«یا حسین» با حنجرهی بریده
حسین قدیانی: خدایا! حالا که چند روزی از دههی اول محرم امسال گذشته، چند کلامی میخواهم با تو سخن بگویم. الحمدلله نه وقت قبلی میخواهد، نه بیم آنکه نکند جلسه باشی! خدایی دیگر! باید گوش کنی به حرف مخلوق! باید همیشه وقت داشته باشی برای ما! پس یا الله! ما را با پول امتحان نکن؛ شاید زمین بخوریم! با میز و صندلی و قدرت و مکنت امتحان نکن؛ احتمال دارد بدبخت شویم! با شهوت و نقطههای کانونی امتحان نکن؛ ناظر بر این دیدهی تیز که کم از چشم عقاب ندارد، حتما کلهپا شویم! با غم از دست دادن فک و فامیل امتحان نکن؛ ای بسا توان صبر نداشته باشیم! با رئیسجمهوری مثل «حسنک کجایی؟!» امتحان نکن؛ یحتمل کم بیاوریم! با فتنهی منحرفها امتحان نکن؛ بگذار کلاس کارمان حفظ شود! با «کاسبان عدالت» امتحان نکن؛ از این همه بیاخلاقی بدمان میآید! با باخت استقلال جلوی پرسپولیس امتحان نکن؛ حتما کفری میشویم! با اجارههای بالا و کرایههای والا امتحان نکن؛ صد کیلومتر از این هم بیشتر میرویم زیر خط فقر! با امثال حسامالدین، آشنایمان نکن؛ تحمل این همه نفاق برایمان آسان نیست! با امثال حسن، روحانیمان نکن؛ وضع جسمانی ما از این هم بدتر میشود! با امثال حسین، فریدونمان نکن؛ نکن لطفا! با سکهی بالای دوازده میلیون، آویزانمان نکن! با بیادبهای نژاد تعفن، بهاریمان نکن؛ نکن دارم میگم! اما بارخدایا! رجز میخواهم بخوانم: در میدان عشق به سرور و سالار شهیدان، هرطور دلت میخواهد ما را امتحان کن! اصلا همهی ویروسهای اصغر و همهی ابلیسهای اکبر را بیاور! رقبایی قدرتر از کرونا! عذر میخواهم؛ جهنم هم ما را ببری، حتم دارم همهچیز ما خواهد سوخت الا ارادت ما به ارباب! حسین شرط توحید ماست! «لا اله الا الله» یعنی تنها خون حسین، خون خداست! ما به شرط حسین مسلمانیم! آدم به شرط حسین، آدم بود! حوا نفس در هوای حسین میکشید! در این وادی، سختترین تستها را از ما بگیر! یادت رفته زیر موشکباران صدام با چادر وصلهدار مادر، به نام حسین خیمه میزدیم؟! ما فرزندان همان پدرانیم که بهترین و بلندترین و حماسیترین «یا حسین» خود را با حنجرهی بریده فریاد زدند! خیال عرشیات جمع! خواستی به همهی فرشتهها بگو! هیچ امتحانی قادر نخواهد بود آتش همیشه شعلهور عشق ما به حسینبن علی را ذرهای سرد کند! همهی دو نیمه را هم که گناه کنیم، حر دقیقهی نود میشویم! میخواستی این همه آقا نیافرینی #ابوالاحرار را! والله #حسین دین تمام پیامبران است! شاکی نشو! میخواستی این همه ناز نیافرینی حضرت قتیلالعبرات را...
#حسین_قدیانی
@bshmk33
https://www.instagram.com/p/CFFYCS0hLMF/?igshid=wnip91gs486f
شیخ الرئیس ابوعلی سینا
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد.
روستایی سوار سوار بر الاغ آنجا رسید .از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: این مرد لال است؟
روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته.
قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟
او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.
شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت: جواب ابلهان خاموشی است.
@bshmk33
زکریا در دادگاه
زکریای رازی در اواخر عمر به خاطر اعتقاداتش در دادگاههای مذهبی بارها محاکمه شد.
اما نارحت کننده است که بدانید در این محاکمهها آنقدر کتابهایش بر سرش کوبیده شد که بینایی خود را ازدست داد و نابینا از دنیا رفت!
میگویند شاگردانش به او گفتند حکیم شما بدتر از این را معالجه نمودی پس چرا خود را معالجه نمیکنید.
در جواب حکیم گفت:
بینا شوم که چه چیز را ببینم سیاهی جهل، قدرت فاسد و روزگار بد و سخت مردمان. گمان کنم همان کور باشم کمتر زجر میکشم.
@bshmk33
#خان_زند
گويند مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند.
سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟
پس از گزارش سربازان به خان؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می رسد.
خان از وی می پرسد که چه شده است این چنین ناله و فریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید دزد، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم.
خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟
مرد می گوید من خوابیده بودم.
خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد در این لحظه پاسخی می دهد آن چنان که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود.
مرد می گوید:
چون فکر می کردم تو بیداری من خوابیده بودم!
خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند. و در آخر می گوید این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.
@bshmk33
در این تصویر سه برنده جایزه نوبل را مشاهده میکنید ؛ ماری کوری ( نوبل شیمی و فیزیک ) ، پیری کوری ( نوبل فیزیک) و دخترشان ایرن ژولیت کوری ( نوبل شیمی ) خانواده ای با بیشترین برنده نوبل در تاریخ !
⭐️ @bshmk33⭐️
یک سرآشپز انگلیسی پس از خوردن تُندترین نودل جهان دو دقیقه ناشنوا شد.
🔸:این نودل چهار هزار برابر سس تاباسکو تند است.
🔸این غذ"نودل مرگ"فقط در یک رستوران کوچک درجاکارتا پیدا می شود؛؛؛
@bshmk33
. در اسپانیا شهری وجود دارد که نام خانوادگی ۷۰۰ نفر از شهروندان آن «ژاپن» است؛ آنها نوادگان ساموراییهایی هستند که در قرن ۱۷ بعد از بازگشت سفارت ژاپن به وطن خود، به ژاپن نرفتند و در اسپانیا ماندند
@bshmk33
در جهان بیش از55هزارنوع مختلف مورچه وجود دارد
@bshmk33
در دره Jatinga هندوستان ، چندین قرن است که پرندهها رفتار عجیبی دارند. آن ها در ارتفاع بسیار پائین پرواز کرده و گاهی روی زمین سقوط کرده و بیهوش می شوند. دلیل رفتار بسیار عجیب آنها در این منطقه می تواند برای ناهنجاری های مربوط به ژئوفیزیک باشد
@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروانه ای زیبا که بال هایش زیر نور می درخشد
@bshmk33