eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
تقی بهمنی،علی شادمانی،حسین همدانی وعلیرضا حاجی بابایی چهارنفری هستند که بنوبت جبهه میانی سرپل ذهاب را فرماندهی می کردند. وهنگام عملیات رمضان برای اولین با یک تیپ تشکیل دادیم علیرضا به عنوان فرمانده این تیپ وحبیب مظاهری جانشین او انتخاب شد.
عليرضا وچند از نفر دوستانش كه اين روزها با عنوان چريكهاي مدني شناخته مي شوند،توسط شهيد محراب آیت الله مدني فراخوان شده اند، براي رسيدگي به وضعيت كردستان از ايشان حكم مي گيرند و چند صباحي را در استان كردستان مي گذرانند. ودر انجا توسط ضد انقلاب دستگیر وبه اعدام محکوم می گردد که با پادرمیانی ایت الله مدنی توسط احمد مفتی زاده ازاد می شود. با شروع جنگ تحمیلی به سرپل ذهاب می رود.درنامه مشترک شهید همدانی وسردار شادمانی امده است که:
او درزمان فرماندهی عملیات سپاه درهمدان در درگیری با منافقین وانفجار نارنجک بشدت مجروح می گردد. وموقع بیهوشی توسط گروهی از منافقین که قصد تزریق هوا در رگهای اورا در روی تخت بیمارستان داشتند توسط سردار ابنوش رهایی می یابد.
درعملیات مشهور به 11شهریور دربین مردم همدان که همان عملیات شهیدان رجایی وباهنر است که بعد از شهادت این دوعزیز برای نشان دادن اقتدار کشور انجام شد فرمانده جبهه میانی در قله قراویز شهید حاجی بابایی وسه محور دیگر شهید شهبازی،شهید مظاهری وقدیر نظامی بودند.ودر پشت جبهه هماهنگی با شهید همدانی بود.
در عملیات اطلاعاتی در سرپل مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفته وزخمی می شود.  مهمترین ویژگی او تهجد،شجاعت ومدیریت بود.او ویارانش چنان شجاعانه در عملیات رمضان جنگیدند. که صدام دو روز بعد از عملیاتی که فرماتده ان علیرضا بود روز درقدس نماز جمعه همدان را بمباران کرد. وپدرش ومادر بزرگش به درجه رفیع جانبازی نایل امدند.با شهادت اوبابترتیب برادر دیگر سردار ابوالقاسم به شهادت رسید وبرادر دیگر حبیب جانباز 50درصد شد. سردار شکری موحد وعزیز احمدی دو داماد خانواده نیزشهید شدند. وحاج جلال نیز یکبار دیگر در عملیات بیت المقدس جانباز شد.
عليرضا فرمانده توانمندي است كه مطالعه و در نتيجه اطلاعات زياد اوباعث شده است كه بتواند ابعاد مسائل مختلف بررسی و موشكافي كند وبه عنوان يك سخنور توانا آرامش را به نيروهاي تحت امرش هديه نماید ،سربازان دلیری كه تنها سلاحشان شوروشوق وعشق به ميهن و دفاع از انقلاب است
وصیت نامه شهید علیرضا حاجی بابایی  بسم الله الرحمن الرحیم هدایت نه چیزی است که بتوان در مردم دمید، که هدایت، موهبتی است خدائی، و آنان که در راه خدا بکوشند خدایشان هدایت می‌کند.
ارديبهشت ماه و منطقه سرپل ذهاب گرم است، نگهبانان مشغول نگهباني هستند وفرمانده طبق معمول هر شب به راز ونياز با معبود مشغول است ، ناگهان صداي هولناك شني هاي تانك ها سكوت شب را مي شكند تاريكي ظلماني دشت ذهاب چون روز روشن ميگردد، دشمن حمله كرد ه است،گلوله هاي تانك ومنور ورگبار پياده ها همه جا راروشن كرده است، تعداد بچه ها آن قدر كم است كه به تشكيل گروهان وگردان نمي رسد، همه مقاومت می کنند تا دشمن عقب می نشیند ،روزهاي سختي است، همه چيز جيره بندي شده است،حتي گلوله هاي آر پي جي براي زدن تانك دشمن ، حتي گلوله هاي اسلحه سبك مثل ژ3 بايد با سهميه واحتياط استفاده شود،جنگ، نبردي نابرابر است،دشمن تا دندان مسلح شده و دست بچه ها خالي است.
« ان الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا ». خدا بر او منت هدایت می‌دهد و صراط مستقیم بر او ارزانی می دارد و او می رود و در هرگام خویش محوتر و استقرار عدل را در حکومت خدا برزمین ترسیم می نماید و از پیچ و خم این رود طویل نمی هراسد که مسیر را تشخیص داده و هدف را شناخته و به معبودش راهنمائی می گردد
ایمان به الله و جذب در رسالت نبوت و نگرش در راه فرو رفتن در اعماق پیام معجزه‌وار قرآن، و کشیده شدن در صراط مستقیم و فریادهای ایمان به الله، و جذب در رسالت نبوت و نگرش در راه فرورفتن در اعماق پیام معجره‌وار قرآن و کشیده شدن در صراط مستقیم و فریادهای پیاپی مجریان این پیام در طی زمان و قیام خونین آنان علیه دست‌اندرکاران ریا و نفاق و مولود نامبارکشان ظلم و استکبار، و رهبری پیامبر گونه امام خمینی(ره) انسان را برآن می دارد که خویشتن خویش و منیت خود را در اعماق دریای هواها جاگذاشته و با روح پاک خدایی به این موج عظیم« انالله و انا الیه راجعون »بسپارد.
دیدار او که تمامی هدفم را نشانه رفته است بدنم را در تبی سخت می سوزاند و شراره آن وجودم را احاطه کرده است من اکنون در آستانه جهانی نا آشنا ایستاده‌ام، جهانی که برایم غریب و نامأنوس است. در این دنیا انسانها نیز غریب و نا آشنا هستند، چون برای احیای دین، خود را کمتر به آب و آتش می زنند؛ شاید ندانسته بسوی سقوط می روند.
اینک به پایان یک راه و آغاز راه دیگر رسیده‌ام، می‌خواهم از مرز بودن بگذرم و در افق‌های پاک قدم بگذارم، آری دیگر مرز پایان تمامی حیله‌ها و تزویرها را هم پیدا کرده‌ام و خود را فدای انقلابم خواهم کرد و در آغاز یک حیات قرار گرفته‌ام که این فاصله برایم ملموس است. در این واقعیت قلبم تپش وحشیانه دارد و در این راه هستی و زندگی را در طبق اخلاص قرار داده ام و آماده جانبازی و فداکاری.