در آخر هم با سربند «کلنا عباسک یا زینب (س)» برگشت. از سوریه برای دوستانش شیرینیهای مخصوص میآورد. شیرینیهای خوشمزه که با روغن حیوانی درست میشد و خیلی پر انرژی بود. دوستانش تا او را میدیدند، سراغ شیرینی را از او میگرفتند. دست و دلباز بود و خیلی زیاد میآورد. چند جعبه هم برای رفیق صمیمی اش آقامحسن کمالی دهقان میآورد. هر چه آقا محسن میگفت: «پولش را بگیر.» علیرضا زیر بار نمیرفت و میگفت: «نه، این سوغاته
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
علیرضا از سوریه آمده بود. دیدم ساکش خیلی خاکی شده، خیلی هم ناراحت است و زیاد حوصله ندارد. تا به حال او را اینطوری ندیده بودم. فهمیدم که احتمالاً در منطقه جنگی یا یکی از همرزماش شهید شده و یا کسی زخمی و مجروح شده است. گفتم: «علیرضا چی شده؟» گفت: «دوستم، آقا محمود نریمانی شهید شده.» همگی جزو یگان ام البنین (س) بودند. گفت محمود هم تخریبچی بود. آمریکاییها از این بمبهای خوشهای انداخته بودند و روسها قبول نکردند که بروند و آنها را جمع کنند.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
مأموریت را به ما محول کردند. این بنده خدا سبد آورده بود و دانه دانه مینها را جمع میکرد و در سبد میگذاشت. سبد را هم آویزان کرده بود به گردنش. من بیست متر از او جلوتر بودم، بمبی را در سبد انداخت و ناگهان منفجر شد. فقط به او نگاه کردم که جفت دستانش قطع شده بود. به سمتش رفتم و بغلش کردم، در بغل من شهید شد. علیرضاکتاب زندگینامه شهید بابایی را خریده بود و هر وقت که فرصتی پیدا میکرد، آن را میخواند. همیشه میگفت شهدا اولین قدمی که برداشتند، انجام وظیفه بود. یعنی وجدان کاری داشتند. نه اینکه فقط بخواهند شهید شوند. دوست داشتند که به نحو احسن مسئولیت و کاری را که به آنها سپرده انجام بدهند و اگر خدا خواست و لیاقت داشتند به فیض شهادت برسند. مهم این است که وجدان کاری داشته باشی تا شهید شوی.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
مرتبه آخر در تاریخ بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۶ به همراه دو تا از سربازان قرار بود برای مأموریت بروند. قبل از رفتن یکی از همرزمانش که تازه ازدواج کرده بود، گفت: «علیرضا امروز نوبت من است و باید بروم منطقه میدان مین، اما امروز نمیدانم که چی شده، دست و دلم نمیآید که بروم. یک مقدار نگران هستم و استرس دارم. خانمم تازه فارغ شده و بچه ام تازه به دنیا آمده.» علیرضا لبخندی زد و گفت: «اشکال ندارد. من امروز به جای شما میروم.» همراه دو تا از سربازهای سوری وارد میدان مین شاهد هشت در منطقه شیخ هلال استان حماه میشوند. در حالی که مینها را خنثی میکردند، دشمن آنها را رصد میکند. با انفجار مهیب، ترکش از پشت به سر و قلب علیرضا برخورد میکند و به همراه همرزمانش به شهادت میرسند
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
علیرضا مهربانیاش وسعت نداشت. در دل همه جایی برای خودش باز کرده بود. وقتی که شهید شد، پیکرش هنوز در میدان مین مانده بود و هر لحظه احتمال داشت تا نیروهای تکفیری سر برسند و پیکرش را ببرند. دو تا از سربازان سوری که به علیرضا عشق میورزیدند، بدون لحظهای معطلی با پای برهنه به وسط میدان مین رفتند و پیکرش را برگرداندند. از شهادت علیرضا بسیار ناراحت بودند و میگفتند شهادتش خسران خیلی بزرگی برای ماست.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
۴ آبان در اکباتان تهران چه گذشت؟
محل نمایش، اکباتان تهران بود. در چهارمین روز آبان ماه ۱۴٠۱. این نمایش اما داستانی واقعی است. داستانی که قهرمانش یک جوانمرد بود؛ آرمان عزیز.
تولد ۱۳تیر ۱۳۸٠
شهادت سال ۱۴٠۱
محل شهادت تهران
💠 ارائه : بزرگوار خادم الشهدا یازینب
📆 جمعه ۱۴۰۲.۰۸.٠۵
⏰ ساعت ۲٠:۳٠
گروه جامانده از شهدا👇🌹
eitaa.com/joinchat/2098397195Ce44ef032f0
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
تاریخ را ورق میزنیم و میرویم به ۳۶۵ روز قبل. به آن روزی که دلهای هر انسان آزادهای به درد آمد. روزی که آرمان رفت تا آرمانها بماند. در آن روز نامردان بیرحم صحنههای دردناکی را به نمایش درآوردند و پاییزی غمگین را در خیابانهای پایتخت رقم زدند. نمایشی که قهرمانش یک جوانمرد بود؛ آرمان عزیز
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153حضرت_
#قاسم_بن_حسن
در دل تهران باشی یا در مناطق عملیاتی. در اکباتان باشی یا جبهه های جنگ. فرقی نمیکند که دفاع مقدس باشد یا دفاع از ولایت؛ هرکس در این راه جان خود را گذاشت، جاودانه میشود. شهید آرمان علیوردی هم یکی از این جانفداهایی است که به طرز فجیعی نه در جبههها، بلکه در دل کوچهپسکوچههای همین تهران توسط اغتشاشگران به شهادت رسید. شهیدی که رهبر معظم انقلاب اسلامی او را «آرمان عزیز» نامیدند
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153حضرت_
#قاسم_بن_حسن
شب حادثه به روایت دوست آرمان
سیدهادی حسینی دوست آرمان علی وردی، در تشریح نحوه شهادت غریبانه و مظلومانه این طلبه بسیجی میگوید: آرمان را به قتل صبر کشتند، یعنی او را سر فرصت کشتند، زنده زنده با چاقو به صورت او و با بلوک به سر او زدند، اینقدر به او زدند تا خسته شدند.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153حضرت_
#قاسم_بن_حسن
سیدهادی حسینی جزئیات نمایش اغتشاشگران در اکباتان و مردانگی و مقاومت آرمان را که به خاطر حفظ آرمانهایش جانش را داد، اینگونه میگوید:
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153حضرت_
#قاسم_بن_حسن
شهید علیوردی پس از تعطیل شدن کلاسش در حوزه و بنابه اعلام تجمع اغتشاشگران، با کوله پشتی، کتاب و لباس حوزه که درون کوله پشتی قرار داشت خودش را به شهرک اکباتان میرساند. این شهید هیچ سلاح، لباس یا ملزوماتی برای مقابله با اغتشاشگران به همراه نداشت.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153حضرت_
#قاسم_بن_حسن