داستان اول: علی کوچولو و شجاعت در گفتن اشتباه
در تعطیلات آخر هفته علی کوچولو همراه خواهرش سارا و پدر مادرشون به دیدن مادربزرگشون رفتن که توی یک مزرعه زندگی میکرد.
مادربزرگ علی یک تیرکمون بهش داد تا بره توی مزرعه و باهاش بازی کنه.
علی کوچولو خیلی خوشحال شد و دوید توی مزرعه تا حسابی بازی کنه، اما وسط بازی یکی از تیرهاش اشتباهی خورد به اردک خوشگلی که مادربزرگش خیلی دوسش داشت، اردک بیچاره مرد.
علی کوچولو که حسابی ترسیده بود اردک رو برداشت و برد یه جایی پشت باغچه قایم کرد.
وقتی رویش رو برگردوند تا بره به ادامه بازیش برسه دید که خواهرش سارا تمام مدت داشته نگاهش میکرده، اما هیچی به علی نگفت و رفت.
فردا ظهر مادربزرگ از سارا خواست تا توی آماده کردن سفره ی نهار بهش کمک کنه، سارا نگاهی به علی کرد و گفت مادربزرگ علی به من گفت که از امروز تصمیم گرفته تو کارهای خونه به شما کمک کنه. بعد هم زیرلب به علی گفت: جریان اردک رو یادته.
علی کوچولو هم دوید و تمام بساط ناهار رو با کمک مادربزرگش فراهم کرد.
عصر همون روز پدربزرگ به علی و سارا گفت که میخواهد اونها رو به نزدیک دریاچه ببره تا باهم ماهیگیری کنن. اما مادربزرگ گفت که برای پختن شام روی کمک سارا حساب کرده است.
سارا سریع جواب داد که مادربزرگ نگران نباش چون علی قراره بمونه و بهت کمک کنه.
علی کوچولو در همه ی کارها به مادربزرگش کمک میکرد و هم کارهای خودش و هم کارهای سارا رو انجام میداد. تا اینکه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت حقیقت رو به مادربزرگش بگه.
اما در کمال تعجب دید که مادربزرگش با لبخندی اونو بغل کرد و گفت:
علی عزیزم من اون روز پشت پنجره بودم و دیدم که چه اتفاقی افتاد. متوجه شدم که تو عمدا اینکار رو نکردی و دست پدر همین خاطر بخشیدمت. اما منتظر بودم زودتر از این بیای و حقیقت رو به من بگی.
نباید اجازه میدادی خواهرت بخاطر یک اشتباه به تو زور بگه و از تو سوء استفاده بکنه.
باید قوی باشی و همیشه به اشتباهاتت اعتراف کنی و سعی کنی که دیگه تکرارشون نکنی.
اما این رو بدون پیش هرکسی و هرجایی به اشتباهاتت اعتراف نکنی، چون دیگران از اون اعتراف تو به ضرر خودت استفاده می کنند.
داستان دوم: پویا و عدم اعتماد به نفس بخاطر لکه های سفید روی پوستش
پویا کوچولو بعضی روزه در ا با مادرش به پارک میرفت، اون خیلی پارک رو دوست داشت ولی هیچوقت توی پارک از کنار مادرش تکون نمیخورد و با بچه ها بازی نمی کرد.
پویا روی دستش یه لکه ی سفیدرنگ داشت و خیال میکرد بچه ها با دیدن دستش بهش میخندن و مسخره ش میکنن. بخاطر همین دوست نداشت با بچه ها بازی کند.
تا اینکه یک روز به مادرش گفت که دیگه دلش نمیخواد به پارک بیاد. مادرش ازش پرسید: ولی چرا پویا جان؟ تو که پارک رو خیلی دوست داشتی. پویا گفت : میترسم بچه ها دست منو ببینن و بخاطر لکه ی روی دستم من رو مسخره کنن.
مامان پویا بهش گفت: ولی تو که تا حالا با بچه ها بازی نکردی که ببینی مسخره ات میکنن یا نه؟ بعد هم بغلش کرد و گفت فردا باهم میریم با بچه ها بازی می کنیم نت ببینی که مسخره ات نمی کنن و اونا هم دوست دارن با تو بازی کنن.
فردای آن روز دوتایی به پارک رفتن و مامان پویا رفت پیش بچه ها و بهشون سلام کرد و گفت: بچه ها پسر من پویا میخواد با شما دوست بشه و باهاتون بازی کنه.
یکی از بچه ها جلو اومد و گفت: سلام. اسم من آرشه. ما تو رو می دیدیم که با مامانت به پارک میای. ولی پیش ما نمیومدی. حالا بیا بریم با بقیه بچه ها آشنا بشیم.
پویا به مامانش نگاه کرد و بعد همراه آرش رفت.
بعد از مدتی که مامانش رفت دنبالش دید که پویا با خوشحالی به طرفش دوید و بعد از بغل کردن مادرش بهش گفت که امروز خیلی بهش خوش گذشته و بچه ها اصلا اونو مسخره نکردند. اون خوشحال بود که دوستای خوب و جدیدی پیدا کرده و با اونا بهش خوش میگذرد.
محیط زندگی، کشور، محله
رنگ پوست
لهجه، گویش
پدر و مادر، خواهر و برادر، فامیل ها
زیبایی صورت و ظاهر
بیماری
نقص عضو
و ...
همگی از طرف خدای بزرگ به انسان ها داده شده اند و هیچ انسان ها اختیاری در انتخاب آن ها نداشته اند، لکه روی دست پویا هم نقص عضوی هست که پویا آن را انتخاب نکرده است.
داستان سوم: پشتکار بهتر از استعدادی است که به آن مغرور می شویم
در زمان قدیم دهکده ای بود که بیشترین محصول گندم را داشت. روزی آفت وحشتناکی به گندم های این دهکده زد. معلم تنها مدرسه آن دهکده شاگردانش را صدا زد و به آنها گفت من دوستی دارم که در دهکده ای دیگر زندگی میکند. او راه از بین بردن این آفت را بلد است. باید یکی از شما را به همراه نمونه گندم آفت خورده پیش او بفرستم تا راه نجات از این مشکل را بیابد و ساختن سم آفت کش را به شما یاد بدهد. حالا چه کسی داوطلب انجام دادن این کار است؟
زرنگ ترین شاگرد کلاس گفت که من انقدر باهوشم که میتوانم سریع روش ساختن سم را یاد بگیرم و برگردم. من میروم.
معلم قبول کرد اما گفت من یکی از شاگردان معمولی کلاس را نیز همراه تو میفرستم تا تنها نباشی. مراقب او باش.
آنها فردا صبح به سمت دهکده ی دیگر حرکت کردند و بعد از چند هفته برگشتند.
همه منظر بودند تا داستان را بشنوند و نحوه ی ساختن سم را یاد بگیرند. شاگرد زرنگ گفت که از ترکیب چند ماده ی ساده میتوانیم سم را بسازیم و آفت را ازبین ببریم و سپس چند ماده را باهم مخلوط کرده و روی مزارع پاشید. اما نه تنها آفت ها از بین نرفتند بلکه بیشتر شدند.
این بار معلم شاگرد معمولی را صدا زد و خواست که هرچه به یاد دارد را بگوید. او کامل و دقیق مرحله به مرحله از تمیز بودن ظرف سم و اندازه ی دقیق مواد تا زمان آب ندادن به مزرعه را برایشان شرح داد.
اینبار سم را ساختند و روی مزرعه ها پاشیدند, بعد از مدتی آفت گندم ها از بین رفت.
همه با تعجب از معلم سوال کردند که چطور ممکن است که روش شاگرد زرنگ عمل نکرده باشد اما شاگرد معمولی توانسته باشد روش درست را یاد بگیرد؟ معلم گفت شاگرد زرنگ به هوش خودش مغرور شده بود و به آموزش دوست من زیاد دقت نکرده بوده است، چون فکر میکرده که با هوش زیاد خود میتواند از پسش بربیاید. اما شاگرد معمولی با دقت کافی و پشتکار زیاد توانست بخوبی سم آفت کش را یاد بگیرد.
#ابتدایی_دخترانه
#اول_کوثر
وجدان های بیدار و آگاه همواره ستایشگر انسان هایی است که با احساس مسئولیت و تعهد کامل به تربیت همه جانبه نسل نو همت می گمارد.فرهیختگانی که از حریم شخصیت و عزت نفس غنچه های زیبای گلستان تعلیم و تربیت پاسداری می کنند.
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
اینک که می توانیم نام #مُدیر را بنویسیم از زحمات خالصانه شما در کسوت مدیریت دبستان قدردانی می کنیم.
🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏
🎀 @dk_bronsi 🎀
🌹🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🍂🌿
🌾
#هر_روز_یک_آیه
✳️ بخشی از گره هایی که در زندگی پیدا می شود به خاطر بی تقوایی است.
✳️ البته بخشی از مشکلات افراد باتقوا به خاطر ابتلا و آزمایش است.
✳️تقوا ظرفیت انسان را بالا می برد و برای افراد با تقوا تحمل سختیها آسان است.
✅ تقوا عبارتست از انجام واجبات و ترک محرمات و حفظ و نگهداری از خود در برابر آنها
🎀 @dk_bronsi 🎀
#ابتدایی_دخترانه
#اول_کوثر
🍃🍃🍀🌿🍀🍃🍃
کاشت و مراقبت از گیاه
توسط دانش آموزان
توجه به عوامل موثر در رشد گیاه(اب، خاک، نور خورشید و..)
و ثبت نتیجه در روز چهارم
😊😊😊😊✏️📒📒✏️
🌱🌳🌱🌳🌱🌳🌱🌳🌱🌳🌱
🎀 @dk_bronsi 🎀
#ابتدایی_دخترانه
#سوم_ریحانه
🎨زنگ هنر
رنگ کردن طرح های دستمال کاغذی
👀تقویت دیداری
🧐تقویت تمرکز
🎀 @dk_bronsi🎀
#ابتدایی_دخترانه
#اول_کوثر
🌳🍃نقش گیاهان در زندگی🍃🌳
🔍🔍📚✏️📝انجام تحقیق و پژوهش در مورد یکی از فواید گیاهان ؛خواص درمانی
🎀 @dk_bronsi 🎀
هدایت شده از مجتمع آموزشی شهید برونسی
#دهه_فاطمیه
#هیئت_محفل_الشهدا
💢السلام علیک یا فاطمه الزهرا
🔹نذورات و هدایای خود را جهت برگزاری هیئت محفل الشهدا در ۵ روز آخر دهه فاطمیه به شماره کارت ۶۰۶۳۷۳۱۰۶۴۴۹۴۲۰۷ واریز نمایید.
@bronsi
🌹🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🍂🌿
🌾
#هر_روز_یک_آیه
✳️ قرآن وسیله هدایت مردم است همانند خورشید که بر همه می تابد.
✳️ ولی تنها کسانی از آن بهره می برند که فطرت پاک داشته باشند ( متقی باشند) در برابر حق خاضع اند.
✳️ همانند نور خورشید که از شیشه تمیز عبور می کند نه خشت و گل.
✅ قرآن کشتی هدایت در طوفان حوادث زندگی است.
👌قرائت حداقل 50 آیه از قرآن در هر روز بر اساس حدیثی از امام صادق علیه السلام فراموش نشود😊
🎀 @dk_bronsi 🎀
هدایت شده از مجتمع آموزشی شهید برونسی
#نظر_سنجی_مربی_معلم
📮نظر سنجی مربیان محترم جهت متوسطه دوره اول و ابتدایی دوره دوم و معلمان ابتدایی دوره اول در دایاموز فعال شده است.
📱لذا از شما والدینمحترم تقاضا میشود در قسمت آزمون آنلاین دایاموز با دقت به سوالات نظرسنجی پاسخ دهید.
@bronsi
برا کلاس خلاقیت فردا این وسایل مورد نیاز است :
🌼کلاس اولی ها:
🍺1⃣ یک بطری نوشابه یا دلستر
-2⃣ با دو تا سر بطری اب که وسط اون رو سوراخ شده باشه
3⃣ یک ربان 20 سانتی
🌼.کلاس دوم و سوم
1⃣دوتا بطری دلستر یا آب که هم شکل باشن
2⃣زیپ(۲۰ سانتی باشه برای بطری دلسترو آب همین اندازه خوبه )در کل اندازه زیپ باید اندازه قطر بطری که دارن باشه و
3⃣یه یا دوتا سر بطری که بزرگتر از سر بطری دلستر باشه
4⃣وسایل تزیینی .
🎀 @dk_bronsi 🎀
#ابتدایی دخترانه
#شنبه های بهداشتی
موضوع این هفته :
1⃣چرا نباید با غریبه ها صحبت کرد؟
2⃣🌤روز هوای پاک
🎥پخش کلیپ بامحتوای هوای پاک و
اموزش صحبت نکردن باغریبه ها
🎤شعر خوانی توسط دخترا گل سوم
🎁به بهترین نتیجه گیری جایزه داده شد
🎀 @dk_bronsi 🎀
🌹🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🍂🌿
🌾
#هر_روز_یک_آیه
✳️ رفتار هر کس نشانه شخصیت اوست و بندگان خاص خدا مظهر تواضع هستند.
✳️ تواضع ثمره بندگی و نخستین نشانه آن است.
✅ بالاترین مدال برای هر انسانی مدال بندگی خداست.
______________________
👌قرائت حداقل 50 آیه از قرآن در هر روز بر اساس حدیثی از امام صادق علیه السلام فراموش نشود😊
🎀 @dk_bronsi 🎀
#ابتدایی_دخترانه
#اول_کوثر
☃☃☃☃☃☃☃☃☃☃
تدریس پیمانه ای نشانه «ف»
در روز برفی
#نشاط_یادگیری
#لذت_هیجان
#انگیزه_علاقمندی
❄️❄️❄️😌😌😍😍❄️❄️❄️
⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️
🎀 @dk_bronsi 🎀