eitaa logo
بـوی محـرم
2.5هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
5 فایل
حسࢪت بَࢪَم بہ محتضࢪی ڪہ آخࢪین نفس ࢪوے تو دید و خنده زد و گفت یاحسیــــن ؏ . . ♡︎ ♡︎ ♡︎ ♡︎ https://eitaa.com/abdo_lhoseyn طلبه ها بیان اینجــا ♡︎ ♡︎ ڪپے محتواے ڪانال با ذڪࢪ یڪ سلام بࢪ آقا #امام‌حسیـــن‌علیه‌السلام.
مشاهده در ایتا
دانلود
بـوی محـرم
📲#استـوری •°ای شروع بی خاتمه حسین •°خنده‌ی لب فاطمه حسین 👌#پیشنهاد_دانلود 🏴🥀#صلَ
حال من حال جوانیست‌ کھ یک ماه تمام در پۍ‌ کسب جواز حرمت پیر شدھ . .🚶🏻‍♂`
هدایت شده از 🇮🇷هیئت عترت شهرستان دلفان🇮🇷
🏴یا فاطمه ام البنین مراسم وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها سخنران: حجت الاسلام محمد مهدوی مداح: کربلایی محمد برزکار مکان: کوی آزادگان مسجد امام سجاد زمان: پنج شنبه 15 دی ماه ساعت 20:30 هیئت عترت خواهران،جوانان و نوجوانان فاطمی شهرستان دلفان 🆔@etratkhaharandelfan
هدایت شده از بـوی محـرم
-kesa.mp3
زمان: حجم: 7.58M
جهت تسلای قلب آقا صاحب الزمان (عج) ❤️🥀
🕊هر روز با یاد و خاطره‌ی یک شهید🥀 عملی شهدا به یاد دارم یک شب برادر کوچکم از پدرم یک سئوال ریاضی پرسید که پدرم تا نزدیکی های صبح سر یک مسئله ریاضی با برادرم بحث می کرد و سعی داشت به برادرم چیزی بفهماند و نیز ما را به فراگیری علم و دانش سفارش می کرد بعد دستش را روی شانه ی برادرم گذاشت و گفت باید قول بدهی که درست را خوبی بخوانی چون به امور تحصیلی ما توجه داشتند. شهید علی‌اصغر اسدی‌خیرابادی‌ منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان بـ وقتـ شهـدا 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام (؏) آزاد است. ┏⊰✾✿✾⊱━─━┓ @𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎‌ ┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢روح،ذرّه ذرّه آسیب می بینه! یه کم از سمت نگاهت یه کم از سمت خیالت یه کم از سمت زبانت و... 🖤بایدمراقبش باشی و دائماً گرد وغبارشُ پاک کنی؛ وگرنه بیمار میشه‌ هااا!💔 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام (؏) آزاد است. ┏⊰✾✿✾⊱━─━┓ @𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎 ┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
دیدی میری تشییع جنازۀ یه مادری، اگه ببینی خلوته میگی حتما پسر نداره .. چون روابط عمومی هر خانواده پسرای اون خونواده‌ن.💔 فردا میخوان بدن حضرت ام البنین (س) رو تشییع کنن؛ کاش یکی از بچه‌های حضرت بود زیر تابوت مادرُ می‌گرفت ..😭 بی‌بی جان! شما بچه نداشتین که زیر تابوت رو بگیرن، ولی من یه خانم دیگه رو سراغ دارم؛ پسرهاش بودن، شوهرش هم بود، اما تو دل شب غریبونه بدن رو تشییع کردن ..🥀😞 بی‌بی جان! بازم خوبه شما رو روز تشییع کردن، بازم خوبه کسی به شما جسارت نکرد، اما مادر مارو تو مدینه زدن ..😭 سینه شکسته، پهلوشکسته، بازوشکسته ..🥀 یازهرا…‌🕊
بـوی محـرم
دیدی میری تشییع جنازۀ یه مادری، اگه ببینی خلوته میگی حتما پسر نداره .. چون روابط عمومی هر خانواده پس
دیدی یه حرف میشنوی، میگی: نه! باورم نمیشه! اصلا! هیچ جوری! دروغه این حرفا… یا اگرم باور کنی، یعنی یقین پیدا کنی این حرف راسته، متحیر میشی .. میخوام چندتا صحنه از کربلا بگم که متحیر شدن؛ یکیش اینجا بود: اباعبدالله تا اومد بالای سر علی اکبرش؛ میگه “وَقَفَ مُتَحَیِّرا” اول متحیر شد: نه، این بدن علی اکبر نیست. آخه علی اکبر من اینجوری نبوده، رشید بوده…😭🕊🥀
بـوی محـرم
دیدی یه حرف میشنوی، میگی: نه! باورم نمیشه! اصلا! هیچ جوری! دروغه این حرفا… یا اگرم باور کنی، یعنی یق
صحنه دوم رو میخوام بگم: اون لحظه‌ای که بی‌بی زینب اومد تو گودال قتلگاه، خودشم بدن حسین رو نشناخت؛ اما تا اومد بیرون دید یکی میگه: “اُخَیَّ ، اِلَیَّ” تا اومد نشست کنار این بدن، روایت میگه سکینه اومد کنار عمه نشست: _عمه جان با کی حرف میزنی؟!😞 گفت: مگه نمی‌شناسی این بدن باباته؟! گفت: نه؛ آخه بابای من اینجوری نبوده؛ چه‌جوری میگی این بدن بدن بابامه!؟ نه لباسی، نه سری…😭🥀 یه صحنه هم تو شام سراغ دارم؛ اون لحظه‌ای که زینب(س) دید داره با چوب خیزران به لب و دندان میزنه. گفت: نه! اشتباه میکنی؛ این لب و دندان رو پیغمبر بوسیده…💔😭
بـوی محـرم
صحنه دوم رو میخوام بگم: اون لحظه‌ای که بی‌بی زینب اومد تو گودال قتلگاه، خودشم بدن حسین رو نشناخت؛ ام
یه صحنه هم ام البنینه؛ بشیر که اومد خبر شهادت رو به ام‌البنین بده، عرضه داشت که چهار بچه‌ت رو کشتن، گفت فدای حسین. 🕊 یکی یکی نحوه شهادت‌ها رو گفت. تا رسید به عباس… (مادره دیگه، هی تو ذهنش مرور میکنه؛ اون سه تا بچه‌م راه داشته که بهشون نفوذ کنن، اما عباس رو من یکی قبول نمیکنم. چی شده عباسم؟!)😭💔
بـوی محـرم
یه صحنه هم ام البنینه؛ بشیر که اومد خبر شهادت رو به ام‌البنین بده، عرضه داشت که چهار بچه‌ت رو کشتن،
خورده خورده گفت تا رسید اینجا که؛ ام‌البنین عمود به فرقش زدن.💔 (هیچی نگفت.) تا حرفاش تموم شد، گفت: بشیر! من یه سؤالی ازت دارم؛چه‌جوری به عباس من نزدیک شدن؟ اصلا کسی جرئت نزدیک شدن به عباس رو نداره؛ چه‌جوری عمود به فرقش زدن؟😭😭 گفت: ام‌البنین، اول دست راستش رو انداختن، بعد دست چپش رو انداختن، بعد که دیگه دست نداشت دورش حلقه زدن، یه عده نامرد با نیزه، یه عده با شمشیر…😭🥀💔