میخوام ببرمتون یه جای خوب...
نیت کنید
بسم الله...
360p.ir/8 📲
التماس دعا ویژه
@imamhussain_1
سخن بزرگان✒
میخوام ببرمتون یه جای خوب... نیت کنید بسم الله... 360p.ir/8 📲 التماس دعا ویژه @imamhussain_1
واقعا عالیه
پیشنهاد میکنم ببینید👌👌👌👌😊☺️
+پیشنهاد میکنم این صفحه از قرآن رو بخونیم البته با معنی..🌱
شدیدا زیباست..✨
هدیه هم کنیم به آقا امام زمان(عج) و شهید سید مصطفی علمدار🙃
#خدایاشکرت..❤️
⭕️ #امام_خمینی بعد از پایان جنگ(شهریور ۱۳۶۷)خطاب به پاسداران:
شما آيينه مجسم مظلوميت ها و رشادت های اين ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاريخ مصور انقلابيد.شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمين و سپر حوادث این كشوريد.
#روز_تشکیل_سپاه_گرامیباد
#۲_اردیبهشت
@imamhussain_1
✍خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی بنظرم زیبا بود که تقدیم میکنم:
👈 در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند ، آب میآورد ، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد» .
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم . گفتم : یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم» .
سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار میکنم . این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن .
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است .
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام .
اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید : بیا آب آوردهام .
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم .
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید : «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم . او گفت : به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم .
گفت : دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی . الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم . ایشان فرمودند : به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد .
فقط بگو لبيک يازهرا (س) 😭
حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : 1388،صفحات 125-127
کانال مسجد امام حسین(ع)سورشجان
❌اوقاف، تبلیغات، بسیج مداحان مردم رو به اینستاگرام داره دعوت می کنه دقیقا دشمن در اهدافش پیروز شده ...
✅بازی کردن در زمین دشمن باخت هست عزیزان
نرم افزار گپ داخلی و لایو زنده هم میشه گذاشت.
حمله ساعتی پیش رژیم صهیونیستی به شهرهای السخنه ، الامیریه و الطلیلیه در سوریه بوده است
@imamhussain_1
لاله های واژگون میراث طبیعی استان ماست. لطفا با چیدن یا درآوردن پیاز این گیاهان، نسل آن را مانند کرفس کوهی تهدید نکنیم.
سینه سرخ ایرانی بر روی لاله واژگون
کوهستان های لاران
عکاس: سعید حیدری
#شهرکرد
📢اخبار چهارمحال و بختیاری
#مسابقه_پیامکی«پرنیان معرفت»
💠 سوال امروز - سه شنبه ۲ اردیبهشت
ابن عباس فقیه و مفسر قرآن کریم با استناد بر آیه ۴۴ سوره اعراف یکی از نام های حضرت علی «علیه السلام »را که در قرآن کریم آمده و مردم نمی دانند، چه می داند؟
1️⃣ منذر
2️⃣ خیر البریه
3️⃣ موذن
4️⃣ ولی
✅ارسال گزینه صحیح به:
۳۰,۰۰۰۷۲۳
⏰تا ساعت ۲۴ امشب
😊اسامی برندگان:
qurantv.ir