شهید صفری ارادت خاصی به شهید مدافع حرم رسول خلیلی داشت؛ در ادامه متن و عکس یکی از دست نوشتههای شهید صفری خطاب به شهید خلیلی را مشاهده میکنید.
#دست_نوشته_زیباو_جالب_رمضانی #شهید_نوید_صفری
"سلام به خون شهیدان! سلام به ارواح شهیدان! سلام به انگیزه شهیدان! سلام به روزی که متولد شدند و روزی که در خون خود غلطیدند و شهید شدند. سلام به مدافعین حرم آل الله! و سلام به محمدحسن(رسول) خلیلی
#دست_نوشته_زیباو_جالب_رمضانی #شهید_نوید_صفری
رسول جان سلام! از روز اولی که بر مزار تو آمدم و تو را در آنجا آرام دیدم و با یک دل پرشور و بیطاقت از محاصره عمه جان زینب(س) و آن شعر که روی مزار تو حک شده بود دیدم، از همان زمان دل به تو دادم و هر پنج شنبه که با دوستان به بهشت زهرا(س) میآمدم، حتما به تو سر میزدم. تا این که یک روز خود تنهایی به آنجا آمده بودم و بر سر مزار تو نشسته بودم ناگهان متوجه تاریخ تولد تو شدم و این که شما چهار ماه از حقیر کوچکتر از لحاظ سنی هستید و الا که شما بزرگ و چراغ راه ما هستید و ناگهان قلبم از جای کنده شد و به خود گفتم خاک عالم بر سرت که رسول چهار ماه از تو کوچکتر است، جهاد کرد و یک سال است به مراد دل و به زیارت ارباب رفته است و تو تنها کاری که میکنی این است که بر سر مزار او میآیی و روضهای میخوانی؛ از همان جا تمام سعی خودم را کردم که به تو برسم و این جاماندگی و دور افتادن را جبران کنم.
#دست_نوشته_زیباو_جالب_رمضانی #شهید_نوید_صفری
من از دیار حبیبم به دور افتـادم
بیا بیا گل نرگس برس به فریادم
#دست_نوشته_زیباو_جالب_رمضانی #شهید_نوید_صفری
یا صاحب الزمان(عج)! از شما خواهش میکنم که بساط رفتن حقیر مذنب را فراهم کن. رسول جان! وقتی خاطرات شما را شنیدم که آخرین باری که به تهران آمدی و پیکر رفیق شهیدت را آورده بودی و ساعت دو بامداد به دوستت زنگ میزنی و در گلزار شهدا قرار میگذاری و 72 ساعت هم نخوابیده بودی، کاملا خسته و بیتاب بودی طوری که دوستت میپرسد چه شده و ناراحت میگویی از شهدا جاماندم و باید شهید شوم و او میخندد و تو جدی به او میگویی من شهید میشوم و باز او میگوید تو این کاره نیستی و تو میگویی حالا خواهی دید و آن دیدار آخرین دیدار تو میشود."
#دست_نوشته_زیباو_جالب_رمضانی #شهید_نوید_صفری
در ادامه دست نوشتهی زیبای دیگری از این شهید بزرگوار که بسیار عبرتآموز است را مشاهده میکنید.
«دوست دارم در منتهای بیکسی باشم. در منتهای گمنامی دوست دارم بدنم زیر آفتاب سه شبانهروز بماند. دوست دارم بدنم از زخمهای جای پای دشمنان خدا و دین پر باشد و دوست دارم سرم را از پشت سر ببرند، همه این ها را دوست دارم زیرا نمیخواهم فردای قیامت که حضرت زهرا(س) برای شفاعت امت پدرش ظهور میکنند من با این جسم کم ارزش خود سالم حاضر باشم.
#دست_نوشته_زیباو_جالب_رمضانی #شهید_نوید_صفری
دوست دارم وقتی نامه عمل من باز شد و سراسر گناه بود حضرت اشارهای و نگاهی به بدن من کنند و بگویند به حسینم او را بخشیدم. انشاءالله خدا ما را فردای قیامت شرمنده حضرت امابیها(س) قرار ندهد. به ما رحم کن ای ارحم الراحمین! و ای ستارالعیوب! و ای غفار الذنوب!»
#دست_نوشته_زیباو_جالب_رمضانی #شهید_نوید_صفری