eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
107 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
 آنقدر فروتن بودكه با اینکه درکنفرانسها وسمینارها و مجالس مهم و شبکه های مختلف تلویزیونی  برای سخنرانی  ومصاحبه وغیره دعوت می شد درعین حال از این مسایل دچار عجب نمی شدوبازهم براي سخنرانی به  مناطق محروم و كوره دهاتها رفته وحتی برای کودکان سخنرانی میکرد و درهرجمعی حتی اگر سه چهار نفر بودند منبر می رفت واینها را برای خود کسر شان نمی دانست
در امر وحدت مسلمین بسیار مجد بوده وبا آقایان تسخیری و شیخ محسن اراکی ( مسئولین مجمع تقریب مذاهب) علاقه زیادی به همکاری داشته وبا برادران اهل سنت ارتباط گرم ودوستانه ای برقرار می کرد گاهی بعضی از خانواده های اهل سنت را به منزل خود دعوت می کرد واز آنها پذیرایی می نمود آنها نیزسید را خیلی دوست داشتند وهر بارکه برای دیدن سید می آمدند برای اوهدایایی می آوردند
با الهام ازاندیشه های امام خمینی ره   معتقد به ضرورت اتحاد سنی وشیعه در مقابل استکباربود چه رسد به اتحاد بین شیعیان ، اختلاف و تفرقه  میان شیعه راخطر بسیار بزرگی می دانست ، لذا اگرنقص وانحراف اعتقادی در گروه یا حزب یا شخصیتی از شیعه می دید تا آنجا که امکان داشت دوستی و ارتباط خود را با آنها قطع نمی کرد می گفت باید در کنار آنها بماند تا شاید بتواند آنها را اصلاح نماید در عین حال همیشه در گفتار وعمل ، خط  ومشی فکری خود راکه همان  اندیشه های ناب امام خمینی وشهید صدر وامام خامنه ای بود به همه اعلام می کرد. خودش می گفت : بارها  نزد برخی علما که اختلافاتی میانشان بود می رفتم  وسلام وتحیات هر کدام رابه دیگری ابلاغ می کردم  تا شاید با این کار رفع کدورت شود. اگر با کسی یا گروهی اختلاف نظر داشت هیچگاه علیه او سخن نمی گفت وشخصیتش را تخریب نمی کرد وغالبا نظرات وعقاید غلط را رد می کرد نه صاحبان آنها را ، اگر اطرافیانش علیه کسی سخن می گفتند ناراحت می شد واگر مخالفینش علیه او سخن می گفتند و توهین می کردند سکوت می کرد وهیچ عکس العملی نشان نمی داد 
از غیبت به شدت نهی می کرد به کسانی که دراموری مثل طهارت ونجاست وسواس   داشتند می گفت  اگر می خواهید وسواس به خرج دهید درغیبت و مسایلی مثل حق الناس وسواس باشید
به مقتل سید الشهدا علاقه عجیبی داشت وبسیاری ازجملات امام ع را ازمکه تا کربلا حفظ بود وبسیاری اوقات باخودزمزمه می کردوگاه اشک از چشمانش سرازیر می شد ودر منبرهایش مردم را  به شدت می گریاند ودر مساله قیام سید الشهدا ع از خود نظرات خوبی به جای گذاشت .به امام زاده های اطراف قم نيزعلاقه زیادی داشت و در هر فرصتی به زیارت آنها می رفت                                                                                                                                                                                   انس زیادی با قران و تفسیر داشت  وبسياری اوقات به تفسیر می پرداخت و سفارش می کرد که در شروع منبروخطابه آیات قران را بر هرچیزی مقدم نماییم همیشه به دیگران سفارش می کرد به مطالعه نهج البلاغه وصحیفه سجادیه  وبعضی  کتب روایی بپردازند وآنها را از اینکه اکثر اوقات خود را صرف اموری کنند که تاثیری در عمل ورفتارشان نداشته وموجب رشد وتکاملشان نشود برحذر می داشت.  به نگارش علاقه زیادی داشت ودر موضوعات مختلف خصوصا پیرامون موضوعات قرآنی مطالب فراوانی به قلم این شهید عزیزبه جا مانده که امید است در آینده این مطالب ارزنده در قالب تعدادی کتاب به چاپ رسیده ودر اختیار علاقه مندان قرار بگیرد.   
همچون ارباب خود عشق عجیبی به دستگیری ایتام ومساکین داشت  یکی از متمکنین تهران را راضی کرده بود که هرچند وقت یک بار مبالغی را بدهد تا او بین خانوده های مستمند وایتام پخش کند
همیشه میخواست در نهایت ساده زیستی باشد از مال دنیا خانه ای محقروقدیمی در قم داشت که همان را هم چند سال قبل از شهادت به خانواده اش بخشید به خاطرسالها هجرت ودوری از وطن وستمهایی که از سوی حزب بعث عراق به او وخانواده اش وارد شده بود  یک زمینی بین نجف وکربلا در منطقه ای به نام خان النصف (حیدريه  ( به اوهدیه شد که قصد داشت درآن مسجد یا حسینیه بسازد به فکرسفر آخرت بود وخود را مهیا می نمود وبرای خود باقیات الصالحات فراهم می نمود  با قناعت زندگی می کرد وهیچگاه شکایتی در امور مادی نداشت و از تجملات و اشرافی گری بیزار بود  
پیکر پاکش عصر روز جمعه (شب مبعث) 26 رجب 1436 قمری مصادف با اردیبهشت 1394 شمسی در نجف اشرف برروی دست صدها تن از مردم باحضورعلما و فضلا و سران کشور تشييع شد ودرجوارجدش امیر المومنین ع در وادی السلام ( دربارگاه سابق شهید صدر) به خاک سپرده شد عاش سعیدا ومات سعیدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷معرفی 💠 ارائه : جناب جامانده از شهدا 📆جمعه ۹۹.۱۲.۰۱ ⏰ ساعت ۲۱:۳۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 eitaa.com/booyenaena
زندگي نامه شهيد: شهيد حسن نيكنام در سال 1345 در شهر برازجان در خانواده اي متوسط ولي مومن و معتقد به اسلام ديده به جهان گشود و از همان دوران كودكي شايستگي خود را در تمام مسائل ديني، اجتماعي و اخلاقي نشان داد. شهيد سال 1352 وارد دبستان شهيد جاويد كازروني گرديده و با همت تمام مراحل ابتدايي را به پايان رسانيد و وارد مدرسه مدرس برازجان گرديد. در مدت تحصيلات راهنمايي عضو فعال انجمن اسلامي اين مدرسه بود. و به امر تبليغ و امورات فرهنگي عشق مي ورزيد. شهيد دوره متوسطه را در دبيرستان آيت الله طالقاني تا سال چهارم با موفقيت پشت سر گذاشت. وي در دوره دبيرستان نيز عضو فعال شوراي انجمن اسلامي دبيرستان مذكور و از اعضاي پايگاه مقاومت دانش آموزي دبيرستان آيت الله طالقاني بود. وي در اواخر سال 61 فعاليت بي دريخ خود را در پايگاه مقاومت كربلاي برازجان شروع ، و مخلصانه و وصادقانه ، همگام با ساير برادران همرزم و بسيجي اش  به پاسداري از دستاوردهاي ارزشمند انقلاب اسلامي پرداخت. پس از مدت كوتاهي به عنوان يكي از اعضاي شوراي سرپرستي پايگاه مذكور انتخاب گرديد. شهيد در سال 62 همراه با جمعي از برادران بسيجي خود به جبهه كردستان عزيمت نمود. و با رشادت و دلاوري منحصر به فردي كه داشت به مبارزه با گروهك هاي محارب و ملحد پرداخت و بيش از سه سال از عمر پربارش را در راه جهاد با دشمنان اسلام و قرآن و ولايت گذراند. وي در مدت عزيمتش به ميادين نبرد دو بار مجروح گرديد اما بخاطر عشق وافرش به اسلام و امام عزيز امت خللي در اراده استوارش به وجود نيامد. از خصوصيات اخلاقي شهيد: فردي صادق و مخلص و بي ريا و به دور از هرگونه آلايش بود. فردي باتقوا و پرهيزگار بود و هميشه افتخار داشت كه در مراسم مذهبي، سياسي همانند نماز جمعه و جماعات و رهپيمايي ها حضور فعال داشته باشد . تا اينكه اين رزمنده بي باك و شجاع در عمليات كربلاي 8 ، كه ايشان به عنوان فرمانده گروه انجام وظيفه مي نمودند مورد اصابت خمپاره بعثيون كافر قرار گرفته و از چند ناحيه بدن مجروح و به بيمارستان امام رضا(ع) مشهد اعزام شد و پس از مدت يك ماه بستري بودن در اين بيمارستان در تاريخ 15/02/1366 به آرزوي ديرينه خود كه همان فيض عضماي شهادت بود نائل شد.
خاطراطي از زبان مادر شهيد: مادرش چنين مي گويد: از سن 15 سالگي در جبهه و انقلاب و بسيج بود، تا سن 25 سالگي كه به شهادت رسيد. او دلش مي خواست هميشه در جبهه باشد و كمتر به خانه مي آمد. هميشه به قرآن و نماز مشغول بود. شبها با يك بخاري نيم سوز و يك شمع كه در طاقچه روشن مي كرد قرآن و نمازش را مي خواند. در آخرين بار بعد از زخمي شدنش و بستري شدن در بيمارستان مشهد، وقتي كه اورا آمپول مي زدند فقط مي گفت:«اي خدا». بعد از 35 روز به شهادت رسيد. او دلش مي خواست مثل امام حسين(ع) به شهادت برسد و همينطور هم با بدن پاره پاره به شهادت رسيد.