بـوی محـرم
اما از کدامین غم زینب بگوییم ؟ از برادرانی که از دست داد؟ یا از برادرزادگانش که یک به یک به میدان
اگر چه حضرت زینب سلام الله علیها #ام_المصائب😭 است و از کودکی داغهای فراوان دیده
ابتدا داغ بزرگ رحلت جدش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سپس مصیبت شهادت مادر جوان
و در جوانی فرق شکافته پدرش علی علیه السلام را دیده است و سپس جگر پاره پاره برادر معصومش حسن مجتبی را…
اما روزی مانند عاشورا نبود، و داغی مانند کربلا…😭
امان از دل زینب..😭
بـوی محـرم
اگر چه حضرت زینب سلام الله علیها #ام_المصائب😭 است و از کودکی داغهای فراوان دیده ابتدا داغ بزرگ رح
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید
دوستان ، غصه ی تنهایی من گوش کنید
گر چه این قصه ی پر غصه به گفتن نتوان
نه به گفتن نتوان ، بلکه شنفتن نتوان
دختر دخت نبی ، «امِ مصائب» نامم
کرده لبریز ز غم ، ساقیِ گردون جامم
صبر ، بی تاب شد از صبر و شکیباییِ من
ناتوان شد خِرَد از درک و توانایی من
باغبانم من و یک سر شده غارت باغم
چرخ بگذاشته بس داغ به روی داغم
نه که چون جد عزیزی چو پیمبر دادم
پدر و مادر و فرزند و برادر دادم
پیشِ من ، در پسِ در ، مادرِ من آزردند
از ریسمان بسته به مسجد ، پدرم را بردند
من هم اِستاده و این منظره را می دیدم
مات و وحشت زده می دیدم و می لرزیدم
بود در سینه هنوز آتش داغ مادر
که فلک زهر دگر ریخت مرا سوخت جگر
دیدم آن تاج سرم را که دو تا گشته سرش
بسته خونِ سر او هاله به دورِ قمرش
بعد از آن بود دلم خوش که برادر دارم
به سرم سایه ی دو سرو صنوبر دارم
غافل از آنکه غم و دردِ من آغاز شده
به دلم تازه درِ غصه و غم باز شد
رفت از دست حسن گشت دلم خوش به حسین
شد مرا روح و روان ، قوت دل ، نور دو عین
بعد از آن واقعه ی کرب و بلا پیش آمد
راه جانبازیِ در راه خدا پیش آمد
امان از دل زینب...😭
بـوی محـرم
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید دوستان ، غصه ی تنهایی من گوش کنید گر چه این قصه ی پر غصه به گفتن
حضرت زینب سلام الله علیها از صبح تا عصر عاشورا، داغ پنج برادر، پنج برادرزاده، چهار پسرعمو و سه پسرش را مشاهده کرد و شهادت دهها تن دیگر از بستگان و یاران برادرش را دید ؛ و شاید اینها همه در برابر رنج اسیری و در به دری
که تازه از امشب آغاز شد😭
بسیار اندک بود..😭
امان از دل زینب...😭
بـوی محـرم
حضرت زینب سلام الله علیها از صبح تا عصر عاشورا، داغ پنج برادر، پنج برادرزاده، چهار پسرعمو و سه پسرش
روز طی گشت و نگویم که چه بر ما آمد
شب جانکاه و غم افزا و محن زا آمد
آن زمان کو که بگویم چه بدیدم آن شب
خارها بود که از پای کشیدم آن شب
چه بگویم چه شبی را به سحر آوردم
کوه غم شد دل و چون کوه به پای استادم
چون جنگ به پایان رسید و رأس مطهر امام حسین علیه السلام را از بدن جدا کردند؛ به لباسهای پاره پاره آن حضرت نیز رحم نکردند و عمامه، پیراهن، شلوار و کفشهای امام علیه السلام را ربودند. شخصی به نام #بحدل نیز هجوم آورد تا انگشتر حضرت را بدزدد اما بر اثر شدت جراحات و متورم شده انگشتان،
نتوانست آن را بیرون آورد، پس خنجر کشید و انگشت مبارک را برید و انگشتر را درآورد…😭
امان از دل زینب...😭
اسب امام، با سر و مویی خون آلود به سوی خیمهها رفت. زنان و دختران اهل بیت علیه السلام با دیدن اسب خونین و بیسوار، فهمیدند که دیگر بیکس و یتیم شدهاند و صدا به گریه و شیون بلند کردند. #ام_کلثوم خواهر امام علیه السلام فریاد کشید:
یا محمد! یا علی! یا جعفر! یا حسن! کجایید که ببینید با حسین چه کردند؟…😭
پس لشکر دشمن به سوی حرم پیامبر صلی الله علیه و آله حمله کردند. از یک سو این خیمهها را آتش میزدند و از سوی دیگر هر آنچه میدیدند غارت میکردند. آنان حتی به حجاب زنان نیز رحم نمیکردند و لباسهای بانوان اهل بیت علیه السلام را میکشیدند و میبردند. زنان و دخترکان، سربرهنه و هراسان، از خیمهها فرار میکردند در حالیکه خار و خس بیابان، پایِ برهنه آنان را می درید...😭
امان از دل زینب...😭
بانوان حرم، که از خیمهها به سوی بیابان دویده بودند، ناگاه با گودال قتلگاه و پیکر بیسر حسین علیه السلام روبرو شدند.
راوی میگوید:
به خدا فراموش نمیکنم زینب دختر علی علیه السلام را که زاری میکرد و به آواز سوزناک میگفت:
یا محمداه! صلی علیک ملیک السماء، هذا حسین مُرمل بالدما مقطع الاعضاء، و بناتک سباتا، و إلی الله المشتکی … یعنی:
«یا محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند! بنگر که این حسین توست، به خون آغشته، با اعضایی از هم جدا گشته.
بنگر که این دختران تو هستند، اسیر شده و در بیابانها رها گشته. به خدا شکایت بریم، و به علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداء. یا محمد! این حسین توست که در این دشت افتاده، به دست زنازادگان کشته شده و باد صبا گرد و غبار بر پیکر او میپراکند. ای اصحاب محمد! برخیزید و ببینید که اینها فرزندان مصطفایند که اینگونه اسیر شدهاند…»
مویه زینب آنقدر دلخزاش بود که دشمنان و دژخیمان را نیز گریان کرد.😭
امان از دل زینب...😭
آنگاه حضرت سکینه سلام الله علیها
پیکر مبارک پدرش حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و شروع به زاری کرد ؛ تا اینکه جماعتی از اعراب چادرنشین ریختند او را کشیدند و از بدن پدر جدا کردند.😭
لشکریان یزید که به غارت خیمهها مشغول شده بودند، به خیمهای رسیدند که علی بن الحسین السجاد علیه السلام در آن بیمار و تب آلود افتاده بود.
شمر بن ذی الجوشن
شمشیر کشید تا او را بکشد، اما عدهای از همراهانش به او نهیب زدند:
آیا شرم نمیکنی و میخواهی این جوان بیمار را هم بکشی؟
شمر گفت:
فرمان امیر است که همه فرزندان حسین را بکشم.
همراهان با شدت مانع وی شدند تا سرانجام دست از این کار برداشت…
و خداوند در زرهی از بیماری، جان ولیّ خویش را حفظ فرمود
خویش را حفظ فرمود.
سپس دشمن دنی، رذالت و پستی خویش به منتها رساند ؛ #عمر_سعد حروم زاده در بین لشگریانش فریاد کشید:
چه کسی حاضر است که بر پیکر حسین، اسب بتازاند؟
😭
ده نفر ـ که راویان شهادت داده اند هر ده، حرامزاده بودند
حاضر شدند که این جنایت و وقاحت بزرگ را انجام دهند.😭
پس اسبها را آماده کردند و آنان را بر پیکر بیسر و قطعه قطعه امام علیه السلام تازاندند؛ آنگونه که استخوانهای سینه امام شکست و نرم شد…😭
حسین...😭
اینک، حال حضرت زینب سلام الله علیها را تصور کنید…
از یکسو ، شاهد این مصیبتهای پی در پی و جانسوز است؛ از سوی دیگر باید مراقب فرزند بیمار برادر باشد؛ و از سوی دیگر باید دختران و زنان حرم را از بیابانها جمع نماید و زیر خیمههای نیم سوخته گرد آورد…😭
امان از دل زینب...😭
صحرای کربلا میرفت که تاریک و تاریکتر شود ؛ و گرگان گرسنه، در جای جای آن به دنبال دخترکان و طفلان میدویدند تا شاید گوشوارهای از گوش آنان بکشند یا خلخالی از پای آنان بربایند…
زینبا! چه کشیدی آن شب، در آن شام سیاه غریبان…😭
الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون...😭
حسین...😭
امان از دل زینب...😭
ای قلم ! چگونه این جملات را مینگاری و از شدت مصیبت،
خشک نمیشوی ؟😭
ای دست! چگونه مینویسی و نمی شکنی؟! …😭
یا امام زمان....😭
همه رفتند استراحت کنند
مداحان
سینه زنان
سخنرانان
مستمعین....
همه
ولی تازه
عمه امام زمان(عج)
به اسارت رفته است... 😭
امان از دل زینب...😭
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
سال شصت و دو بود؛ پاسگاه زید. کادر لشکر را جمع کرد تا برایشان صحبت کند. حرف کشید به مقایسه ی بسیجی ها و ارتشی های خودمان با نظامی های بقیه ی کشورها. مهدی گفت:«درسته که بچه های ما در وفاداری و اطاعت امر با نظامی های بقیه ی جاها قابل مقایسه نیستند، ولی ما باید خودمونو با شیعیان ابا عبدالله مقایسه کنیم. اون هایی که وقت نماز، دور حضرت رو می گرفتند تا نیزه ی دشمن به سینه ی خودشون بخوره و حضرت آسیب نبینه. »
یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 26
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
╭━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╮
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
╰━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥من فقط از این میترسم!!!
🎤#استاد_رائفیپور
⏯#بیان_معنوی
👌#پیشنهاد_ویژه
✨🥀#اللهـمعـجـللولیـڪالفـࢪج
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
╭━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╮
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
╰━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╯
Moghadam.Shab1Moharam1401.03.mp3
4.16M
●━━━━━━────── ⇆ㅤㅤ
ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤ
🎶اگه یه عمره به زیر دینم به زیر دین امام حسینم
🎤#کربلایی_جواد_مقدم
⏯#شور_فوقالعاده_زیبا
👌#پیشنهاد_دانلود
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
╭━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╮
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
╰━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╯
Moghadam.Shab1Moharam1401.04 (1).mp3
6.93M
●━━━━━━────── ⇆ㅤㅤ
ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤ
🎶سرزمین بی حسین یعنی یه ویرونه
🎤#کربلایی_جواد_مقدم
⏯#شور_فوقالعاده_زیبا
👌#پیشنهاد_دانلود
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
╭━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╮
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
╰━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╯
Moghadam.Shab1Moharam1401.08.mp3
4.77M
●━━━━━━────── ⇆ㅤㅤ
ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤ
🎶دلتنگی یعنی کربلا بارون گرفته
🎤#کربلایی_جواد_مقدم
⏯#شور_فوقالعاده_زیبا
👌#پیشنهاد_دانلود
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
╭━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╮
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
╰━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╯
Moghadam.Shab1Moharam1401.06.mp3
5.18M
●━━━━━━────── ⇆ㅤㅤ
ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤ
🎶آروم آروم آروم میباره بارون نم نم
🎤#کربلایی_جواد_مقدم
⏯#واحد_فوقالعاده_زیبا
👌#پیشنهاد_دانلود
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
╭━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╮
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
╰━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╯