکنید که دشمن شاد خواهد شد. و اگر خواستی گریه کنی برای حسین و دو فرزند شهیدش گریه کن. و اما ای خواهر گرامی و مهربانم امیدوارم که مرا حلال کنید. چون من خوب برادری برای شما نبودم ولی شما خواهری نمونه بودی برای من. امیدوارم در شهادتم ناراحت نشوی و گریه و زاری نکنی و هم چون کوه استوار باش و به‌طور کامل حجابت را حفظ کن که اگر حجابت را حفظ کنی این خود مشت محکمی بر دهان دشمنان است 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
و اما برادران عزیزم و بهتر از جانم (محمد و حسین) ان‌شاءالله که رهرو راه الله خواهید بود و خدای ناکرده یک‌موقع کاری نکنید که در شأن برادر شهید نباشد. ان‌شاءالله جای مرا در بسیج و سپاه و جبهه پر خواهید کرد و نخواهید گذاشت که اسلحۀ من روی زمین بماند. بعد از شهادتم اسلحه‌ام را برگیرید و تا توان دارید با ضدانقلاب و دشمنان اسلام مبارزه کنید و ریشۀ آن‌ها را برکنید و اما محمدجان اگر فرزندی داشتی به طور کاملاً اسلامی تربیت بنما و ان‌شاءالله بتواند یکی از سربازان امام زمان باشد و اما برادر کوچکم حسین‌جان ان‌شاءالله راه مرا ادامه دهی و به طور کامل قرآن را فراگیر و نماز جماعت را و درست را ترک نکن و تا آن‌جا که می توانی در بسیج فعالیت کن و آموزش‌های نظامی را فراگیر و نگذارید اسلحه‌ام زمین بماند. در پایان شعار 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار مسئولین کشوری برای حفظ کشور محافظت بفرما رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان مفقودالاثرها را پیدا‌شان بگردان اسیرهای ما را آزادشان بگردان منتظری نستوه برای نثر اسلام محافظت بفرما را فراموش نکنید. تاریخ نوشتن وصیت‌نامه ساعت 5/8 شب جمعه 28/ 1362/7 یک ساعت مانده به عملیات والسلام بندۀ گنهکار خدا علیرضا کریم‌شاهی 🌷معرفی شهید بسیجی دفاع مقدس،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای نور چشمان من، در همه حال تابع ولایت فقیه باشید چرا که در روز قیامت هرکسی با امامش محشور می شود. 🌷معرفی شهید دفاع مقدس، 💠 ارائه : جناب جامانده از شهدا 📆 پنج شنبه ۹۹.۰۷.۲۴ ⏰ ساعت ۲۱:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 eitaa.com/booyenaena
ای نور چشمان من، در همه حال تابع ولایت فقیه باشید چرا که در روز قیامت هرکسی با امامش محشور می شود. 🌷معرفی شهید دفاع مقدس، 💠 ارائه : جناب جامانده از شهدا 📆 پنج شنبه ۹۹.۰۷.۲۴ ⏰ ساعت ۲۱:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 eitaa.com/booyenaena
شهید اکبر روندی در سال1343 در خانواده ای مذهبی در یکی از روستاهای اطراف شهرستان قصرشیرین دیده به جهان گشود. او در همان اوان کودکی به انجام تکالیف دینی و مذهبی علاقه فراوان داشت و در کنار تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و متوسطه خود به کسب کمالات معنوی، اخلاقی و عرفانی می پرداخت. ،
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اسلام آباد مهاجرت کرده و در حالی که هیچگونه اسباب و اثاثیه ای با خود نداشت به ساده زیستی که اخلاق اهل عرفان بود پرداخته و در کنار کسب علم ، جبهه ،این جایگاه عاشقان الله و گنجینه حقیقی را هرگز خالی نگذاشته و در کنار خود برادران دیگرش را(دوبرادرش) به همراه داشته و در اکثر عملیات ها و ماموریت های محوله، فرمانده ای دلاور و شجاع بود. او همیشه و در همه حال لبان مبارکش به ذکر الله منقوش بود و چشمان بصیرش همچون حضرت یحیی(ع) از خوف خدا گریان بود. او از نوادر روزگار بود که همچون مولایش علی بن ابیطالب(ع) جمع بین ضدین می کرد.(خنده و گریه) ،
در یکی از جبهه های جنوب یکی از برادران تعریف می کرد که شهید روندی مطلبی را در خدمت ایشان عنوان نموده است که برای ایشان خیلی جالب و تازگی داشته و در عین حال بسیار خنده آور بود. ایشان فرمودند که با استماع این مطلب شروع به خندیدن کرده به خیال اینکه شهید نیز می خندد اما پس از گذشت حدود یک ربع می بیند که هنوز هم از اکبر صدای خنده شنیده می شود، اما در کمال تعجب می بیند صدا، صدای خنده ولی چشمانش به سختی گریان می باشند، که مواردی اینچنین را خود بنده که از ارادتمندان این شهید بزرگوار بوده و می باشم سراغ داشتم. درمیان خانواده و در کنار مادر و خواهر و برادرانش می نشست و به همین منوال گریه می کرد، بدون اینکه کسی از اهل خانه متوجه این امر باشند. ،
در جمع رزمندگان و در محافل دعای کمیل، عاشورا، ندبه... این صدای اکبر بود و ناله های سوزانش که بیش از همه دل اهل محفل را می سوزاند ،
شب ها تا پاسی از شب حتی برای صرف شام نیز به سنگر برنمی گشت و سر به بیابان می گذاشت و ناله ی سوزان خود را سرمی داد و من در این بین بدون اینکه به کسی چیزی بگویم او را در میان انبوه درختان و لابه لای سنگها جستجو و جهت صرف شام به خیمه می اوردم. او زاهدی عابد بود که در این دنیا جز به اهل سیروسلوکف عرفا و استادان اخلاقی و امام(ره) نمی نگریست و تنها دل به مجالس عرفانی، نوارهای اخلاقی و روضه ، خدمت به محرومان، جنگ و جهاد در راه خدا خوش داشت ،
زمانی که خبر مفقود شدن برادر بزرگوارش در عملیات والفجر9 را با گریه به او دادم او مرا دلداری می داد.زمانی که خبر فوت پدرش را در حین انجام ماموریت به او دادم او بود که مرا تسکین می داد. در زمانی که مشکلات و غمها به سراغم می آمدند او سنگ صبورم بود. او مفسر مراتب صبر بود و شاید او خود صبر بود. ،
ای نور چشمان من، در همه حال تابع ولایت فقیه باشید چرا که در روز قیامت هرکسی با امامش محشور می شود. ،
یک قیافه بانمکف بانشاط و خنده رو. هیچ وقت نبود کسی ببینه اکبر اخمو باشه. اکبر تو همه ی کاراش یک یک بود. داداش کوچیکش "عباس" رو در عملیات والفجر9 و در ارتفاعات کوههای سلیمانیه عراق هدیه کرده بود. علاقه شدیدی بهش داشت خیلی ها هروقت اکبر رو می دیدند اونو با چشم سرخ شده انگار یه کاسه خونه ،
با وجود مشکلات زیاد که تو منزلشون بود ولی همه رو گذاشته بود اومده بود پیش بچه های گردان حمزه. ،
فرمانده گروهان فجر بود، یکی از شرایط عضویت تو گروهانش بانشاطی و خنده رویی بود. به قول دوستان گروهان فجر جای آدمای اخمو وبداخلاق نیست. اکبر رو اگه می دیدید با یک نیروی تازه وارد و گمنام نمی تونستی اونو تشخیص بدی.اهل کلاس گذاشتن نبود، با نیروهاش می گفت و می خندید، غذا می خورد خلاصه تو چادر اونا هم استراحت میکرد. یک قیافه کارگر بنایی داشت که هرکس اونو نمی شناخت فکر می کرد همین الان از سر ساختمان با اون لباسهای همیشه خاکی اش برگشته. ،
اکبر تو دعاهای توسل و زیارت عاشورا و کمیل از اول دعا تا آخر با صدای بلند گریه می کرد انگار تمام غمهای عالم رو تو دلش داشت و یا تمام گناهان تو نامه ی اعمالشه.عجب آدمی بود این بچه کلهر، بعد از دعا هنوز سرخی چشمانش از بین نرفته بود که دست به مزاح و بگوبخند می زد. ،