eitaa logo
🇮🇷🇮🇷آتش به اختیار 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
131 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح این حکمت جا مانده بود که الان تقدیم عزیزان می‌شود
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🔹 نسبت بین عقل و سخن 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۷۱ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ » ؛ " هنگامی که عقل تامّ و کامل شود، سخن کوتاه و کم می‌شود. " 🔰 موضوع این حکمت همانطور که روشن است، نسبت بین عقل و سخن است. عقل وسیلهٔ سنجش هر عملی، قبل از عمل است. 🔻 لذا در نهج‌البلاغه توصیه شده است که انسان باید مواظب باشد که چه می‌گوید؛ مولا علی(علیه‌السلام) در خطبه ۱۷۶ نهج‌البلاغه، عباراتی دارند که بخشی از آنها را محضر شما می‌خوانم؛ 🔻 ایشان می‌فرمایند: " انسان باید زبانش را حفظ کند؛ زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت می‌اندازد. به خدا سوگند پرهیزکاری را ندیده ام که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبان خویش را حفظ کرده و همانا زبان مؤمن در پس قلب او و قلب منافق در پس زبان اوست؛زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی گوید، نخست می‌اندیشد؛ اگر نیک بود اظهار می‌ دارد و چنانچه‌ ناپسند بود پنهانش می‌کند؛ درحالیکه منافق آنچه را بر زبانش می‌آید، می‌گوید و نمی‌داند چه به سود او و چه حرفی به ضرر اوست. " 🔻 پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: " ایمان بنده ای استوار نگردد، مگر دل او استوار شود و دل او استوار نمی شود، تا زبان استوار گردد." 🔻مولا علی(علیه‌السلام) از همین جهت معتقدند که زبان و سخن، یکی از اعمال انسان است؛ 🔻 لذا در حکمت ۳۴۹ می‌فرمایند: " هرکس بداند که سخنش، از مصادیق عمل او محسوب می شود، سخنش کم می‌شود مگر در چیزی که برای او مفید باشد. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🔹 شناخت چهره فریبنده دنیا 🔰 در حکمت ۷۲ می خوانیم : 💠 «الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ؛ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ» یعنی ؛ " دنیا بدن ها را فرسوده ولی آرزوها را تازه می کند، مرگ را نزدیک ولی خواسته ها را دور و دراز می سازد ، کسی که به آن دست یابد ، خسته می شود و کسی که به آن نرسد رنج می برد. " 🔻 همچنان که دقت فرمودید، موضوع این حکمت شناخت چهره خطرناک ، فریبنده و آسیب زنندهٔ دنیایی است که فنا در ذات آن قرار دارد. 🔻مولا علی (علیه السلام) ، در همین رابطه در خطبهٔ ۱۱۴ نهج البلاغه ، اینگونه به ما هشدار می دهند که دنیا چگونه است؟ می فرمایند : " آری همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی ها و عبرت گرفتن است، از نشانه نابودی آنکه روزگار کمان خود را به زِه کرده، تيرش به خطا نمی رود و زخمش بهبودی ندارد؛ زنده را با تير مرگ هدف قرار می دهد و تندرست را با بيماری از پا در می آورد و نجات يافته را به هلاکت می کشاند." 🔻مولا علی (علیه السلام) باتوجه به این چهرهٔ مخفی و خطرناک و فریبنده دنیاست، که به فرزند عزیزشان امام حسن (علیه‌السلام)، در بند دوم از نامه ۳۱ اینگونه می‌نویسند: " با بررسی تحوّلات ناگوار دنیا، به او (یعنی به قلب) آگاهی بخش و از دگرگونی روزگار و زشتی های گردش شب و روز او را بترسان، تاریخ گذشتگان را بر او بنما و آنچه بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🔹ادب معلّمی 💠 مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ‏   ⚜ در حکمت ۷۳ امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) می‌فرمایند: " کسی که خود را رهبر و پیشوای مردم قرار می‌دهد، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد، خودش را بسازد و پیش از آنکه با گفتارش تربیت کند، با کردارش تربیت کند؛ زیرا کسی که خودش را تعلیم می‌دهد و تربیت می‌کند، بیشتر از کسی که دیگران را تعلیم می‌دهد و تربیت می‌کند، شایسته تکریم است." 🔻 امیرالمؤمنین(عليه‌السلام) در همین رابطه، در نقطه مقابل، کسی را که دیگران را ارشاد می‌کند و خودش در غفلت است، برای هدایت دیگران سخنان زیبا می‌گوید و خودش در ضلالت است را در حکمت ۱۵۰ معرفی می‌فرماید؛ آنجا می‌فرمایند که: " مانند کسی مباش که بدون عمل صالح، به آخرت امیدوار است؛ توبه را با آرزوهای طول و دراز به تأخیر می‌اندازد؛ در دنیا مانند زاهدان سخن می‌گوید، ولی در رفتار مانند دنیا پرستان است؛ اگر نعمت ها به او برسد، سیر نمی‌شود و در محرومیت قناعت ندارد؛(در ادامه می‌فرمایند که:) دیگران را پرهیز می‌دهد، ولی خودش پروا ندارد؛ به فرمانبرداری خدا امر می‌کند، ولی خودش مطیع نیست؛ نیکوکاران را دوست دارد ولی رفتارشان را ندارد و گناهکاران را دشمن می‌دارد، ولی خودش یکی از گناهکاران است. (در ادامه باز دوباره علی علیه‌السلام اینگونه می‌فرمایند که:) چنین آدمی برای دیگران که‌ گناه کمتر از او دارند، نگران است و بیش از آنچه که عمل کرده، امیدوار؛ اگر بی نیاز گردد، مست و مغرور می شود و اگر تهی دست گردد، مأیوس و سست. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹ضرورت یاد مرگ 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۷۴ می‌فرمایند: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ » ؛ " نفس کشیدن انسان در واقع، نزدیک شدن قدم به قدم به اجل و مرگ است. " 🔻 در ماجرای أجل، نکات جالبی در نهج‌البلاغه است که یکی از مهم ترین آنها، مخفی بودن اجل است؛ آنچه که مهم است، این است که انسان بالاخره یک أمَد و زمان مشخصی از علم خدا برای سفر از دنیا و مرگ دارد. پنهان بودن این زمان مرگ، عاملی می‌شود برای اینکه انسان هر لحظه را، آن لحظهٔ پایانی بداند و با تمام توان و توجه و اخلاص و طهارت، کار بکند و تلاش بکند که پاک از دنیا برود و توشه خودش را ببرد؛ 🔻 لذا حضرت علی(علیه‌السلام) در خطبه ۱۴۹ نهج‌البلاغه می‌فرماید: « أَيُّهَا النَّاسُ كُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِهِ الْأَجَلُ مَسَاقُ النَّفْسِ» ؛ " ای مردم‌! هر انسانی از مرگی که از آن می‌ترسد و فرار می‌کند، بالاخره آن را ملاقات خواهد کرد؛ به خاطر اینکه اجل، سرآمد زندگی است و نفس انسان را تعقیب می‌کند. " 🔻 همچنین مولا علی (علیه‌السلام) ، در نامه ۷۲ این حقیقت را بیان می‌کنند که ما نمی‌توانیم از اجل خودمان جلو بزنیم؛ آنچنان که در قرآن کریم خدا فرمود: « لاَیستَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ » ؛ " لحظه ای نمی‌شود أجل را جلو یا عقب انداخت." 🔻 در نامه ۷۲ می‌فرماید: «فَإِنَّكَ لَسْتَ بِسَابِقٍ أَجَلَكَ »؛ " تو نمی‌توانی جلو بزنی از اجل و زمان مرگی که خدا معیّن کرده است. " 🔻و در حکمت ۳۰۶ فلسفه این اجل را، و اینکه اجل پنهان است، در سه کلمه اینگونه بیان می‌فرمایند: «كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً » ؛ " برای نگهداری انسان از گناه و لغزش، همین اجل کافیست. "(یعنی اگر کسی فقط به اینکه اجلی دارد و از دنیا زمانی خواهد رفت و اینکه آن زمان هیچ مشخص نیست برای انسان توجه کند، هر لحظه خودش را نگه می‌دارد از گناه و معصیت.) 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 توجّه به فناپذیری دنیا 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۷۵ می‌فرمایند: «كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ » " هر چیزی که قابل شمردن باشد، پایان می‌پذیرد و هر چیزی که توقّع آن را داری می‌رسد. " 🔻در واقع در قالب دو عبارت کنایی، حضرت ؛ 1⃣ هم فناپذیری و پایان پذیری عمر و فرصت حضور در دنیا را بیان می‌فرمایند ؛ 2⃣ و هم حقیقت مرگ را و رسیدن مرگ را متذکّر می‌شوند. 🔻 دو واقعیتی است که در نهج‌البلاغه، با الحان مختلف، بیان های متفاوت، دائماً متذکر شده اند حضرت؛ اگر دلی، قلبی، سالم باشد و تذکر پذیر باشد. یعنی اینکه عمرت دارد تمام می‌شود و اینکه مرگت دارد می‌رسد. 🔻مثلاً حضرت در حکمت ۳۱ نهج‌البلاغه که ارکان ایمان را بیان می‌کنند ؛ در رکن اول که صبر است، چهار شعبه قائل هستند: 🔸۱. یکی شوق بهشت است، 🔸۲. دوم ترس از جهنم است، 🔸۳. سوم زهد نسبت به دنیاست 🔸۴. و چهارم ترقّب و توقع مرگ است. 🔻درباره توقع مرگ می‌فرمایند: " کسی که توقع مرگ داشته باشد(یعنی بداند که بالاخره مرگ واقع خواهد شد) و منتظر مرگ باشد، در انجام حسنات و خوبی ها، شتاب می‌کند. " 🔻درباره قابل شمارش بودن و پایان پذیری فرصت عمر هم در حکمت ۷۴ خواندیم؛ فرمود: " (هر نفسی که می‌کشی، یک قدم به اجل نزدیک می‌شوی.) هر نفسی انسان را یک قدم به مرگ و أجل به قبر نزدیک می‌کند. " 🔻 یا در حکمت های نهج‌ البلاغه فرمود: " وقتی که تو به سمت مرگ می‌روی و مرگ هم دارد به سمت تو می‌آید، پس ملاقات با مرگ چقدر نزدیک خواهد بود. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
❣️عزیزان و همراهان نهج البلاغه دوست دقت کنیم کمی طولانیست که در چند بخش خدمت شما بزرگواران ارسال می‌شود درخواست دارم بادقت و توجه مطالعه کنید و همگی در همگانی شدن فرهنگ نهج البلاغه خوانی سهیم باشیم و دیگران را نیز دعوت به این فرهنگ عظیم و ارزشمند کنیم❣️
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 روش تحلیل رویدادها 💠 « إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا» ⚜ امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حکمت ۷۶ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: " حوادث روزگار اگر شبیه یکدیگر بودند، حادثه‌ جديد را با حادثه های قدیمی و مشابه خود، عبرت گیری و بررسی کنید. " ✅ یکی از مهم ترين موضوعات و فرصت ها برای زندگی بهینه انسان، عبرت گرفتن از دیگران و گذشتگان و گذشته هاست؛ 🔰 در این رابطه در نهج‌البلاغه سه دسته مطلب مهم، ایراد شده است: 1⃣ دسته اول مربوط به کلیّات عبرت و عبرت گیری است، 2⃣ دسته دوم مربوط به آثار عبرت گیری است، 3⃣ و دسته سوم مایه های عبرت گیری. ✳️ ما در بخش اول، کلیاتی را از نهج‌البلاغه، پیرامون عبرت و عبرت گیری، خدمت شما تقدیم می‌کنیم : 🔻 حضرت در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه، بند ۱۶، به فرزند عزیزشان می‌نویسند: «اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ» ؛ " برای آنچه که هنوز نیامده، به آنچه که قبلاً اتفاق افتاده استدلال کن؛ زیرا اتّفاقات مهم در زندگی بشر، دائماً شبیه به هم تکرار می‌شوند. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ↩️ ادامه دارد...
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 دنیا شناسی 🔻یکی از یاران علی (علیه‌السلام) در شام و با ملاقات با معاویه، مواجه می‌شوند با درخواست عجیبی از طرف معاویه. 🔻 معاویه از او می‌خواهد که بعضی از این حالات معنوی مولایت، علی (علیه‌السلام) را برای ما هم نقل کن. خود این حکایت از این می‌کند که دشمنان هم به فضیلت علی (علیه‌السلام)، گواهی می‌دادند و دلبسته بودند، اگرچه نکبت غرور و تعصّب شان اجازه نمی‌داد تسلیم بشوند. 🔻 او بخشی از حالات معنوی نیمه شب های علی (علیه‌السلام) را برای معاویه توصیف می‌کند که: " من دیدم نیمه شب، در تاریکی مولا در محراب ایستاده، دست به محاسنش گرفته بود؛ مانند مارگزیده به خودش می‌پیچید و اشک می‌ریخت و جملاتی می‌گفت. " 🔰 این جملات، حاوی سه نکته اند: 1⃣ اول: فریبندگی دنیا و ظواهر دنیا 2⃣ دوم: زودگذری و فانی بودن دنیا 3⃣ و سوم: طولانی بودن مسیر برزخ و قیامت. 🔻در نهج‌البلاغه شریف، برای هر سه نکته انبوهی از محتواها، با الفاظ و بیانات متنوّع داریم. ⏪ 1⃣ اولین نکته، چهره فریبنده دنیاست و در زیر این چهره شخصیتی بسیار پست و خطرناک نهفته است؛ مثل عروسی که ظاهری زشت و باطنی خشن دارد، اما با آرایشی کاذب، چهرهٔ خودش را جذاب جلوه داده است؛ 🔻 در این باره، مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «الدُّنْيَا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ» ؛ " دنیا فریب می‌دهد، ضرر می‌رساند و می‌گذرد." 🔻یا در دو جای نهج‌البلاغه، حضرت دنیا را به ماری تشبیه می‌کنند که پوست و ظاهر خوش خط و خالش جذب می‌کند؛ چون لیّن و نرم است، امّا به محض اینکه نزدیک بشوی از فریبی که به خاطر ظاهرش می خوری، سمّ قاتلش را در وجود تو می‌کند و تو را می‌کشد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ↩️ ادامه دارد...
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 معیار ارزش انسانها 🔰 در حکمت ۸۱ نهج‌ البلاغه می‌خوانیم: 💠 «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ » ؛ " ارزش هر انسانی به آن چیزی است که آن را نیکو می‌شمارد. " 🔻همهٔ ما در ذهن و روح و روان خودمان، به یک چیزهایی شدّت علاقه داریم و برای رسیدن به آن، همّت و اهتمام داریم؛ هر کسی آنچه که در ذهن و روحش با ارزش ترین است، نیکوترین است و برایش همت و اهتمام دارد، به همان مقدار ارزش دارد؛ اگر مقام است، به همان مقدار ما می ارزیم؛ اگر مال است، اگر شهرت است، اگر احترام است، ارزش ما به همان مقدار است؛ 🔻 لذا مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۴۷ می‌فرمایند: «قَدرُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ همَّتِه » ؛ " ارزش هر انسانی، به اندازه همّتی است که دارد. " 🔻 یعنی باید ببینیم برای رسیدن به چه هدفی، تمام وجودش و ظرفیت هایش را تجمیع کرده و همّت کرده که به آن برسد؛ بعضی از انسان ها بسیار بلند همت و در مسیر اهدافشان بسیار مستحکم و راسخ اند و بعضی ها بسیار سست و بی عنصر . 🔻 دربارهٔ مالک اشتر، مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۴۴۳، بعد از شنیدن خبر شهادت مالک اشتر فرمود: «مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً؛ " مالک و چه مالک اشتری بود! به خدا اگر مالک اشتر کوه می بود، کوه بسیار بلندی بود و اگر سنگی بود، صخره خیلی محکمی بود. " چرا؟ چون مالک همت بلندی برای حفظ دین و انقلاب اسلامی آن روز و امام علی (علیه‌السلام) داشت. 🔻بر عکس، بعضی ها همت هایشان خیلی کوتاه است؛ لذا مولا، دربارهٔ حیوانات ( یعنی چهارپایان ، درندگان) و زنان غیر مؤمن، در پایان خطبه ۱۵۳ می‌فرمایند: «إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا وَ إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَیْرِهَا وَ إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا » " چهارپایان، همه همت شان شکم شان است، درندگان (مثل گرگ و شغال و شیر و پلنگ)، همه همت شان دشمنی و تجاوز به حقوق دیگر حیوانات است و زنانی که تربیت نشده اند، همه همّت شان، زینت زندگی دنیا و فساد در دنیاست " ؛ در حالی‌ که در مقابل ؛ « إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُسْتَکِینُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُشْفِقُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ خَائِفُون » 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 پنج اصل طلایی 💠 امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) در حکمت ۸۲ ، ما را به پنج چیز سفارش می‌کنند و در قالب یک کنایه یا استعاره، ارزش بی نظیر این پنج سفارش را اینگونه بیان می‌کنند که: " اگر برای به دست آوردن این ها، شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید، سزاوار است. " 1⃣ یکی اینکه کسی نباید به جز به خدا، به هیچکس امیدوار باشد؛ 2⃣ دوم اینکه غیر از گناه خودتان از چیزی نترسید؛ 3⃣ سوم اینکه وقتی از شما سؤالی می‌کنند و جواب آن را نمی‌دانید حیا نکنید، بگویید: " نمی‌دانم " 4⃣ چهارم اینکه وقتی چیزی را نمی‌دانید، شرم نکنید که بروید و یاد بگیرید ؛ 5⃣ و پنجم صبر است که حضرت می‌فرمایند: " نسبت صبر به ایمان، مثل سر به بدن است، همانطور که بدن بی سر جان ندارد و خیری در آن نیست، ایمان بی صبر هم هیچ خیری در آن نیست. " 🔰 در مورد یکی دو تا از این پنج سفارش، خیلی مختصر نکاتی را عرض می‌کنم؛ اولاً درمورد نمی‌دانم، مولا علی (علیه‌السلام) به فرزند خودشان، در نامه ۳۱ بند دوم، می‌نویسند: " آنچه نمی دانی مگو و آنچه بر تو لازم نیست، بر زبان نیاور. " 🔻خیلی وقتها ما چیزی را نمی‌دانیم، اما می‌خواهیم کم نیاوریم به خیال خودمان ؛ یک اظهار نظری می‌کنیم، غافل از اینکه ممکن است همین اظهار نظر، کلّ اعتقادات و مسیر زندگی یکی را تخریب بکند. 🔻یا مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: " وقتی چیزی را از تو می‌پرسند و نمی‌دانی، خجالت نکش و بگو نمی‌دانم، در عوض وقتی هم چیزی را نمی‌دانی، خجالت نکش که بروی یاد بگیری. " 🔻 در نهج‌البلاغه شریف در حکمت ۲۱، خواندیم که: « قُرِنَتِ الحَیاءُ بِالحِرمان » ؛ " خجالت بی‌جا، با محرومیت همنشین است." وقتی تو خجالت می‌کشی بروی بپرسی، محروم می‌شوی از دانش. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 آثار شگفت انگیز شرکت در جهاد 💠 «بَقِيَّةُ السَّيْفِ [أَنْمَى] أَبْقَى عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً»   ⚜ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۸۴ در بیانی اسرار آمیز می فرمایند : " باقيماندگان شمشير و جنگ ( یعنی کسانی که به جهاد می روند، اما به فوز شهادت نمی رسند و بر می گردند) شماره شان بادوام تر و فرزندانشان بيشترند. " یعنی نسلی دائمی تر دارند و فرزندانی بیشتر . 🔰 در شرح و تفسیر این حکمت ، تقریباً تمام شُرّاح و مفسّرین از قدیم و جدید درمانده اند . 🔻برخی به این درماندگی تصریح کردند و برخی سعی کردند با بیان بعضی از مصادیق ، فقط درستی این حکمت را نشان بدهند که هیچ نیازی هم نبوده. 🔻 بنده در جواب این عرض را دارم ؛ ببینید عزیزان! حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ۹۱ می فرمایند : ما اهل بیت که خداوند در سوره مبارکه آل عمران ما را « الراسخون فی العلم » معرفی کرده ، اینگونه نیست که هر آنچه را که بخواهیم بدانیم با تعمّق و عمیق شدن در اسرار الهی بتوانیم به آن برسیم. بلکه برعکس وقتی درِ خانهٔ خدا رفتیم ، اقرار کردیم به جهل مان نسبت به هر آنچه که خدا پشت پردهٔ غیب نگه داشته و بعد اعتراف کردیم که ما از دستیابی به آنچه پشت پردهٔ غیب نگه داشته ای عاجزیم ، خداوند درهای غیب را به روی ما باز کرد و خودش حقایق را به ما فهماند. 🔻ما هم نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) همان نسبتی را داریم که اهل بیت نسبت به خدا دارند ؛ یعنی در اینجور مواقع که از اسرار مکنون هست ، فقط باید برویم در خانهٔ مولا علی (علیه السلام) ، اقرار کنیم به جهل مان و بگوییم ما نمی فهمیم ، علّت اینکه باقی ماندگان از جهاد دوام نسل شان بیشتر است و تعداد فرزندان شان هم بیشتر است ، این علت را نمی فهمیم. 🔻 بعد هم اعتراف کنیم که اگر به خودمان باشد با هزار تأمل و تفکر و تحقیق نمی توانیم بفهمیم، تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) خودشان اگر صلاح دیدند ، حکمت این مطلب را به ما بفهمانند؛ وگرنه ما فقط مأموریم به فهمیدن اصل حکمت و پذیرفتن آن. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 عواقب تکبر یا حیاء بیجا 🔻 یکی از مسائلی که باعث می‌شود انسان، به راحتی سقوط اخلاقی کند و وزر و وبال حق النّاسی سنگین بر عهدهٔ او باشد ، حیاء بی جا یا کبر و غرور بی جاست؛ 🔻گاهی انسان به خاطر خجالت بی جا، یا غرور و تکبر بی جا، از اینکه مسأله ای را اعلام کند"بلد نیستم"، خودداری می‌کند؛ در این صورت است که حرفی بی جا، بدون آگاهی می‌زند ؛ چه بسا همین حرف بی جا و بدون آگاهی او زندگی یک نفر یا صدها نفر را مختل خواهد کرد، چون آنها به ایشان اعتماد کردند و خیال کردند او کارشناس است ، او نظری غلط داده، آنها رفتند عمل کردند و عواقب سختی را متحمّل شدند؛ 🔻 لذا مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۸۵ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِي أُصِيبَتْ مَقَاتِلُهُ» کسی که از گفتن "نمی‌دانم" روی گردان باشد، به هلاکت و نابودی می‌رسد. 🔻 امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) در همین رابطه، در حکمت ۸۲ فرمودند: کسی از شما، اگر مورد سؤالی قرار گرفت و پاسخ آن را نمی‌دانست، شرم نکند و بگوید : "نمی‌دانم" . 🔻 در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه هم، مولا امیرالمؤمنین (عليه‌السلام)، به فرزند عزیزشان می‌فرمایند: « وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ » " چیزی را که در موردش علم نداری به زبان نیاور، حتّی اگر آنچه که می دانی کم باشد. " چون انسان اگر بگوید "نمی‌دانم" یک لحظه است، خیال خودش را راحت می‌کند؛ اما اگر ادّعا کند می‌داند در حالیکه نمی‌داند، حرفی می‌زند که بعداً بعید است بتوان آن را اصلاح کرد. 🔻 همچنین مولا علی (عليه‌السلام)، همین عبارت را در حکمت ۳۸۲ هم دارند: «لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ» ؛ " آنچه که نمی‌دانی نگو، بلکه همه آن چیز هایی را هم که می‌دانی مگو. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 برتری تجربهٔ پیران بر قدرت جوانان ⚜ امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) در حکمت ۸۶ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: 💠 « رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ » یعنی " نظر پختهٔ یک پیر با تجربه، نزد من محبوب تر است از تلاش و جست و خیز یک جوان. " 🔻 امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) در این حکمت، علّت آن قصّه برتری پیر بر جوان را مطرح کردند که کسی فکر نکند همیشه صرف پیری، برتری بر صرف جوانی دارد؛ فرمودند آن نظر وقتی که پخته است و جست و خیز خام یک جوان ارزشمند است؛ 🔻و الّا ما پیرهایی هم داریم، که اصلاً ارزش ندارد پیری و رأی شان؛ مثل آنچه که مولا علی (علیه‌السلام)، در نامه ۵۴ نهج‌البلاغه خطاب به طلحه و زبیر نوشتند (طلحه و زبیری که پیر شدند و دست به فتنه زدند در قصّه جمل)؛ مولا علی (علیه‌السلام) خطاب به این دو پیرمرد می‌نویسند: « فَارْجِعَا أَیُّهَا اَلشَّیْخَانِ عَنْ رَأْیِکُمَا فَإِنَّ الْآنَ أَعْظَمَ أَمْرِکُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ » " ای دو پیرمرد! از این تصمیم غلط خودتان برگردید؛ می‌دانم الان مهم ترین چیزی که برایتان سنگین می‌آید، این است که ننگ و عار برگشتن و دست برداشتن از این نظر را چگونه بپذیرید، درحالیکه فردا این ننگ و عار با آتش جهنّم هم قابل جمع خواهد بود و بدتر می‌شود." 🔻 بنابراین هر پیری و هر رأیی ارزش ندارد از آن طرف، جوان عزیز هم ما داریم؛ مولا علی (علیه‌السلام) در نامه ۳۱، خطاب به امام حسن (علیه‌السلام) می‌نویسند: « إنّما قَلْبُ الحَدَثِ كالأرضِ الخالِيةِ ما اُلقِيَ فيها مِنْ شيءٍ قَبِلَتْهُ » ؛ " قلب جوان مثل یک زمین آماده خالی است، که هر بذری در آن بکاری، می‌پذیرد. " خوب، بذر نیک بکاری محصول نیک درو می‌کنی. 🔻 بنابراین مسأله، مسأله پیری و جوانی به این معنای صرف نیست؛ به این معنی است که پیر صالح باتجربه، نظرش پخته تر است از جوانی که هنوز تجربه نکرده و فقط جست و خیز می‌کند. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 ارزش استغفار ⚜ امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) در حکمت ۸۷ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: 💠 «عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ» ؛ " تعجّب می‌کنم از کسی که نا امید است، درحالیکه همراه او فرصت استغفار وجود دارد. " " استغفار " درگاه بسیار بسیار ارزشمندی است، برای نجات پیدا کردن از یأس و قنوطی که به واسطهٔ کثرت گناهان و ظلم و جنایت، بر انسان مستولی می‌شود. 🔻 مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ها می‌فرمایند: " دو امان برای اهل زمین وجود داشت؛ یکی از آنها را خدا از ما گرفت ، دیگری را قدر بشناسیم؛ اما آن امان از عذاب که خدا از ما گرفت، وجود نازنین پیامبر (صلّی الله علیه و آله وسلم) بود که از دنیا رفت و اما دومین امان که در اختیار ماست، آن را غنیمت باید شماریم، استغفار است. ( و بعد استناد کردند به آیه شریفهٔ قرآن که) خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: « وَ مَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ ۚ وَ مَا كَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ » ؛ " پیغمبر عزیز، مادامی که تو در میان این ها هستی، خدا آنها را عذاب نخواهد کرد، همچنین تا وقتی که این ها اهل استغفار هستند، خدا آنها را عذاب نخواهد کرد." 🔻 در حکمت دیگری مولا علی (عليه‌السلام) می‌فرمایند: " اگر بار گناه دنیا بر روی دوش من باشد و فرصت دو رکعت نماز و طلب مغفرت داشته باشم، دیگر نگران نیستم. " 🔻 بنابراین انسان مؤمن اگرچه گناهان زیادی هم داشته باشد، اگر توجه بکند به عظمت این دریچه نورانی و پر رحمت استغفار، نباید مأیوس شود؛ چون یأس و قنوط از رحمت خدا ، بعد از شرک به خدا ، دومین گناه کبیره است. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع