eitaa logo
برش‌ ها
414 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
499 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته،کاربردی، و به استناد کتابهای چاپ شده روایت می کنیم تا بتوان آن را با دل زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
21.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 نماهنگ | بزرگترین حماسه تاریخ گزیده از بیانات رهبر انقلاب در آستانه محرم سال ۱۳۸۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمونه روضه های دروغ 1 یكی از قضایایی كه همه ی ما شنیده ایم [این است كه ] راجع به روابط حضرت أبو الفضل و حضرت سید الشهداء می گویند: روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در بالای منبر بود و خطبه می خواند. امام حسین علیه السلام فرمود: من تشنه ام، آب می خواهم، حضرت فرمود: كسی برای فرزندم آب بیاورد. اول كسی كه از جا برخاست، كودكی بود كه همان حضرت أبو الفضل العباس بود. ایشان رفتند و از مادرشان یك كاسه آب گرفتند و آمدند (آن هم با چه طول و تفصیلی) . در حالی وارد شد كه [آن را] روی سرش گرفته بود و آب هم می ریخت. امیر المؤمنین علی علیه السلام چشمشان كه به این منظره افتاد، اشكشان جاری شد. به آقا عرض كردند: آقا شما چرا گریه می كنید؟ فرمود: بله، قضایای یادم افتاد. معلوم است كه این به كجاها منتهی می شود حاجی نوری در اینجا بحث عالی ای دارد، می گوید: شما می گویید علی در بالای بود و خطبه می خواند. علی فقط در زمان خلافتش بود كه منبر می رفت و خطبه می خواند، پس در كوفه بوده است. خلافت حضرت امیر در كوفه در چه سالی بود؟ بین سال 36 و 41. در آن وقت امام حسین در چه سنی بود؟ مردی بود تقریباً 33 ساله. می گوید: آیا اصلا این حرف است كه یك مرد 33 ساله در حالی كه پدرش دارد مردم را موعظه می كند، خطابه می خواند، یك دفعه وسط خطابه بدود: آقا من تشنه ام، آب می خواهم؟ ! اگر یك آدم معمولی این كار را بكند، می گویید: چه بی تربیتی است! و تازه در آن وقت كودك نبوده، یك جوان در حدود پانزده ساله بوده است. یك چنین جعلی، تحریفی [كردند. ] حالا غیر از موضوع دروغ بودنش، از نظر ارزش آیا این شأن امام حسین را بالا می برد یا پایین می آورد؟ مسلم است كه پایین می آورد. یك دروغی به امام نسبت دادیم و آبروی امام را بردیم، طوری حرف زدیم كه امام را در سطح بی ادب ترین افراد مردم تنزل دادیم كه در حالی كه پدری مثل علی دارد حرف می زند تشنه اش می شود، طاقت نمی آورد كه جلسه تمام شود، حرف آقا را قطع می كند: من تشنه ام، بگویید برای من آب بیاورند! نمونه روضه های دروغ 2 درباره ی این ماجرا كه قاصدی از قاصدهای كوفه برای أبا عبداللّه نامه آورده بود این طور نقل كرده اند- یعنی این طور بسته اند، تحریف و جعل كرده اند- كه آمد خدمت آقا جواب خواست، آقا فرمود: سه روز دیگر بیا از من جواب بگیر. سه روز دیگر كه سراغ گرفت، گفتند آقا امروز عازم به رفتن اند. این هم گفت: پس حالا كه آقا بیرون می روند، من بروم جلال و كوكبه ی را ببینم كه چگونه است؟ رفت دید آقا خودشان روی یك مثلاً مرصّعی نشسته اند، بنی هاشم روی كرسی های چنین و چنان نشسته اند، بعد محمل ها و عَماری هایی آوردند، چه حریرها، چه دیباجها، چه چیزها در آنجا بود! بعد مخدرات را آوردند با چه احترامی سوار این محملها كردند. اینها را می گویند و می گویند، بعد می گویند اما عصر روز یازدهم اینها كه چنین محترمانه آمدند، آن وقت دیگر چه حالی داشتند! . حاجی نوری می گوید: این حرفها یعنی چه؟ ! این تاریخ است، در حالی كه بیرون آمد این آیه را می خواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ» یعنی خودش را در این بیرون آمدن تشبیه می كرد به موسی بن عمران در وقتی كه از فرعون فرار می كرد و [از شهر] بیرون می آمد «قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ اَلسَّبِیلِ». یك قافله ی بسیار بسیار ساده ای حركت كرده بود. مگر عظمت ابا عبد الله به این است كه یك كرسی مثلا زرّین برایش گذاشته باشند؟ یا عظمت خاندان او به این است كه سوار محمل هایی شده باشند كه آنها را از دیباج و حریر پوشانده باشند، اسبهایشان چطور باشد، شترهایشان چطور باشد، نوكرهایشان چطور باشند؟ ! كجا بوده یك چنین چیزهایی؟ ! ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 68-66. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
نمونه روضه های دروغ 3 یكی از معروف ترین قضایا كه حتی یك تاریخ به آن گواهی نمی دهد، قصه ی لیلا مادر است. البته ایشان مادری به نام لیلا داشته اند، ولی یك مورخ نگفته است كه بوده است. اما چقدر ما روضه ی لیلا و علی اكبر خواندیم، روضه ی آمدن لیلا به بالین علی اكبر! حتی من در قم در مجلسی كه به نام آیة اللّه بروجردی تشكیل شده بود، البته خود ایشان نبودند، همین روضه را شنیدم كه علی اكبر رفت به میدان، حضرت به لیلا فرمود: از جدم شنیدم كه دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه ی خلوت، موهایت را پریشان كن و در حق فرزندت دعا كن، بلكه خداوند این فرزند را سالم به ما برگرداند! . اصلاً لیلایی در كربلا نبوده. به علاوه این منطق، منطق حسین نیست. در روز عاشورا منطق جانبازی است. درباره ی علی اكبر تمام مورخین نوشته اند كه درباره ی هركس كه آمد اجازه خواست، اگر به نحوی می شد حضرت عذری برایش ذكر كند، ذكر می كرد الاّ برای علی اكبر «فَاسْتَأْذَنَ اَباهُ فَأَذِنَ لَهُ» یعنی تا اجازه خواست، گفت: برو. حالا چه شعرها [خوانده می شود:] خیز ای بابا از این صحرا رویم نك به سوی خیمه ی لیلا رویم مطلبی الآن یادم افتاد، آن خیلی عجیب بود. چند سال پیش در همین تهران، در منزل یكی از علمای بزرگ این شهر، یكی از اهل منبر روضه ی لیلا خواند. یك چیزی من آنجا شنیدم كه به عمرم نشنیده بودم. گفت وقتی كه حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان كرد، بعد نذر كرد كه اگر خدا علی اكبر را سالم به او برگرداند و در كربلا كشته نشود، از كربلا تا مدینه ریحان بكارد! (سیصد فرسخ راه (1878 کیلومتر) است. ) این را گفت، یك مرتبه زد زیر آواز: «نَذْرٌ عَلَیَّ لَإنْ عادوا وَ اِنْ رَجَعوا- لَأَزْرَعَنَّ طَریقَ الطَّفِّ رَیْحاناً» (من نذر كردم كه اگر اینها برگردند، راه طفّ را ریحان بكارم. ). این بیشتر برای من اسباب تعجب شد كه این شعر عربی از كجا پیدا شد؟ بعد رفتیم دنبالش گشتیم، دیدیم این طفّی كه در این شعر آمده كربلا نیست، «طف» آن سرزمینی بوده كه لیلا [معشوق ] مجنون عامری، همین عاشق معروف، در آن سرزمین سكونت می كرده و این شعر از مجنون است برای لیلی، و این آدم این شعر را برای لیلای مادر علی اكبر و برای كربلا می خوانْد. آخر اگر یك مسیحی یا یك یهودی یا یك آدم لامذهب در آنجا باشد، او كه نمی فهمد كه اینها را این بابا از خودش جعل كرده؛ می گوید تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد! العیاذ باللّه اینها زنهایشان نداشتند؟ «نذر می كنم از كربلا تا مدینه ریحان بكارم» یعنی چه؟ نمونه روضه های دروغ 4 از این بالاتر، می گویند: در همان گرماگرم روز عاشورا كه می دانیم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند، امام فرمود حجله ی عروسی راه بیندازید، من می خواهم عروسی قاسم را با یكی از دخترهایم، لااقل شبیهش هم شده، در اینجا ببینم. (حالا قاسم یك بچه ی سیزده ساله است. ) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را كه نمی توانم به گور ببرم. شما را به خدا ببینید، یك حرفی است كه اگر به زن دهاتی بگویی، به او برمی خورد. گاهی از یك افراد خیلی سطح پایین [می شنویم كه ] من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، عروسی دخترم را ببینم. حالا در یك چنین گرماگرم زد و خورد كه نیست، می گویند حضرت فرمود كه من در همین جا می خواهم دخترم را برای پسر برادرم عقد كنم و یك شكل عروسی هم شده است در اینجا راه بیندازم. یكی از چیزهایی كه از تعزیه خوان های قدیم ما هرگز جدا نمی شد، عروسی قاسم بود، قاسم نوكدخدا، یعنی نوداماد، قاسم نوداماد؛ در صورتی كه این قضیه در هیچ كتابی از كتابهای تاریخی معتبر وجود ندارد. این مرد عالم، حاجی نوری، می گوید: اول كسی كه این [قضیه ] را در كتابش نوشته است، بوده در كتابی به نام «روضة الشهداء» و اصل قضیه دروغ و صددرصد دروغ است. سبحان اللّه! گفت: بس كه ببستند بر او برگ و ساز گر تو ببینی نشناسیش باز. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 70-68. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عظمت حضرت قاسم (ع) قضایای كربلا قضایای روشنی است و سراسر این قضایا هم افتخارآمیز است، ولی ما آمده ایم چهره ی این حادثه تابناك تاریخی را تا این مقدار مُشوَّه كرده ایم! بزرگترین خیانت ها را ما به امام حسین علیه السلام كرده ایم. اگر امام حسین علیه السلام در عالم ظاهر هم بیاید ببیند، به ما چه می گوید؟ می گوید: آن كه در آنجا بود كه این نیست؟ شما كه به كلی قیافه را تغییر داده و عوض كرده اید، آن امام حسینی كه شما در خیال خودتان رسم كرده اید كه من نیستم! آن بن الحسنی كه شما در خیال خودتان رسم كرده اید كه آن برادرزاده ی من نیست! آن علی اكبری كه شما در مخیله ی خودتان درست كرده اید كه جوان با معرفت من نیست! آن یارانی كه شما درست كرده اید كه آنها نیستند، پس شما چه می گویید؟ ! ما آمده ایم قاسمی درست كرده ایم كه آرزویش فقط بوده، آرزوی عمویش هم دامادی او بوده است. این را شما مقایسه كنید با قاسمی كه در تاریخ بوده است. آن وقت (در شب عاشورا وقتی امام حسین (ع) خبر شهادت اصحابش را داد) همین نوجوانی كه ما این قدر به او ظلم می كنیم، آرزوی او را دامادی می دانیم، تاریخ می گوید خودش گفته آرزوی من چیست. یك بچه ی معلوم است در جمع مردان شركت نمی كند، پشت سر مردان می نشیند. مثل اینكه پشت سر نشسته بود و مرتب سر می كشید كه دیگران چه می گویند؟ وقتی كه امام فرمود همه ی شما كشته می شوید، این طفل با خودش فكر كرد كه آیا شامل من هم خواهد شد یا نه؟ با خود گفت آخر من بچه ام، شاید مقصود آقا این است كه بزرگان كشته می شوند، من هنوز صغیرم. یك وقت رو كرد به آقا و عرض كرد: «وَ أَنَا فی مَنْ یُقْتَلُ؟ » آیا من جزء كشته شدگان هستم یا نیستم؟ حالا ببینید آرزویش چیست؟ آقا جوابش را نداد، فرمود: اول من از تو یك سؤال می كنم جواب مرا بده، بعد من جواب تو را می دهم. شاید (من این طور فكر می كنم) آقا مخصوصاً این سؤال را كرد و این جواب را شنید، خواست این سؤال و جواب پیش بیاید كه مردم آینده فكر نكنند این نوجوان ندانسته و نفهمیده خودش را به كشتن داد، دیگر مردم آینده نگویند این نوجوان در آرزوی دامادی بود، دیگر برایش درست نكنند، جنایت نكنند. آقا فرمود كه اول من سؤال می كنم. عرض كرد: بفرمایید. فرمود: «كَیْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ» ؟ پسركم، فرزند برادرم، اول بگو مردن، كشته شدن در ذائقه تو چه طعمی دارد؟ فوراً گفت: «اَحْلی مِن الْعَسَلِ» از عسل شیرین تر است؛ من در ركاب تو كشته بشوم، جانم را فدای تو كنم؟ اگر از ذائقه می پرسی (چون حضرت از ذائقه پرسید) از عسل در این ذائقه شیرین تر است، یعنی برای من آرزویی شیرین تر از این آرزو وجود ندارد. ببینید چقدر منظره تكان دهنده است!. اینهاست كه این حادثه را یك حادثه ی بزرگ تاریخی كرده است كه تا زنده ایم ما باید این حادثه را زنده نگه بداریم، چون دیگر نه حسینی پیدا خواهد شد نه قاسم بن الحسنی. این است كه این مقدار ارزش می دهد كه بعد از چهارده قرن اگر یك چنین حسینیه ای به نامشان بسازیم كاری نكرده ایم، و الّا آن كه دارد، كه همه ی بچه ها آرزوی دامادی دارند، دیگر این حرفها را نمی خواهد، وقت صرف كردن نمی خواهد، پول صرف كردن نمی خواهد، برایش حسینیه ساختن نمی خواهد، سخنرانی نمی خواهد. ولی اینها اند، مصداق «إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَةً» هستند، اینها بالاتر از هستند. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 75-72. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاران دروغین امام حسین (ع) اگر سید الشهداء علیه السلام بیاید و ببیند (او در عالم معنا كه می بیند، اگر در عالم ظاهر هم بیاید ببیند) چه می بیند؟ می بیند ما برای او اصحاب و یارانی ذكر كرده ایم كه او اصلاً یك چنین اصحاب و یارانی نداشته است. مثلاً در كتاب مُحرِق القلوب- كه اتفاقاً نویسنده اش عالم و فقیه بزرگی است ولی در این موضوعات اطلاع نداشته- نوشته است یكی از اصحابی كه در روز عاشورا از زیر زمین جوشید بود و یك (تقریبا نه متر) هم دستش بود. آخر یك كسی هم گفته بود سنان ابن أنس كه به قول بعضی سر امام حسین را برید (بیشتر هم می گویند او سر حضرت را برید) نیزه ای داشت كه شصت ذرع (30 متر) بود. گفتند آخر نیزه ی شصت ذرعی كه نمی شود! گفت خدا از بهشت برایش فرستاده بود! محرق القلوب نوشته است كه هاشم بن عتبه ی مرقال با نیزه ی هجده ذرعی پیدا شد. درحالی كه این هاشم بن عتبه از اصحاب حضرت امیر بوده و در بیست سال پیش كشته شده بود. برای امام حسین یارانی ذكر می كنیم كه نداشته است. جزء یاران امام حسین است؛ دشمنانی ذكر می كنند كه [امام چنین یاری ] نداشته است. در كتاب اسرار الشهاده نوشته است كه در كربلا هزار نفر لشكر عمر سعد بود. آخر اینها از كجا پیدا شدند؟ اینها هم همه از كوفه بودند. مگر چنین چیزی می شود؟ در آن كتاب نوشته است امام حسین در روز عاشورا را با دست خودش كشت. با بمبی كه روی هیروشیما انداختند، تازه شصت هزار نفر كشته شد. من چند روز پیش حساب كردم كه اگر فرض كنیم كه شمشیر مرتب بیاید و در هر ثانیه یك نفر كشته شود، سیصد هزار نفر، هشتاد و سه ساعت و بیست دقیقه وقت می خواهد. دیدند كه جور درنمی آید، چه بكنند؟ گفتند روز عاشورا هم بود. [همچنین نوشته است ] حضرت أبو الفضل را كشت. حساب كردم شش ساعت و پنجاه و چند دقیقه و چند ثانیه وقت می خواهد اگر در هر ثانیه یك نفر كشته شده باشد. پس باور كنیم حرف این مرد بزرگ حاجی نوری را كه می گوید: امروز اگر كسی بخواهد بگرید، اگر كسی بخواهد ذكر مصیبت كند، بر مصائب جدیده ی أبا عبد اللّه باید بگرید، بر این دروغ هایی كه به أبا عبد اللّه علیه السلام نسبت داده می شود. اینها كه عرض می كنم نمونه های كوچكی است. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 71-70. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
از خدمت همه اعضای محترم کانال مخصوصا دوستان عزیزم در این شبهای عزیز التماس دعای ویژه دارم. دعا کنید خدا بخت ما را هم باز کنه. نشان به آن نشان که فرمود: یا اخا! قد سئمت من الحیات.
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 معجزه‌ها و ناگفته‌های کرامت‌های حضرت ابوالفضل(ع) از زبان کلیددار حرم قمربنی‌هاشم
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود.. امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است ▪ امشب گرفته در میان اصحاب،ثار الله را فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها میشود امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان این حلقه یغما میشود ▪اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ▪وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن ▪ِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْن ▪ِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن ▪عاشورای حسینی تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا