هر آینه از غیب ندا می آید
از ماذنه ی فَرَج صدا می آید
ای منتظران گناه را ترک کنید
ارباب خودش پیش شما می آید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌼@bshmk33
#بیشتر_بدانیم
⁉️اسم و کنیه و القاب اولین نایب امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) چیست؟
🔸️اسم اولین نایب امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)، عثمان فرزند سعید است؛ یعنی عثمان بن سعید، و هیچ اختلافی در آن نیست و مورد اتفاق همۀ علمای رجال و حدیث است. عثمان بن سعید دو کنیه داشت:
🔸️۱. ابوعمرو: به این خاطر کنیه وی ابوعمرو بود که جد پدر ایشان «عمرو» بوده است و به نظر میرسد که این کنیه خیلی معروف و شناخته شده بوده است.
۲. ابومحمد: به اعتبار فرزندش محمد که دومین نایب امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) است.
🔸️عثمان بن سعید در میان شیعیان به چهار لقب مشهور است که عبارتاند از:
الف) سمان یا زیات،
ب) اسدی،
ج) عسکری،
د) عمری.
🔸️چرا لقب عثمان بن سعید، سمان یا زیات است؟ بنا به نقل شیخ طوسی به این دلیل به ایشان سمّان «روغنفروش» میگفتند،
که او در امر تجارت روغن اشتغال داشت و به همین وسیله امر سفارتش را پنهان میکرد.
🔸️شیعیان اموالی را که واجب بود تا به امام حسن عسکری (علیهالسلام) برسانند، به دست عمرو میرساندند. او هم به جهت ترس از حکومت جبار عباسی اموال و نامهها را در تُنگ و جای روغن قرار میداد و مخفیانه به منزل امام میبرد.
🔸️بنابراین میتوان گفت که برای مخفی کردن موقعیت حساس و خطیر خود دست به این کار زده بود و از این طریق میتوانست بهتر به وظیفۀ خود عمل کند.
🔸️چرا لقب اسدی را به عثمان بن سعید داده بودند؟ عثمان بن سعید از طایفه اسدی بود و به همین خاطر یکی از القاب وی، اسدی بود.
🔸️ به چه دلیل یکی از القاب عثمان بن سعید عسکری بود؟ بنا به نقل شیخ طوسی به این دلیل او را عسکری میگفتند که اهل منطقۀ عسکر در شهر«سرّ من رأی» بود.
🔸️در ضمن بنا به نقل دوانی در مفاخر الاسلام، چون امام هادی و امام حسن عسکری (علیهالسلام) در محلی به نام عسکر بودند و عثمان بن سعید ملازم با این دو امام بزرگوار بود، به همین خاطر به ایشان نیز عسکری گفتند .
🔸️یکی از القاب معروف نایب اول، عمری بود، چرا؟ عثمان بن سعید به لقب عمری بیشتر معروف بود؛ شیخ طوسی دو علت برای این شهرت ذکر میکند:
🔸️۱. چون به جدش جعفر بن عمری منسوب شده است؛ ۲. جماعتی از شیعیان گفتهاند امام حسن عسکری(علیهالسلام) فرمودند: در یک مورد دو نام عثمان و ابوعمر جمع نمیشود و حضرت دستور دادند که کنیۀ او را برهم زنند و بعد از آن عمری خوانده شد.
📚 الغیبة، شيخ طوسی، ص ۶۱۵.
📚 مفاخر الاسلام، علی دوانی، ج ۲، ص ۲۲.
🌸🍃ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج🍃🌸
🌼@bshmk33
»
✍️ #سخــــن_بــــزرگان
🌿 میرزا جواد آقا تهرانی(ره) شبی
دیر وقت به منــزل میآیند ، متوجـہ
میشوند ڪـہ کلیـد منزل همراهشان
نیست، چون خـــانوادهشان، خــواب
بودند از در زدن خودداری کرده و در
هوایسرد تا اذان صبح قدم میزنند.
هنــگام اذان در میزنند و وارد خانـہ
میشوند ، یڪی از فـرزندان ڪـہ از
قضیه مطلـع میشود ، میپرسد چرا
زنگ نزدید؟ ایشـــان میگویند : شما
خـواب بودید ، زنگ من موجب اذیت
شمــا میشــد!
🌼@bshmk33
📘🌸داستانی زیبا از سرورمان حضرت محمد مصطفی (صل الله علیه وسلم)
🔻زنی درمکه زندگی میکرد
خبر ها در گوشه وکنار شهر پخش گردیده بود که شخصی جادوگری پیدا شده است که هر که با او صحبت کند دین اش را از دست میدهد .
▫️پیر زن چون به بت های که می پرستید خیلی عقیده داشت لازم دانست تا از مکه کوچ کند تا مبادا دین اش را از دست بدهد وی تمام وسایل اش را جمع کرده و به دهن دروازه خود ایستاده .
▫️که از آن کوچه نبی کریم (صل الله علیه وسلم) میگذشت .
پیرزن گفت :
پسرم این وسایلم را به سرم بگذار .
🍃حضرت (صل الله علیه وسلم) وقتی بار را برداشت دید وزن آن زیاد است و پیر زن توان برداشتن آنرا ندارد بار را بر دوش مبارک خویش گرفت وبه پیر زن گفت تا هر جا که میروی من بارت را میبرم .
🍃پیر زن خوشحال شد در راه با هم صحبت میکردند حضرت محمد (صل الله علیه وسلم) پرسیدند؛
به کجا میروی؟
پیرزن گفت :
میخواهم از مکه بروم شنیده ام شخصی جادوگری بنام محمد آمده است ودین مردم را از بین ببرد میترسم در این شهر با او ملاقات کنم و دین ام را ازدست بدهم جناب رسول الله (صل الله علیه وسلم) چیزی نگفتند و همچنان براه میرفتند
🔻وقتی پیرزن به مکان که میخواست رسید از حضرت نبی کریم (صل الله علیه وسلم) پرسید؛
ای جوان نام تو چییست؟
تا به مردم بگویم که اگر در مکه جادوگر پیدا شده در آنجا چنین جوان مهربان هم است !
🔻حضرت نبی کریم (صل الله علیه وسلم) تبسم نموده گفتند من همان جادوگری هستم که از ترسش به اینجا آمده ایی پیر زن معتجب شد وگفت آیا نام تو محمد است ؟
❣️ایشان فرمودند بلی نام من محمد است.
🍃پیرزن گفت :
پس جادویت به من اثر کرد بعد از این من در دین توام.
❣️سبحان الله اين است اخلاق آنحضرت (صل الله عليه و سلم) و تٲثير مثبتش كه با ديدن اخلاق ايشان مشركين مسلمان ميشدند اما حيف كه امروز اخلاق ما چنين است كه مردم را فراري ميكنيم در حالي كه در نزد الله و رسولش بهترين انسان شخصي است كه اخلاق بهتري داشته باشد.
❣️الهي به لطف و مهرباني خودت اخلاق نيك نصيب همه ما بگردان
✓
🌼@bshmk33
❤️ امام صادق عليه السلام :
زمستان، بهار مؤمن است؛ شبهايش
طولانى است و براى عبادتِ نيمهشب
از آن ڪمڪ مىگيــرد و روزهــــايش
كوتاه است و براى روزه گرفتن از آن
مدد مىجويد.
الشِّتاءُ رَبِيعُ المُؤمِنِ، يَطُــولُ فيهِ لَيلُهُ
فَيَستَعِينُ بهِ علىقِيامِهِ، و يَقصُرُ فيهِ
نَهارُهُ فَيَستَعِينُ بهِ على صِيامِهِ
📚 ميـــزانالحڪمـہ ج ۶ ص ۴۰۰
🌼@bshmk33
🔴 حیله های شیطان در لحظه مرگ انسان !
✳️ موقعى که انسان در حال احتضار قرار مى گیرد و نزدیک است جان از بدنش مفارقت کند ، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر مى شوند و تلاش مى کنند تا با حیله هاى مختلف ایمان او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت براى محتضر است .
💠 وارد شده است :
🔘 انسان هنگام مرگ ، زیاد تشنه مى شود . شیطان از این فرصت براى گرفتن ایمان او استفاده مى کند و ظرف پر از آب سرد و گوارایى را در دست گرفته و بر بالین انسان مى ایستد و ظرف را حرکت مى دهد.
🔺 محتضر در حالى که شیطان را نمیشناسد به او مى گوید : مقدارى از این آب را به من بده تا بیاشامم .
🔥 شیطان در جواب او مى گوید : اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو خدایى در عالم وجود ندارد (نعوذبالله ) اگر جواب او را ندهد و صورت خود را از او برگرداند ، شیطان از طرف پا ظاهر مى شود و آن ظرف را حرکت مى دهد . شخص مؤ من باز درخواست مقدارى آب مى کند.
🔥 شیطان مى گوید : اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو محمد صلى الله علیه و آله و صحبه و بارک و سلم ، پیامبر من نیست (نعوذبالله من ذلک ) اگر او ایمانش عاریه اى باشد آن جمله را مى گوید و بدین وسیله ایمان خود را به شیطان مى دهد و کافر از دنیا مى رود .
💥 در این هنگام آن ملعون آب را روى زمین مى ریزد و ظرف را مى شکند و مى گوید : من کار خود را کردم و احتیاجى به تو ندارم . اما اگر ایمانش ثابت و محکم باشد کلام شیطان را رد مى کند و به او توجهى نمى نماید .
🔵 اگر انسان مى خواهد ایمانش دستخوش وسوسه هاى شیطان نگردد :
➖ به بندگان الله متعال ستم روا ندارد ،
➖ زیاد دعا بکند
➖ اعتقاد خود را به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و صحبه و سلم محکم کند.
➖ نمازهاى یومیه و سنت خود را ضایع نکند و از آن ها مواظبت نماید در اول وقت بخواند .
➖ اطاعت از اوامر و نواهی اسلام
➖ کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید.
🔥حتی شیطان ممکن است به صورت جد و پدر انسان در آید و بگوید : از مذهب و ایمان خود دست بردار ، زیرا من هم بر این دین بودم و اکنون مرا به واسطه آن عذاب مى کنند از این جهت خویشان محتضر باید شهادتین را به او تلقین کنند و اعتقادات را به وى تذکر دهند ؛ زیرا شیطان دشمنى آشکار براى انسان است .
🌼@bshmk33
یوسف می دانست
که تمام درها بسته است
اما بخاطر خدا به سوی
درهای بسته دوید
و تمام درها برایش باز شد
اگر تمام درهای دنیا هم
به رویت بسته بود بُدو
چون خدای تو و یوسف یکیست...
🌼@bshmk33
سه دفتری که خداوند اعمال بندگان را در آنها ثبت میکند
پیامبراکرم(ص) فرمود: برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛
❶ دفتری که خدا چیزی از آن را نمی آمرزد.
❷ دفتری که خدا به آن اهمیت نمی دهد.
❸ دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمی گذرد.
سپس فرمود:
دفتری که خدا چیزی از آن را نمیآمرزد، #شرک_به_خدا است.
دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزهای که خورده یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا میبخشد و از آن می گذرد.
و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمیگذرد ستمهائی است که بندگان به یکدیگر کردهاند که ناچار باید تلافی شود.
نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی احادیث الطلاب
🌼@bshmk33
زمان احمد شاه در روستاهای زنجان بسیار سرقت و راه زنی میشد،مردم هر چه به امنیه ها و کدخدا و غیره رجوع میکردن جوابی نمیگرفتن،
حتی حرامی ها به قدری گستاخ شده بودند که شبانه دیوارهای پشتی طویله ها رو میشکافتند و احشام را به یغما میبردند و به دلیل مسلح بودن کسی هم یارای مقابله با آنها را نداشت
لذا اهالی روستا پس از ناامیدی از امنیه ها و کدخدا تصمیم گرفتند که پیکی را به سمت تهران گسیل کنند تا مستقیم با احمد شاه ملاقات کرده و از او کمک بگیرند
پیک سوار بر اسب شده و پس از دو روز به تهران میرسد
در جلوی کاخ شاه بعد از دیدن و رشوه دادن به این و آن برای اجازه ملاقات با شاه،به او رخصت داده میشود تا با شاه ملاقات کند
در حیات کاخ بعد از کلی معطلی شاه را میببند و پیغام روستاییان را یکی ترکی و یکی فارسی!به او میرساند
شاه در جواب پیک به او میگوید: که پدر سوخته ها !دیوارتان را بلند درست کنید!سگ نگهدارید تا دزدان نتوانند به خانه تان رخنه کنند!حالا هم وقت گرانبهای ما را نگیر
پیک با ناامیدی به روستای خود برگشت و در سر راه هم اسبش را راهزنان از او گرفتند!
عجب حکایت آشنایی!!!
🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسعلی_دلواری، الهامبخش مبارزه با ظلم حتی برای کودکان..
پس از شهادت رئیسعلی در جای جای ایران مراسم سوگواری برپا میشود. گوستاو نیلستروم سوئدی مقام بلند پایه ژاندارمری شیراز در کتاب خاطرات خود میگوید:
«این خبر (شهادت رئیسلعی) شیراز را در غم فرو برده است.
هیچگاه ژاندارمری را اینقدر غمگین ندیده بودم...
عزاداری بزرگی در شهر برپاست. شهر غرق گریه و ناله است.
مردم بر مردی میگریند که هیچگاه او را ندیدهاند. من او را دیده بودم...
امروز به آرامگاه حافظ رفتم. تمام عصر را به تنهایی در آنجا نشستم.
هنگام بازگشتن در میدانی چند بچه را دیدم که در پی هم میدویدند.
به هم که رسیدند دست به گریبان هم انداختند.
شنیدم یکی میگفت: "ای کارو ول کنیم بریم رئیسعلی شیم." پس رئیسعلی زنده است.»
او چندی بعد هنگام عبور از روستای آباد تنگستان مینویسد:
«سه بچه در مسیر خروجمان از روستا برایمان دست تکان دادند و یکی فریاد کشید که من هم رئیسعلی میشوم. تقریبا گریهام گرفت ولی گریهام در سایهی لبخندم گم شد.»
🌼@bshmk33
موسی و میش
گویند روزی موسی (ع) در آن حال که شبانیِ شعیب پیغامبر میکرد و هنوز به وی وحی نیامده بود، گوسفندان میچرانید؛
قضا را میشی از رمه جدا افتاد.
موسی خواست که او را به رمه باز برد.
میشک برمید و در صحرا افتاد و گوسفندان نمیدید و از بددلی همیرمید، و موسی از پس او همیدوید تا مقدار دو سه فرسنگ؛
چنان که میشک را نیز طاقت نماند و از ماندگی بیفتاد، چنان که بر نمیتوانست خاست.
موسی در وی رسید و بر او رحمتش آمد؛
گفت: ای بیچاره، چرا میگریزی و از که میترسی؟
چون دید که طاقت رفتن ندارد، برداشتش و بر گردن و دوش گرفت تا بَرِ رمه.
چون چشم میش بر رمه افتاد، دلش به جای باز آمد، تپیدن گرفت.
موسی زود او را از گردن فرو گرفت و به میان رمه اندر شد.
ایزد تعالی ندا کرد به فرشتگان آسمانها، گفت:
دیدید بندهی من با آن میش دهن بسته چه خُلق کرد، و بدان رنج که از او بکشید او را نیازرد و بر او ببخشود! به عزّت من که او را برکشَم و کلیم خویش گردانم و پیغامبریش دهم و بدو کتاب فرستم، چنان که تا جهان باشد از او گویند.
پس این همه کرامات او را به ارزانی داشت.
📚سیاستنامه، خواجه نظام الملک
🌼@bshmk33