eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
- پیکر شهید علایی رو هم بیارید باز کنید. جا می خورم. تابوت را که روی سه تابوت دیگر است، می آورند وسط سالن. پرچم را از روی آن می کشند. همه می نشینند. انگشت ها را می گذارند روی تابوت و ... فاتحه. درِ تابوت باز می شود. بدنی به درازای کامل یک انسان، داخل آن قرار دارد. کفن را بیرون می آورند و روی زمین می گذارند. باز که می کنند، مات می مانم. بدنی کامل مقابلم دراز کشیده است. نیمه سالم. می گویند هر سه تای اینها را در منطقه طلائیه، همان جایی که زمستان سال 62 آتش و خون بود، یافته اند. حاجی می گوید: - هنگامی که بچه ها پیکر شهید عبدالله علایی کاشانی رو پیدا می کنند، هنگام درآوردن از خاک، بیل به گردن او اصابت می کند و پنج - شش قطره خون از محل زخم بیرون می زند. قبل از این که درمورد چگونگی پیکر شهید به خانواده اش چیزی بگیم، چندتایی از بچه های سپاه رفتند خونه شون و از مادرش درباره حال و هوای معنوی عبدالله سوال کردند. او گفته بود هیچ وقت غسل جمعه اش ترک نمی شد، خیلی مقیّد بود به خواندن زیارت عاشورا و مدام به زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) می رفت. نمی دانم چه بگویم. سریع زانو بر زمین می گذارم و برگردنش که خاک روی آن را فراگرفته، بوسه می زنم. چند عکس که می اندازم، فیلم تمام می شود. بدن را داخل پارچه ای سفید می گذارند و با یک صلوات به محل قبلی منتقل می کنند. خیلی عجولانه از حاجی بیرقیف آشنا، سیداحمد حسینی، رنگین و همه بچه های معراج شهدا تشکر می کنم. با گلعلی خداحافظی می کنم و سریع می روم به عکاسی در میدان فردوسی تا هرچه زودتر عکس هارا ظاهر کنم. خیلی اضطراب دارم که نکند عکس ها خراب شده باشند. نکند نور کافی نبوده باشد، نکند ... و چندتایی از آن عکس ها می شوند این که می بینید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرزندانم، خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید؛ باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان (عج) باشید. #کلام_شهید 💐 معرفی شهید #دفاع_مقدس #شهید_عبدالحسین_برونسی 🌏 زمینی شدن : ۱۳۲۱.۰۶.۰۳، گلبوی کدکن از توابع شهرستان تربت حیدریه 💫 آسمانی شدن : ۶۳.۱۲.۲۳ 🌹مزار : بهشت رضا - مشهد مقدس 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 دوشنبه ۹۸.۰۵.۰۷ ⏰ ساعت ۲۱:۳۰ 🕊گروه به یاد شهدا
عبدالحسین همیشه از امام رضا(ع) می‌خواست محل تدفین پیکرش همانند مادرش حضرت زهرا (س) بی‌نام و نشان باشد. زمانی که بعد از ۲۷ سال پیکرش را شناسایی کردند، من نمی‌توانستم بپذیرم این پیکری که آمده، پیکر شهید برونسی است زیرا یک بار به من گفته بود پیکرش باز نمی‌گردد از طرفی دوست نداشتم برای شناسایی بروم چون معتقد بودم چیزی که در راه خدا داده‌ایم، دیگر پس گرفتن ندارد. ما یکبار در سال ۶۴ شهید را تشییع کرده بودم، بار دیگر آن هم بعد از ۲۷ سال واقعا برایمان سخت بود که بپذیریم این پیکر، پیکر شهید است.
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷 سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج) سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز 💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند امشب در خدمت شهید هستیم. مطالب برداشته شده از وبسایت پرچمداران، تبیان، خبرگزاری بین المللی اقنا و زرین نامه در حین معرفی پستی ارسال نفرمایید🌹🍃
مصاحبه از زبان همسر و فرزند هست
همیشه هر اتفاقی که برای شهید می‌افتاد از قبل خوابش را می‌دیدم، یادم هست یک بار که ایشان در عملیاتی مجروح شده بودند، شب قبل خواب زخمی شدنشان را دیده بودم که شهید عصایی بر دست دارند، بعد از عملیات، خواب را برایشان تعریف کردم؛ بعد از آن اتفاق هر گاه در عملیات برایشان حادثه‌ای رخ می‌داد، از همرزمان خود می‌خواستند به من اطلاع بدهند.
در آخرین دیدارمان، بوی شهادت می‌داد، می‌گفت : من اسیر نمی‌شوم، یا به شهادت می‌رسم و یا جانباز به خانه برمی‌گردم. شهید در بازی‌هایی که با بچه‌ها در خانه انجام می‌داد به آن‌ها ندای شهادتش را می‌داد، وقتی با بچه‌ها بازی می‌کرد به آن‌ها می‌گفت من دعا می‌کنم و شما هم آمین بگویید، آن‌ وقت دعای شهادتش را از خداوند می‌خواست. بچه‌ها هم که نمی‌دانستند این دعای پدر چه معنایی دارد، به حرفش گوش می‌کردند و آمین می‌گفتند. همیشه از خداوند طلب شهادت می‌کرد و دوست داشت همجوار خاک شود؛ می‌گفت اگر دوباره متولد شوم، دوست دارم همیشه در راه خدا به شهادت برسم، بالاخره آرزویش برآورده شد و علاوه بر شهادت، پیکرش نیز سال‌ها مفقودالاثر شد.
سوم شهریور ۱۳۲۱ در روستای گلبوی کدکن از توابع تربت‌حیدریه متولد شد و در ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید. اما دست تقدیر اینگونه بود که پیکر پاکش در ۲۵ اسفند شناسایی و بالاخره پس از ۲۷ سال مفقودی در تاریخ ۱۹ اردیبهشت سال ۹۰، همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا (س) بر دوش مردم مشهد تشییع و به خاک سپرده شد.
👌ناراحتی‌ام با حرف‌های رهبر معظم انقلاب از بین رفت... وقتی خبر آوردند که پیکر شهید پیدا شده، خیلی بی‌تاب بودم، نمی‌توانستم تصمیمی در خصوص تشییع پیکر شهید برونسی آن هم پس از ۲۷ سال بگیرم. در همان روزها دست‌اندرکاران کنگره شهید برونسی قرار بود دیداری با رهبر معظم انقلاب داشته باشند. قرار شد که ما نیز پیش رهبری برویم، همه از من می‌خواستند در خصوص این نگرانی‌ها به آقا چیزی نگویم. در انتهای دیدار نوبت به گفت‌وگوی خصوصی با رهبری رسید، من با کمی فاصله ایستاده بودم که ایشان جویای احوال من شدند، بچه‌ها مرا صدا کردند؛ به محضر رهبری که رسیدم ایشان خودشان گفتند:‌ «شنیده‌ایم پیکر شهید برگشته»، پاسخ دادم «بله برگشته» ولی من هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌ام، شما بگوید چه کار کنم؟ رهبری فرمودند «هر طور خودتان صلاح می‌دانید، عمل کنید»؛ در ادامه پرسیدند «مگر آزمایش DNA نداده‌اید»، گفتم نمی‌دانم. قبل از اینکه رهبر معظم انقلاب را ببینم دلم گرفته بود، اما وقتی با رهبری حرف زدم، دلم باز شد و توانستم تصمیم بگیرم. فردای همان روز برای آزمایش رفتیم، چند روزی نیاز به زمان بود تا جواب آزمایش بیاید، بعد از چند روز تماس گرفتند و اطلاع دادند همان مقدار از پیکر که آمده، متعلق به شهید برونسی است. 
#اذن_شهادت شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید می‌آید، در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، «یا زهرا(س)»، چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند، در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شد، به سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم، دیدم گوشه‌ای نشست، اسم حضرت فاطمه(س) را صدا می‌زد و از شدت گریه، شانه‌هایش می‌لرزد؛ آرام‌تر که شد، به من گفت: «چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه (س) می‌گرفتم».
#بی_بی_حلال_مشکلات زمان شهادت و تشییع شهید و عید اول ایشان، همه در دهه فاطمیه بود، وی همه جا و همیشه می‌گفتند «هر جا ماندی فقط چادر حضرت زهرا (س) را بگیر تا مشکلت حل شود». هر ساله نزدیک عید به خصوص اسفند که می‌شود بی‌قرار می‌شوم، دست خودم نیست، حال و هوایم به آن زمان‌ها بر می‌گردد، البته این را هم بگویم شهید فقط عید غدیر، فطر و قربان را عید می‌دانستند، برای عید نوروز شیرینی نمی‌گرفتند و فقط به چای و میوه بسنده می‌کردند زیرا در آن سال‌های قبل از انقلاب، این عید را عید رژیم شاهنشاهی می‌دانستند.