eitaa logo
🇮🇷🇮🇷آتش به اختیار 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
121 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
5هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم شهید حججی را بیشتر بشناسیم و با او ارتباط بگیریم یقین داشته باشید اگر دلتان وصل شود به این شهید عزیز و شهدای دیگر عنایت خاص این عزیزان رو بیشتر خواهید چشید حقیر خودم با تموم روسیاهیم کربلایی که رفتم رو از عنایت این شهید بزرگوار بود
🔔 یکبار قرار بود با بچه‌ها، برویم موج‌های آبیِ نجف آباد. سانس استخر، از هشت شب شروع می‌شد تا دوازده. 🌐 توی تلگرام به بچه‌های گروه، پیام داد که: نماز رو چکار کنیم؟ ساعت هشت و نیم اذونه. جواب دادم: تو بیا، بالاخره یه کاریش می‌کنیم. 📢 گفت: شرمنده، من نمازم رو می‌خونم، بعدش میام. گفتم: همه باید سر ساعت، هفت و نیم جلوی استخر باشن. اگه دیر اومدی؛ باید همه رو بستنی بدی. 👌قبول کرد. نمازش را خواند و بعد هم به عنوان جریمه، همه را بستنی داد. 🔺با شهید محسن حججی‌، بیشتر آشنا شوید 🔸 شما هم رسانه باشید برای فرهنگ ایثار و شهادت
📢 💢 متوجه شدم می‌خواهد دفترچه‌ سربازی پست کند. بهش گفتم بیا با بچه‌های لشکر صحبت کنم سربازی‌ات بیفتد نجف‌آباد؛ بعد از ظهرها هم بیا موسسه. زیر بار نرفت. ❌ گفت: می‌خوام برم یه جای سخت، خدمت کنم. دوست داشت برود لب مرز. حالا چرا؟ قصه‌ی شهید حجتی را برایم یادآوری کرد که زمان شاه می‌گوید: می‌خوام برم سخت‌ترین جای کشور. او را می‌فرستند لامرد فارس؛ جایی که نه آب داشت، نه برق. محسن می‌گفت: شهید حجتی، زمان شاه عقیده‌اش این بوده. من که توی جمهوری اسلامی هستم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
49.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم مستند {شـــــیـــــ🕊🥀ــــب الخـــضـــیـب} " پارت 2 " روایت حمله داعش ۱۶ مرداد🔥 به روایت: سید جابر 🎤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 روایتی از نحوه اسارت و شهادت شهید محسن حججی جواد تاجیک، راوی شهدا: 🔹 وقتی ترکش به پهلو شهید حججی می‌خورد، بیهوش می‌شود و بچه ها فکر می‌کنند شهید شده است و به عقب بر می‌گردند. 🔹 شهید حججی در سوریه اسیر می‌شود و در عراق توسط داعش سر او بریده می‌شود. 🔹 ۱۶ مرداد، سالروز اسارت شهید مدافع حرم محسن حججی توسط تروریست‌های داعش است و دو روز بعد در هجدهم مردادماه ۱۳۹۶ به شهادت رسید. ✅ با شهید محسن حججی بیشتر آشنا شوید روایتی ناب از شهید حججی عزیز
📚 در مناسبت های مختلف، در مساجد و هیئت های مذهبی و مجموعه ها و مراکز فرهنگی و... نمایشگاه کتاب برگزار می کرد و به صورت چهره به چهره، در بین مردم به تبلیغ کتاب می پرداخت. 📘 مبلغ و مروج کتاب بود و در آمد حاصل از آن را صرف هزینه های اردوهای جهادی و مناطق محروم و کارهای فرهنگی می کرد. 🔸 شما هم رسانه باشید و مبلغ شهدا
این برنامه ادامه دارد حتما پیگیر بخش های بعدی باشید شادی روح پر فتوح همه شهدای عزیزمان و شهید والامقام محسن حججی صلواتی تقدیم میکنیم ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوعجل فرجهم ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِــڪَ الـفَـ♡ـرَّجْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم... 😔نحوه اسارت شهید محسن حججی😔 اول صبح وقتی که نیرو ها توی چادر هایشان بودند، سه ماشین انتحاری حمله کرده بودند به پایگاه چهارم.😯 یکی از نیروها که آنها را دیده بود، از چادرش خارج شده بود و فریاد کشیده بود: "داعشی ها،داعشی ها." محسن آمده بود پشت خاکریز و دوتایی شروع کرده بودند به سمت آنها شلیک کردن. ماشین اول سیصد متر مانده به پایگاه منفجر شد. ماشین دوم، لبه خاکریز و ماشین سوم هم آمده بود داخل پایگاه و آنجا منفجر شد! ضربه ی بسیار سنگینی بود. تعداد زیادی از نیروها شهید شدند.😔 محسن هم مجروح و زخمی افتاد روی زمین و بیهوش شد.😢 از پهلو و دستش داشت همینجور خون می آمد. یکدفعه تعدادی تویوتا که پر از داعشی بود به پایگاه حمله کردند! درگیری شدیدی شد. آن از سه ماشین انتحاری و این هم از حمله ی ناگهانی داعشی ها. فشار لحظه به لحظه بر نیروها بیشتر می شد. عده ای عقب نشینی کرده بودند. تعدادی هم ایستاده بودند توی میدان و با داعشی ها درگیر شده بودند. باران گلوله از دو طرف، در حال باریدن بود. محسن به هوش آمد. چشمانش را باز کرد. اسلحه اش را برداشت. و با هر سختی بود از جایش بلند شد و دوباره شروع به تیر انداختن سمت داعشی ها کرد. نفس هایش به سختی بالا می آمد.کمترین جانی در بدن داشت. 😔 داعشی ها قدم به قدم جلو می آمدند. نیرو ها هم چون تعدادشان بسیار کم بود، دیگر تاب مقاومت نداشتند. راه چاره ای نبود. همه عقب نشستند. داعش جلو و جلو تر آمد. بالاخره پایگاه را گرفت و به آتش کشید. خشاب های محسن تمام شده بود. نفس هایش هم به شماره افتاده بود.😔 تشنه و بی جان و بی توان پشت خاکریز افتاد.به حالت نیمه بیهوش. داعشی ها او را دیدند. به طرفش رفتند. رسیدند بالای سرش.😢 @brjko1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا