eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
834 دنبال‌کننده
52.8هزار عکس
34.6هزار ویدیو
213 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃فرزند آیت الله سلطانی : به پدرم گفتم اگر بنا باشد شما به من فقط یک نصیحت بکنید ، چه می گویید؟ ایشان سرشان را پایین انداخته، تأملی کردند ؛ سپس سرشان را بلند کرده فرمودند: ! 🌼@bshmk33
... 🍃آیت الله کشمیری : کعبه من نجف است ، قبله من نجف است ، هر وقت مشکلی پیدا می کردم به صحن امیر المومنین می رفتم و نادعلی می خواندم و مشکلم برطرف می شد ... 🌼@bshmk33
... 🍃حالش بسیار بد شد و به کما رفت ، اما ناگهان به هوش آمد ، انگار معجزه شده بود. آن شب حضرت زهرا(س) را در مکاشفه میبیند که به او میگوید سیدمرتضی برای ولایت مولا کاری کن و او شبانه روز کتاب "معالم المدرستین" را نوشت و دقیقا بعد از اتمامش از دنیا رفت... 🌼@bshmk33
... 🍃مقام معظم رهبری : مهم‌تر از عبور از سیم خاردار دشمن ‌، عبور از سیم خاردار نفس انسان است که انسان به ‌ظاهر آن را دشمن هم نمیداند و دوست حساب میکند . 🌼@bshmk33
...❗️ 🍃آیت الله حق شناس(ره): طاعت بدون کنترل نفس سودی ندارد. اگر صد سال هم بگذرد ولی نفس را کنترل نکنی درجا خواهی زد. 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اتفاق جالبی که برای همسر شهید حمید سیاهکالی افتاد👇👇 «یک شب نزدیکی‌های اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت: «خانوم خیلی دلم برات تنگ شده، پاشو بیا مزار»‌ معمولاً عصرها به سر مزارش می‌رفتم ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم، از نزدیک ترین مغازه به گلزار چند شاخه گل نرگس و یک جعبه خرما خریدم همین که نشستم و گل‌ها را روی سنگ مزار گذاشتم دختری آمد و با گریه من را بغل کرد، هق‌هق گریه‌هایش امان نمی‌داد حرفی بزند، کمی که آرام شد گفت: «عکس شهیدتون رو توی خیابون دیدم، به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید، حق نیستید، باهات یه قراری می‌ذارم، فردا صبح میام سر مزارت، اگر همسرت رو دیدم می‌فهمم من اشتباه کردم، تو اگه بحق باشی از خودت به من یه نشونه میدی.» ‌ برایش خوابی را که دیده بودم تعریف کردم، گفتم: «من معمولاً غروب‌ها میام اینجا، ولی دیشب خود حمید خواست که من اول صبح بیام سر مزارش.»‌ ماجرای خواب ــ شهید مدافع حرم ــ حمید سیاهکالی❤ 🌼@bshmk33
| نکته ای به سیاسیون ‌ ◽️عزیزان هر رقابت و جدلی با هم میکنید اگر دین و انقلاب را تضعیف کند مغضوب پیامبر و شهدا هستید. 🌼@bshmk33
🔴کار زیبا و ماندگار به این میگن... ▪️ یادبودی از سردارشهید حاج قاسم سلیمانی در روستای خربة سلم در جنوب لبنان نهضت جهانی مقاومت 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 در زمان حکومت فرعون هر کس به حضرت موسی (ع) ایمان می آورد، حکم اعدامش صادر می شد، آن هم با سخت ترین شکنجه ها و زجرها. یکی از زنان مستضعف که همسر خزبیل بود در پنهانی به حضرت موسی (ع) ایمان آورد و از ترس جانش ایمان خود را مخفی می کرد. از قضای روزگار او در حرمسرا فرعون به عنوان مشاطگی (آرایشگی) دختر فرعون رفت و آمد می کرد، روزی به هنگام آرایش کردن موی دختر فرعون، شانه از دستش افتاد، از آنجا که زبانش به ذکر خدای بزرگ عادت کرده بود، ناگهان گفت:« به نام خدا» بلافاصله دختر فرعون از او پرسید: آیا منظورت از خدا پدرم فرعون است؟ گفت:نه، بلکه من کسی را می پرستم که پدر تو را آفریده و او را از بین خواهد برد! دختر فرعون همان لحظه نزد پدرش رفت و جریان را خبر داد، فرعون ناراحت شد و او را احضار کرد، و با خشونت به او گفت: تو مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ زن در جواب گفت: هرگز من خدای حقیقی را رها نمی کنم تا تو را بپرستم. فرعون از این سخن قاطع به قدری عصبانی شد و بی درنگ دستور داد تنوری را که از مس ساخته بود، بیفروزند و او و بچه هایش را در آتش بیندازند. همسر خزبیل همچنان «احد، احد» می گفت و تسلیم زور و ستمگری فرعون نمی شد، جلادان فرزندانش را یکی یکی در آتش افکندند تا نوبت به طفل شیر خوارش رسید. طبیعی است که مادر به بچه شیر خوارش علاقه خاصی دارد، در اینجا صبر و قرار زن تمام شد، با عاطفه سوزناک شروع به اعتراض و گریه کرد، به مادر کودک گفتند اگر از آیین موسی بیزاری بجویی، بچه ات را به آتش نمی افکنیم، ناگهان فرزندش به قدرت خدا، فریاد زد:« مادر جان! شکیبا باش، تو بر حق هستی.» مادر صبر کرد، آن بچه را نیز در آتش انداختند و سوزاندند، سپس خودش را نیز در آتش افکندند و این زن صابر همچنان فریاد می کرد:«احد، احد» در دم آخر، همسر خزبیل وصیتی کرد و گفت: « خاکستر من و فرزاندنم را در یک مکان دفن کنید!» پیامبر اسلام (ص) می فرماید: در شب معراج در فضا در محلی بوی بسیار خوشی به مشامم رسید، از جبرئیل (ع) پرسیدم:« این بوی خوش بی نظیر چیست؟» جبرئیل گفت:« یا رسول الله، بوی عطر همسر خزبیل و فرزندان اوست که همه جا را در برگرفته است. » زنان مرد آفرین تاریخ، ص53. 🌼@bshmk33
🌸🍃🌸🍃 اشعب بن جابر، بسیار شوخ بود. وقتی پیر شد، او را گفتند وقت شوخی ‌کردن تو گذشته، مدتی هم مشغول شنیدن وعظ و حدیث باش. گفت من حدیث هم می‌ دانم. گفتند اگر راست می‌ گویی نقل کن. گفت نافع بن بُدَیل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برایم نقل کرد دو خصلت پسندیده در هر کس باشد، سعادت دنیا و آخرت نصیب او می‌ شود. اهل مجلس به او احسنت گفتند و از او خواستند که ادامه‌ حدیث را نقل کند. اشعب گفت یکی از خصلت‌ ها را نافع فراموش کرده بود و دیگری را من از یاد برده‌ ام. 🌼@bshmk33