بـوی محـرم
_
- از همان بار که چشمم به ضریحش افتاد
- دل جدا باخته و عقل جدا باخته ام !♥️
#آقاجان
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
روز _40_ ختم دعای فرج ‹إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ› جهت ظهور منجی دو عالم مهدی موعود (عج)
- لیستشرکتکنندگاندرختم -
۱.خانم 𝑴 𝑺𝑯
۲.خانم 𝑳 𝑯
۳.خانم 𝑭 𝑴
۴.خانم 𝑨 𝒀
۵.خانم 𝒁 𝑨
۶.خانم 𝑺 𝑩
۷.خانم𝑻 𝑬
۸.خانم𝑴 𝑨
۹.خانم𝑷 𝑨
۱۰.خانم 𝑭 𝑷
۱۱.خانم𝑯 𝑲
۱۲...
۱۳.خانم𝑭 𝑴
۱۴.خانم 𝑺 𝑨
۱۵.خانم 𝑺 𝑵
۱۶.خانم 𝑭 𝑯
۱۷.خانم𝑴 𝑲𝑯
۱۸.خانم𝑨 𝑺
۱۹.خانم𝑴 𝑯
۲۰.خانم 𝑺 𝑩
۲۱.خانم 𝑺 𝑩
۲۲.خانم 𝑨 𝑺𝑯
۲۳.خانم 𝑯 𝑭
۲۴.خانم 𝑴 𝑵
۲۵.خانم 𝑺 𝑺
۲۶.خانم 𝑶 𝑭
۲۷.خانم 𝑭 𝑻
۲۸.آقای 𝑨 𝑴
۲۹.خانم 𝑳 𝑩
۳۰.خانم𝑲𝑯 𝑩
۳۱.خانم 𝑺 𝑩
۳۲.خانم 𝑴 𝑺
۳۳.آقای 𝑨 𝑵
۳۴.خانم 𝒁 𝒀
۳۵.خانم𝒁 𝑵
۳۶.خانم 𝑴 𝑨
۳۷.خانم 𝒁 𝑴
۳۸....
۳۹.آقای 𝒀 𝑯
۴۰.خانم 𝒁 𝒁
تمام افراد هدیه کنند ↓
🕊به روح مطهر شهید هاشم اعتمادی 🥀
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
عید فطر سال 68 بود. به طبقه ی دوم اردوگاه در آسایشگاه 7 رفتیم تا نماز را به جماعت بخوانیم. نگهبان گذاشتیم تا خاطرجمع به نماز بایستیم. به قید قرعه، من به عنوان امام جماعت انتخاب شدم. نگهبانِ ما روی پله های ورودی ایستاده بود تا زودتر بتواند از آمدن عراقی ها مطلع شود. در حین نماز چند بار صدای باز و بسته شدن در را شنیدیم؛ اما نماز ادامه یافت.
هنگامی که نماز به پایان رسید، شگفت زده به کنار سجاده ام نگاه کردم و دیدم یک شاخه گل گذاشته شده است. وقتی که پیگیری کردیم، فهمیدیم یک سرباز عراقی که از بیرون برای تعمیر تأسیسات به اردوگاه آمده، این شاخه گل را کنار جانماز من گذاشته است.
دیدن آن شاخه گل آن هم از طرف یک سرباز مومن عراقی برایمان بسیار امیدبخش بود.
راوی: عباس حق شناس
منبع: کتاب قصه ی نماز آزادگان، صفحه:216
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
┏⊰✾✿✾⊱━─━┓
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 گناه اکثر جهنمی ها . . . :)
🎤#استاد_عالی
⏯#درس_اخلاق
👌#پیشنهاد_دانلود
✨🥀#اللهـمعـجـللولیـڪالفـࢪج
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
┏⊰✾✿✾⊱━─━┓
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
بـوی محـرم
در سحر بیست و هفتم ماہ خدا حین دعا″
کاش میداد ندا، هاتفی از عرش خدا ..
که پس از ماہ محرم، همه ی سینه زنا″
همه مهمان ابالفضل، اربعین کرب و بلا ..
بـوی محـرم
__ ____
صد حیف!
که این بساط برچیده میشود
خوشبخت آن کسی است 🎀
که بخشیده می شود...
🤍-بسم الله الرحمن الرحیم-🤍
ࢪوز _1_ ² ختم دعای فࢪج ‹إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ› جہت ظہوࢪ منجی دو عالم مہدی موعود (عج)
- لیستشرکتکنندگاندرختم -
۱.خانم 𝑵 𝑯
۲.خانم 𝒁 𝑯
۳.خانم 𝑭 𝑱
۴.خانم 𝑺 𝒁
۵.خانم 𝒁 𝑹
۶.آقای 𝑨 𝑹
۷.خانم 𝑺 𝑯
۸.خانم 𝑭 𝑩
۹.خانم 𝑻
۱۰.خانم 𝑻
۱۱.خانم𝑨 𝑺
۱۲.خانم 𝑨 𝑯𝑮
۱۳.خانم 𝑴 𝑺
۱۴.خانم 𝑨 𝑺
۱۵.خانم 𝑭 𝑵
۱۶.خانم 𝑴
۱۷.خانم 𝑭 𝒁
۱۸.خانم 𝒁 𝑩
۱۹.آقای𝑯 𝑹
۲۰.خانم 𝑹 𝑯𝑮
۲۱.خانم 𝑭 𝑫
۲۲.خانم 𝑨 𝑨
۲۳.خانم 𝑭 𝑹
۲۴.خانم 𝑳 𝑱
۲۵.آقای𝑨 𝑴
۲۶.آقای𝑨 𝑯
۲۷.آقای𝑺 𝑭
۲۸.خانم 𝑨 𝑹
۲۹.خانم 𝑴 𝒁
۳۰.خانم 𝑺 𝑺
۳۱.خانم 𝑳 𝑯
۳۲.خانم 𝑹 𝑨
۳۳.خانم 𝑺 𝑻
۳۴.خانم 𝑭 𝑴
۳۵.خانم 𝑭 𝑩
۳۶.خانم 𝑻 𝑺
۳۷.خانم 𝑵 𝑵
۳۸.خانم 𝑵 𝑴
۳۹.خانم 𝑭 𝑺𝑯
۴۰.خانم 𝑴
تمام افراد هدیه کنند ↓
🕊بہࢪوحمطہࢪشہیدابࢪاهیمهادی🥀
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
گفتم:« شما بشین، کوچکترها پذیرایی میکنن.».
جعبهی شیرینی دستش بود و از نمازگزارهای عید فطر پذیرایی میکرد. گفت:« این چه حرفیه؟ مگه مسجد بالا و پایین و کوچک و بزرگ داره؟ من که کوچیک همهام.».
تا آن جا که توانست سعی کرد کارهای داخل مسجد را خودش انجام دهد. مرتب سرپا بود، چه در اعیاد و چه در عزاداریها؛ به خصوص ماه محرم.
شهید عباسعلی ادب
منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص357
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
┏⊰✾✿✾⊱━─━┓
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙اولین سیلی خدا بعد از هر گناه . . . )
🎤#استاد_قرائتی
⏯#درس_اخلاق
👌#پیشنهاد_دانلود
✨🥀#اللهـمعـجـللولیـڪالفـࢪج
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
┏⊰✾✿✾⊱━─━┓
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
بـوی محـرم
سحر بیستوهشتم دل من صحن رضاست″
آمــــدم ای شــــاه پــــناهم بده را میخــــوانم..
قــــسمت میدهم آقــــا تو را جــــان جــــواد″
اربــــعین را بــــنویس کــــرببلا میخواهم ..
بـوی محـرم
_
دل من گم شد، اگر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
و اگر از تپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا
از رضا خواستهام تا شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است ولی
دل خوشم من به محالات رضا ..
🤍-بسم الله الرحمن الرحیم-🤍
ࢪوز _2_ ² ختم دعای فࢪج ‹إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ› جہت ظہوࢪ منجی دو عالم مہدی موعود (عج)
- لیستشرکتکنندگاندرختم -
۱.خانم 𝑵 𝑯
۲.خانم 𝒁 𝑯
۳.خانم 𝑭 𝑱
۴.خانم 𝑺 𝒁
۵.خانم 𝒁 𝑹
۶.آقای 𝑨 𝑹
۷.خانم 𝑺 𝑯
۸.خانم 𝑭 𝑩
۹.خانم 𝑻
۱۰.خانم 𝑻
۱۱.خانم𝑨 𝑺
۱۲.خانم 𝑨 𝑯𝑮
۱۳.خانم 𝑴 𝑺
۱۴.خانم 𝑨 𝑺
۱۵.خانم 𝑭 𝑵
۱۶.خانم 𝑴
۱۷.خانم 𝑭 𝒁
۱۸.خانم 𝒁 𝑩
۱۹.آقای𝑯 𝑹
۲۰.خانم 𝑹 𝑯𝑮
۲۱.خانم 𝑭 𝑫
۲۲.خانم 𝑨 𝑨
۲۳.خانم 𝑭 𝑹
۲۴.خانم 𝑳 𝑱
۲۵.آقای𝑨 𝑴
۲۶.آقای𝑨 𝑯
۲۷.آقای𝑺 𝑭
۲۸.خانم 𝑨 𝑹
۲۹.خانم 𝑴 𝒁
۳۰.خانم 𝑺 𝑺
۳۱.خانم 𝑳 𝑯
۳۲.خانم 𝑹 𝑨
۳۳.خانم 𝑺 𝑻
۳۴.خانم 𝑭 𝑴
۳۵.خانم 𝑭 𝑩
۳۶.خانم 𝑻 𝑺
۳۷.خانم 𝑵 𝑵
۳۸.خانم 𝑵 𝑴
۳۹.خانم 𝑭 𝑺𝑯
۴۰.خانم 𝑴
تمام افراد هدیه کنند ↓
🕊بہࢪوحمطہࢪشہیدحاجقاسمسلیمانی🥀
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
آخرین دفعه ای که محمدرضا به جبهه رفت، روز نهم ماه مبارک رمضان بود. هنگام نماز مغرب از گاراژ ایران پیما واقع در خیابان طبرسی حرکت کرد. هنگام خداحافظی فرا رسید و به من گفت: داداش من را حلال کنید. درست مانند کسی که دیگر امید برگشتن ندارد. حتی به خاطر این که هنگام خداحافظی از مادر خانمش گفته بود دیگر رضا را فکر نکند ببنید، من دعوایش کردم. گفتم: این چه طور خداحافظی کردن است. گفت: هر طور می خواهید حساب کنید ولی بدانید که این آخرین رفتن من است. ماه مبارک رمضان داشت به پایان می رسید از رضا هیچ گونه خبری نداشتیم. ترس و دلهره همه وجودمان را فرا گرفته بود روز عید فطر ساعت 8 صبح بود که داشتم استکان چای را می نوشیدم که درب خانه به صدا در آمد. وقتی درب را باز کردم یک برادر روحانی به اتفاق چند نفر از نیرو های جبهه پشت در ایستاده اند. با دیدن این صحنه فهمیدم که باید برای رضا مسأله ای پیش آمده باشد. گفتند: آقا رضا آمده است. گفتم: نه. گفتند: قرار بوده بیاید نیرو ها برگشتند. من به دنبال نیروها رفتم و به حاج آقا گفتم: تو را به خدا راستش را بگو ببینم چه خبر است. گفت: راستش ما فکر می کردیم شما از شهادت رضا خبر دارید به همین خاطر آمده بودیم که به شما تسلیتی عرض کنیم.
شهید محمدرضا مهدیزاده طوسی
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
┏⊰✾✿✾⊱━─━┓
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 علائم قبولی روزه ماه مبارک رمضان
⏯#بیان_معنوی
👌#پیشنهاد_دانلود
✨🥀#اللهـمعـجـللولیـڪالفـࢪج
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
┏⊰✾✿✾⊱━─━┓
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
بـوی محـرم
خواستم ذره ای از هُرم عطش را بچشم″
اینچنین بود که یک ماه عطشناک شدم ..
شک ندارم که به حـــق عطــــش لبهایت″
عاقبت در سحر بیست و نهم پاک شـدم ..
°