eitaa logo
برش‌ ها
412 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
498 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته،کاربردی، و به استناد کتابهای چاپ شده روایت می کنیم تا بتوان آن را با دل زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
25.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 ویژه 📹 نماهنگ | مدافعان حرم و درخشش جهان‌نگری انقلاب ☝ از عیادت رؤسای رژیم صهیونیستی از زخمی‌های داعشی تا برباد رفتن ۷تریلیون دلار آمریکا در منطقه! ✏️ رهبر انقلاب: حرکت مدافعان حرم این را خنثی کرد؛... توانستند یک نقشه‌ی مهمّ پُرخرجِ حساب‌شده‌ی دستگاهِ استکبار و استعمار را بکلّی خنثی کنند؛ این جهان‌نگری انقلاب خیلی چیز مهمّی است. ❤️ رحمت خدا بر شهید سلیمانی، که مبدع این فکر و این کار مرحوم شهید سلیمانی بود. 🗓 ۱۸مرداد، سالروز شهادت شهید حججی و روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم 💻 Farsi.Khamenei.ir
درسی-از-شهید-رنجبران-رحمة-الله-تعالی-علیه.mp3
5.3M
🔺شما اسیرید جمال نیستید! 🎙خاطره ای از شهید رنجبران به روایت حجت الاسلام حامد کاشانی ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌خاطرۀ ناب استاد پناهیان از شهدای دستۀ حبیب 🌱 کجا هستند این شهدا ... 👈🏻 از مبحث "انحطاط متحجّرانه؛ انعطاف‌پذیری متفکّرانه" 🕌 در هیئت میثاق با شهدا، دانشگاه امام صادق(ع)
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 پاسخ متفاوت دختر شهید فواد شکر به یک سوال اولین لحظات پس از شنیدن خبر ترور و شهادت فواد شکر چگونه گذشت؟
📚کتابخانه خاطرات اسارت •|🇮🇷 ۲۶ مرداد سالروز بازگشت پرستوها گرامی باد🕊🇮🇷|• 📙📘📗📕📒📔📓 📖پایی که جا ماند👈دانلود 📖تو و جبهه👈دانلود 📖خاطرات سرلشکر حسین لشکری👈دانلود 📖موصل،روایت هفت مرد از اسارت👈دانلود 📖آخرین خاکریز👈دانلود 📖فرزندان خاک👈دانلود دفاع مقدس 📖حکایت زمستان👈دانلود 📖خاک های نرم کوشک👈دانلود 📖دفاع مقدس در کلام امام خامنه ای👈دانلود 📖مرواریدهای بی نشان👈دانلود 📖حسین پسر غلامحسین👈دانلود 📖سلام بر ابراهیم👈دانلود 📖دا👈دانلود فتنه ۸۸ 📖نامزد شهادت👈دانلود مدافعان حرم 📖دمشق شهر عشق👈دانلود 📖تنها میان داعش👈دانلود 📖پسرک فلافل فروش👈دانلود 📙📘📗📕📒📔📓
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به شایعات توجه نکنید! این بود ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
💌برای دسترسی به خاطرات کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید. (فهرست به تدریج به روز می شود). 💢پاسداشت شهدای شهریور ماه 📆یکم شهریور ✅شهادت 🔅ولادت 🔅ولادت خواه 🔅ولادت 🔅ولادت 📆دوم شهریور ✅شهادت 🔅ولادت 📆سوم شهریور 🔅ولادت 🔅ولادت 📆چهارم شهریور 🔅ولادت 📆ششم شهریور 🔅ولادت 📆هفتم شهریور 🔅ولادت 🔅ولادت 📆هشتم شهریور ✅شهادت ✅شهادت ✅شهادت 📆نهم شهریور ✅مفقود شدن 📆دهم شهریور ✅شهادت 🔅ولادت 📆یازدهم شهریور ✅ شهادت 📆سیزدهم شهریور 🔅ولادت 📆هفدهم شهریور 🔅ولادت 📆نوزدهم شهریور 🔅ولادت 📆بیستم شهریور ✅شهادت 🔅ولادت 📆بیست و یکم شهریور 🔅ولادت 📆بیست و دوم شهریور 🔅ولادت 📆بیست و سوم شهریور 🔅ولادت 📆بیست و هشتم شهریور 🔅ولادت 📆سی ام شهریور 🔅ولادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺احساس قدرت! 🔹در ایامی که سید اسدالله رئیس یازمان زندانها بود یک گروه خبرنگار خارجی برای مصاحبه با ایشان به سازمان زندانها آمدند. 🔸مصاحبه ی خیلی خوبی شد. طبق عادت، اسدالله آن شب هم در زندان ماند، درست مثل دوران دادستانی کمتر به خانه می رفت. ⚡️ شب از نیمه گذشته بود صدایی توجه یکی از کارمندان سازمان را به خود جلب کرد. از سرویسهای بهداشتی زندانها صدایی می آمد. جلوتر رفت. اسدالله را دید که دارد سرویس ها را می شوید. 🍁 باتعجب پرسید: «حاج آقا شمایید؟ چه کار می کنید؟» 💢اسدالله گفت: «محمد علی! امروز که با خبرنگاران مصاحبه می کردم. یک لحظه احساس قدرت کردم فکر کردم خیلی تو اوجم، آمدم اینجا رو بشورم که بدونم هیچی نیستم». 📚کتاب از جنس لاجورد، نوشته مهدی خدادادی، صفحه ۱۲۱-۱۲۰. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺مرگ آگاهی! 🍁نشسته بود کنار ساحل. با خودش زمزمه می کرد و اشک می ریخت. ▪️پرسیدم: چه می خوانی؟ التماس دعا. ▫️گفت: روضه حضرت علی اصغر (ع) را می خوانم؛ چون مثل ایشان شهید خواهم شد. جزئیات و نحوه شهادتش را هم تعریف کرد. 🔹باورم نشد. چون اولین بارش بود که به منطقه اعزام شده بود و اصلا قرار نبود خط مقدم ببرندش و اینجا خط سوم بود و اثری از تیر و ترکش جنگ در آن نبود. 🔸 من ناباورانه راهی عملیات شدم. از عملیات که برگشتم شهید شده بود. تیر هم خورده بود به گلویش مثل علی اصغر (ع). ع ع ▫️راوی: برادر خرسند 📚، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم 1395، ص 141 . ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺 در اسارت! ◽️روایت اربعین اسارت به روایت سیدناصر حسینی‌پور از زندان‌های مخفی عراق 🔹جریمه مداحی برای اربعین 🔸میشه دوتا دیگه بیشتر بزنی 🍁قسمت اول | دوم | سوم ✂️برش‌ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
◽️یکشنبه دهم مهر ۱۳۶۷ - تکریت - کمپ ملحق 🔹اربعین آقا امام حسین است. برای اجرای برنامه‌های مذهبی محدودیت داشتیم. حیدر راثی را می‌شناختم. تُرک بود و بچه گوگان تبریز، یکی دو بار به‌دور از چشم عراقی‌ها برای بچه‌ها نوحه خوانده بود، مجذوبش شدم. با او رفیق بودم. حیدر می‌دانست مداحی می‌کنم. 🔸قبل از ظهر سراغم آمد. می‌خواست برای بچه‌های بازداشتگاه هفت و شانزده به مناسبت اربعین برنامه اجرا کنیم. می‌دانستم عراقی‌ها اگر موقع مداحی سر برسند، کارمان ساخته است. حیدر برای بازداشتگاه هفت مداحی کرد و من برای بازداشتگاه شانزده. ⚡️ مداحی ترکی حیدر با آن صدای حزین و زیبایش اشک همه را درمی‌آورد. بیشتروقت‌ها سراغش می‌رفتم و می‌خواستم برایم بخواند. با مناسبت برای همه می‌خواند و بی‌مناسبت برای من. 🍁وقتی حیدر می‌خواند، ناخودآگاه گونه هامان خیس می شد. نمی‌دانم چرا مداحی ترکی این همه حزن‌انگیز است. در اردوگاه فارس‌ها از مداحی ترکی بیشتر لذت می‌بردند با اینکه خیلی از بچه‌ها ترکی نمی‌فهمیدند، وقتی حیدر می‌خواند با سوز، اشک می‌ریختند. شاید این راز و رمز مداحی حزن‌انگیز ترکی که آن‌گونه دل آدم‌ها را می‌برد، به دلیل علاقه بیش از حد ترک‌ها به آقا «ابوالفضل‌العباس» است. 🔻ادامه در مطلب بعد👇 ✂️برش‌ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺ادامه مطلب قبل👆 🔷در دو بازداشتگاهی که من و حیدر مداحی کردیم دو نفر از بچه‌ها آیینه‌دار پنجره بودند. آنها با آیینه راهروی بازداشتگاه را دید می‌زدند. قرار بود به‌محض دیدن نگهبان‌ها، آیینه‌دار خبرمان کنند. با اینکه قرار ما هنگام آمدن نگهبان‌ها قطع موقت مداحی بود. عراقی‌ها که آمدند از بس حس و حال معنوی بچه‌ها بالابود، مداحی را قطع نکردیم و اشاره آیینه‌دارها باعث قطع برنامه نشد. 💢نگهبان‌ها پشت پنجره حاضر شدند. من با دیدنشان مداحی‌ام را قطع نکردم. حواسم به نگهبان‌ها و حرفه‌هایشان نبود. کریم حرف‌های حامد را از پشت پنجره ترجمه می‌کرد «عالیه، خیلی خوبه یعنی شما اینجا را این قدر امن و بی‌خطر دیدید که نوحه بخونید و سینه بزنید. پدرسوخته‌های مجوس! بلایی به روزتون بیارم که خود حسین بیاد اینجا کمکتون». 🔅من و حیدر را به اتاق سرنگهبان بردند. سعد، عصبانی بود: «من در جبهه‌های جنوب، اسرای شما را دیدم که پشت پیراهنشان و حتی روی پیشانی‌بندهایشان نوشته بودند "مسافر کربلا". شما می خواید کربلا را تصرف کنید؟ شما خوب بود یک دستگاه تریلر می‌آوردید، کربلا رو می‌گذاشتید روی تریلر و با خودتون می‌بردید ایران و دست از سر ما برمی‌داشتید! ♻️صحبت‌های سعد، ولید و حامد در رژیم ضد شیعی صدام دور از انتظار نبود. حامد گفت: «شما که قانون اردوگاه را زیر پا می‌گذارید، میدونید تو ماه محرم و ایام عاشورا هیچ عراقی تو حرم حسین پر نمی زنه، گریه ممنوع، عزاداری ممنوع، نوحه ممنوع، تجمع ممنوع. زیارت حسین ممنوع، تفهیم شد؟!» 🔻ادامه در مطلب بعد👇 ✂️برش‌ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir