eitaa logo
🇮🇷غواص ها بوی نعنا می ده🇮🇷
110 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
در این سه روز، فرمانده عملیاتی سپاه به نام‌های مرتضی یاغچیان، علی تجلائی و صادق حیدرخانی زخمی می‌شوند ولی علی تجلائی با اینکه تیرها در کتفش بوده به فرماندهی می‌پردازد. در تمام روز حتی یک هلیکوپتر نمی‌تواند برای انتقال زخمی‌ها وارد شهر شود. در تمام مدت درگیری، شهر توسط خمپاره و توپ کوبیده می‌شد.
در روز 59/8/26 مجددا عراقی‌ها به داخل شهر نفوذ می‌کنند به طوری که مدافعان اسلام در شهر، دو تانک عراقی را در صد متری مسجد جامع (مقر نظامی شهر) در ساعت ده صبح منهدم می‌کنند و جنگ تن به تن نیز در غرب شهر ادامه داشته است.
بالاخره در ساعت 13:30، شهر با پیشروی نیروهای پیاده مردمی (سپاه و غیره) و با پشتیبانی تیپ 2 فتح می‌شود و برادران یکدیگر را در آغوش می‌کشند. در این حمله، تلفات ارتش بسیار کم بوده و نیروی زیادی از دشمن منهدم می‌شود.
سرلشکر محمد باقری: شهید تجلایی شهادت را انتخاب کرد سرلشکر محمد باقری: شهید بزرگوار علی تجلایی از هنگام محاصره ی سوسنگرد در آبان 1359 و مقاومت و فرماندهی جانانه‌ی او در آن صحنه خطیر و بی‌نظیر، یک قهرمان نزد من بوده و خواهد بود. سوسنگرد در محاصره‌ی کامل دشمن بی‌رحم بعثی بود و تانک‌ها وارد شهر شده بودند و تجلایی با وجود بر داشتن چندین زخم عمیق از تیر و ترکش برای چند شبانه روز فرماندهی کرد تا نیروهای کمکی فرار رسیدند و محاصره را شکستند. پس از این حادثه او دوستی شجاع و خوش فکری برای من و بسیاری دیگر از همراهان بود البته مدتی ارتباط ما ضعیف شد اما در سال 62 و در عملیات والفجر 4 در کنار هم بودیم و برای مدتی همکاری نزدیکی داشتیم تا اینکه او در عملیات بدر به گردان رزمی پیوست و در کنار دجله کربلایی شد. او فرماندهی خوش فکر، شجاع، پیشرو و پیشگام در برابر خطرات و در عین حال بسیار دوست داشتنی و رفیق بود. در فهم و فکر نظامی قوی بود، علم تاکتیک را خوب می‌دانست، در فرماندهی به ویژه صحنه‌های خطرناک بسیار قاطع و محکم بود و این استحکام او در تصمیم و عمل لازمه‌ی پیشبرد ماموریت بود. او می‌توانست فرمانده یکی از لشکر‌های سپاه اسلام باشد و این قدرت و مدیریت را داشت لکن شهادت را انتخاب کرد. یاد و خاطره او همواره در برابر چشم و ذهن من زنده است.
محسن رضایی: اگر حیات دنیوی شهید تجلایی ادامه پیدا می‌کرد یکی از فرماندهان بزرگ و لایق سپاه بود سرلشکر محسن رضایی: شاید بهترین نامی که بتوان برای علی گذاشت. علی ملکوتی یا علی پروازی است. تجلایی همیشه آمادۀ پرواز به سوی معبودش بود. اگر کسی زندگی او را نگاه کند و تجسمی از او بتواند داشته باشد قطعاً باید او را با دو بال در حال پرواز بکشد. آرامش نداشت. همیشه دلش می‌خواست با سرعت این کار را انجام دهد. ما فهمیده بودیم که علی از یک استعداد فوق‌العاده برای آیندۀ این کشور برخوردار است لذا ما او را جدا کردیم. 4- 5 نفر را من جدا کردم و گفتم شما دیگر در عملیات شرکت نکنید بروید آموزش ببینید خیلی‌ها گفتند که ما در این اوضاع جنگ نیاز به نیروهایی همانند علی تجلایی داریم شما آنها را می‌فرستید بروند آموزش ببینند. ما می‌خواهیم عملیات کنیم. من همان موقع گفتم این برادر آیندۀ بزرگی در نیروهای مسلح دارد. او آرامش نداشت و نمی‌خواست اینجا بماند او مسیرش را انتخاب کرده بود، لذا در عملیات بدر با اینکه مسئولیتش آموزش بود و به مدت یک رزمنده در عملیات شرکت کرد و از دجله عبور کرد و برای همیشه از دنیای ما عبور کرد و به لقاء‌الله رسید.
ایشان و حمید باکری را ما در ذهن گرفته بودیم که در اولین مرحله به آنها تیپ‌های مستقل بدهیم تا خودشان تیپ و لشکر درست کنند، یعنی به این مرحله رسیده بودند که بتوانند تیپ و لشکر درست کنند.
اگر حیات دنیوی شهید تجلایی ادامه پیدا می‌کرد یکی از فرماندهان بزرگ و لایق سپاه بود و همچنین بعد از آقا مهدی باکری جای ایشان را جبران می‌کرد و مهدی دیگری برای آذربایجان و ایران می‌شد ایشان فرد بسیار با استعدادی بود که هر هفته به اندازه یک سال رشد می‌کرد و رشد فوق العاده سریعی داشت و در دفاع مقدس توانست قابلیت‌های بزرگی را از خودش به ثمر بنشاند.
* ابتکار عمل فوق‌العاده شهید تجلایی در بیان سرلشکر رحیم صفوی سرلشکر سید یحیی رحیم صفوی: شهید تجلایی موثرترین راهبرد را در آزادسازی سوسنگرد داشت. شهید تجلایی از نظر خصوصیات اخلاقی بینشی، یک سردارِ با معرفت و با صلابت و خوش فکر و خوش استعداد، شجاع و خردمند بود. در آموزش‌های نظامی، و دوره آموزش فرماندهی و ستاد، ایشان یک دانشجوی برجسته بود. آنچه را که در فرماندهی دیده بود، در جنگ و عملیات‌های مختلف آموزش‌ها را به بهترین شیوه در سازماندهی نیروها و فرماندهی نیروها و در جزء به جزء کارها پیاده‌سازی می‌کرد. همراه با شجاعت و توسلات که به حضرت مهدی(ع) و حضرت فاطمه(س) داشتند
در عملیات فتح‌المبین که 2 فروردین 61 شروع شد، من آن زمان فرمانده قرارگاه فتح بودم. این منطقه بسیار پیچیده بود و نیروها باید حدود 17 کیلومتر از داخل رمل‌ها با تجهیزات، آر.پی.جی7، تیربار و مهمات دشمن را دور می‌زدند عبور از منطقه رملی بسیار طاقت‌فرسا بود، چون پا توی رمل‌ها فرو می‌رفت و توان نیروها گرفته می‌شد. وقتی نیروها به دشمن زدند، دشمن تصور نمی‌کرد آنها از تنگه ذلیجان آمده باشند و فکر می‌کرد ما نیروها را با هلیکوپتر پشت آنها پیاده کرده‌ایم. در مرحله‌ای گردان تجلایی در محاصره قرار گرفت. تجلایی گردان را از محاصره تانک‌ها خارج کرد و نیروها را از محاصره نجات داد و دشمن را دور زد و مجددا به همین واحدی‌های زرهی حمله کرد. کار تجلایی واقعا کار خارق العاده‌ای بود. در حالی که دشمن تصور نمی‌کرد ما از تنگه ذلیجان با پیمودن 17 کیلومتر زمین رمل به او حمله کنیم. کلید رمز باز شدنِ این تنگه دو گردانی بود که سردار بزرگ سپاه علی تجلایی هدایت می‌کرد.
در فرماندهی نیروها بسیار با شجاعت و با آرامش بودند. علی تجلایی از آبان ماه سال 59 در اکثر عملیات ها شرکت داشت. اوج رهبری و فرماندهی ایشان در عملیات بدر بود. در این عملیات در ذهن من است. من خودم در کنار دجله و فرات بودم. تنها یگانی که از دجله عبور کرد و از شرق آن به غرب آن رفت، لشکر عاشورا بود. و آن حماسه به یاد ماندنی به فرماندهی مهدی باکری و علی تجلایی اتفاق افتاد. شهید تجلایی مظهر شجاعت، صلابت و ولایت مداری مردم آذربایجان بود. اگر جوانان ایرانی یک الگو را برای خودشان به عنوان قهرمان انتخاب کنند، علی تجلایی یک الگو و اُسوه بوده است.
* سرلشکر جعفری: مقاومت شهید تجلایی دشمن بعثی را از درون متلاشی کرد/علی تیربار همچنان گمنام است سرلشکر محمد علی جعفری: ایشان مقطعی مسئول دوره مالک اشتر در آموزش بودند یعنی تربیت فرماندهان گردان و گروهان‌های سپاه. نوع تجربه‌ای را که از جنگ داشتند برای تربیت و آموزش به کار می‌بستند اگر شهید تجلایی همزمان با باکری به شهادت نمی‌رسید در عملیات بدر قطعاً فرمانده لشکر عاشورا بود و یک فرمانده با کفایتی که می‌بایست که نقش بسیار مهمی در هدایت داشته باشد؛ چون هم نیروها او را قبول داشتند و هم شخصیت گمنامی داشت. البته من آخرین لحظه‌ای که شهید تجلایی را دیدم قبل از عملیات بدر در قرارگاه خاتم بودیم در ( نصرت کنار هور ) آنجا صحبت حال و احوال بود. یادم است با هم بحث می‌کردیم و در مورد گذشته‌ها، بعد خداحافظی کرد من فکر نمی‌کردم خداحافظی آخر است. فکر می‌کنم زندگی شهید تجلایی و فعالیت‌های او در جنگ و آموزش نیروها ناگفته زیاد دارد، خیلی خوب است که تحقیق عمیقی انجام شود چرا که در دهلاویه مقاومت کرد چه شد که چنین روحیه ای پیدا کرد که در مقابل دشمن مقاومت کند
شهید تجلایی روی دشمن خیلی حساب باز نمی‌کرد. نگفت که شهر بسته شد و کارمان تمام است و همین مقاومت او، او را زنده نگه داشت. مهم نبود که محاصره شده فکر مهماتش بود که مهمات کم نیاید در مقابله با دشمن. حتی تلاش می‌کرد و می‌گفت که از دشمن مهمات بگیریم برای جنگیدن علیه خودشان.
حالا هر کشوری هرجایی هست سازمانی نسبت به چنین فعالیت‌هایی قهرمان می‌سازند ولی بچه‌های ما گمنام‌اند. یعنی در مقابل سوسنگرد شهید تجلایی چیزی در کتاب‌ها گفته نشده که حق ایشان است. به هر حال درست است که سوسنگرد از ابوهویزه شکسته شد ولی آن چیزی که در درون توانست دشمن را متلاشی کند، مقاومت شهید تجلایی بود.
ارزش‌های شهید تجلایی کجا نمایان شد؟ سرلشکر غلامعلی رشید: برادر بزرگوار شهید ما، سردار تجلایی واقعا اهل معرفت و سرعت و سبقت بود. اگر چه خیلی جوان بود ولی هر چه را که یاد گرفته و آموزش دیده بود، مثل یک نظامی مسن و کار کشته و با تجربه به کار می‌بست. با آن سن کم، تخصص، فهم و مباحث او در طرح‌ریزی عملیات‌ها انسان را به شگفتی وا می‌داشت.
جلسه‌ای در تیپ 2 زرهی در دزفول بود که فرماندهان و سرداران قرارگاه‌ها و لشکرهای سپاه و ارتش در آن حضور داشتند حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان مسئول و فرمانده‌ی عالی جنگ حضور داشتند، سردار رضایی هم بودند، درباره‌ی عملیات بحث بود. همه حرف زدند و هرکس گوشه‌ای از آن عملیات را تفسیر کرد. ولی وقتی نوبت سخن به ایشان رسید، بعد از دو-سه دقیقه که حرف زد، همه‌ی چشم‌ها متوجه ایشان شد. به قدری جالب و جامع عملیات را تشریح کرد که همه احسنت و آفرین گفتند. تجربه و تحلیل تجلایی در آن جلسه، منجر به یک تصمیم ملی شد و در آن جلسه بود که ارزش نهفته ایشان برای ما آشکار گشت. سردار رضایی، سردار صفوی و سایر فرماندهان لشکرها بسیار خوشحال شدند. در آنجا بود که همه به ارزش تجلایی پی بردند
* دست‌نوشته سردار سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» برای شهید علی تجلایی شهید تجلایی، آموزش تاکتیک در پادگان امام علی (ع) تهران، برای فرماندهان گردان‌های سراسر کشور از جمله شهید «حاج قاسم سلیمانی» را برعهده داشت؛ از این رو حاج قاسم که شناخت کاملی از شهید تجلایی داشت. بر همین اساس زمانی که کتاب «شهادت شکار» در حال آماده‌سازی بود، تقریظی برای این کتاب نوشتند که در بخشی از آن متن، یاد شهید تجلائی را به عنوان مربی خود و فرماندهی منحصر بفرد گرامی داشته‌اند. متن این دست‌نوشته سردار سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» به این شرح است
«این دست نوشته‌های زیبا و عبرت آمیز [کتاب شهادت شکار] را خواندم. تمام تجلی عمق قلبی شهید تجلایی بود. دینداری عمیق، بی‌تاب شهادت، شجاعت در عمل، فهم در تدبیر، ذکاوت در اداره، بیزاری از دنیا و همه توجه به خدا و قیامت، همه آن‌ها را در حیات حضوری و شهودی او ما شاهد بودیم و نورانیت فوق العاده تجلی خورشید درونی او بود.
خود همین نوشته‌ها بدون دستکاری، پیام زیبا و ارزشمندی برای هر طالب راهی به سوی خدا است. اگر کسی بتواند همان چند صفحه کوتاه او را در بحث سوسنگرد، آن حماسه ارزشمند به هنر و نوشته تبدیل کند، زیباترین جلوه بشری و غیرت و همت یک انسان را می‌تواند به نمایش بگذارد.