eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
839 دنبال‌کننده
53.6هزار عکس
35.2هزار ویدیو
213 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️دلمان برایت تنگ می‌شود مرد غیرمعمولی ⌛️ ۳۶۸ کلمه، دو دقیقه و نیم آدم‌ها در زندگی بنده انتخاب‌هایشان هستند. انتخاب‌هایی که رهایشان نمی‌کنند تا آخر عمر. 🔻مثلا تو. همین تویی که در بغداد از دست ما رفتی. تو می‌توانستی در ۲۳ سالگی، همان وقت که برای اداره آب و فاضلاب کرمان کار می‌کردی، بگویی جنگ به من هیچ ربطی ندارد. بگویی من کلی آرزو دارم برای زندگی‌ام. بگویی تازه اول جوانی‌ام است. ولی خب این‌ها را نگفتی. نگفتی و بلند شدی و رفتی مهاباد. 🔻جنگ در کردستان که تمام شد می‌توانستی بگویی حالا دیگر خسته‌ام یا دینم را به این مملکت ادا کردم و یا از همین حرف‌ها ولی خب نگفتی و رفتی جنوب با بچه‌های کرمان و لشکر ۴۱ ثارالله رو تشکیل دادی و هشت سالی هم آنجا جنگیدی. 🔻جنگ ایران و عراق که تمام شد بعضی از همرزمانت برگشتند و رفتند درس خواندند، برخی سیاستمدار شدند، برخی کار اقتصادی شروع کردند اصلا ولی تو برگشتی کرمان و این بار انتخاب کردی که فرمانده لشگری باشی که قرار است در جنوب شرق ایران با قاچاقچیان مواد مخدر بجنگد. 🔻سال ۱۳۷۶ بود. تو ۱۸ سال برای این مملکت جنگیده بودی. حالا دیگر می‌توانستی بروی دنبال کار خودت. بروی یک گوشه و از جنگ خاطره بگویی. بروی استاد دانشگاه شوی. نماینده مردم شریف کرمان شوی در مجلس شورای اسلامی ولی باز هم انتخابت چیز دیگری بود. فرمانده سپاه قدس شدی. 🔻سال ۱۳۸۹ تو هم مثل خیلی های دیگر سی سال خدمتت را پر کرده بودی و می توانستی بروی پی کارت. بروی یک باغچه بگیری نزدیک تهران یا اصلا برگردی به همان کرمان. بروی بزرگ شدن بچه‌هایت را تماشا کنی و در عروسی‌هایشان شرکت کنی و با نوه‌هایت بازی کنی ولی این بار تو انتخاب کردی در عراق و سوریه با داعش بجنگی. 🔻آدم‌ها در زندگی بنده انتخاب‌هایشان هستند. تو انتخاب کردی که معمولی نباشی. انتخاب کردی که یکی نباشی مثل همه. انتخاب کردی که قهرمان باشی و خب قهرمان‌ها مرگشان هم معمولی نیست. برای قهرمان‌ها بد است اگر در نبرد جان ندهند. خدا رحمتت کند که معمولی زندگی نکردی و معمولی جان ندادی. شهادتت مبارک حاج قاسم دوست داشتتی. شهادت مبارک مرد غیر معمولی. دلمان برایت همیشه تنگ خواهد شد. 📝 مصطفی مسجدی آرانی 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از شبلی پرسیدند: استاد تو در طریقت چه كسی بود؟ او پاسخ داد: یک سگ! روزی سگی را دیدم كه در كنار رودخانه‌ای ایستاده بود و از شدت تشنگی در حال مرگ بود. هربار كه سگ خم میشد تا از آب رودخانه بنوشد، تصویر خود را در آب می‌دید و می‌ترسید زیرا تصور می‌كرد سگ دیگری نیز در رودخانه است! در نهایت پس از مدتی طولانی سگ ترس خود را كنار گذاشت و به درون رودخانه پرید. با پریدن سگ در رودخانه تصویر او در آب نیز ناپدید شد، به این ترتیب سگ متوجه شد آنچه باعث ترس او شده، خودش بوده است. در واقع مانع میان او و آنچه به دنبالش بود به این شكل از میان رفت. من نیز وقتی به درون خود فرو رفتم متوجه شدم،مانع من و آنچه در جستجویش می‌باشم خودم بودم 🌼@bshmk33
🔴 حرم امام زاده حسین فرزند دوساله " سلام الله علیهما " در شهر قزوین ▪️مرحوم علامه " قدس الله نفسه الزکیه " می فرمود : خدای متعال از هر علمی بقدر طاقت یک بشر به من عنایت کرده است ... و همچنین می فرمود : من هرچه دارم از این اقازاده دارم .... 🌼@bshmk33
1_186205210.mp3
2.78M
🔑آیا از خودمان پرسیدیم🔻 ▫️چه کرده ایم برای امام خویش تا امروز❓ ▫️چندنفر را با او آشنا کرده ایم❓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌼@bshmk33
15.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ حفظ حرمت بدن مطهّر در قبر توسط عنکبوتی که... 💠 ماجرای سفرهای متعدّد برای کسب روایات و زحمات بی‌امان شیخ صدوق رحمة‌الله‌علیه 🎙حضرت آیت‌الله مدظلّه 🌼@bshmk33
✨آقا سید ابوالحسن علی رضـوی کشمیـری گفت: عموزاده‌ام آیت‌اللـہ سید عبدالڪریم ڪشمیری فرمود: یخچــال نداشتم. به حرم حضــرت معصومه(سلام الله علیهـا) رفتم و از آن حضـرت یخچال خواستم. به منزل که برگشتم دیدم دربِ منـزل، گاری‌ایستاده و یخچال آورده‌است. گفتم از کجا آورده‌ای؟ گفت: مأمور نیستم بگویم. آقا سید ابوالحســـن علی رضـــوی کشمیری‌گفت: از ایشان ذکری برای رفع تنگ‌دستی خواستم، فـــرمود: روزی 110 بار بگو: «اللّهُمَ اَغنِنـِی بِحلالِکَ عَن‌حَرامِک و بِفَضِلکَ عَمَّن سِواڪــ»." 🌼@bshmk33
🔰داستــان تشــرف علـی حـلاوی ✨ شیخ علی حلاوی، مردی عابد و زاهد بود که همواره منتظرامام زمان (عج) بوده است. شیخ علی حلاوی، عاقبت روزی از رنج فراق سر به بیابان می گذارد و ناله کنان به امام زمان (عج) می گوید: «غیبت تو دیگر ضرورتی ندارد. همه آماده ظهورند. پس چرا نمی ایی؟» 🕊در این هنگام، مردی بیابان گرد را می بیند که از او می پرسد: «جناب شیخ، روی عتاب و خطابت با کیست؟» 💠 او پاسخ می دهد: «روی سخنم با امام زمان(عج) حجت وقت است که با این همه یار و یاور که بیش از هزار نفر آنان در حله زندگی می کنند و با وجود این همه ظلم که عالم را فراگرفته است، ظهور نمی کند» 🕊مرد می گوید: «ای شیخ، منم صاحب الزمان(عج)! با من این همه عتاب مکن! حقیقت چنین نیست که تو می پنداری. اگر در جهان 313 نفر از یاران مخلص من پا به عرصه گذارند، ظهور می کنم، اما در شهر حله که می پنداری بیش از هزار نفر از یاوران من حاضرند، جز تو و مرد قصاب، احدی در ادعای محبت و معرفت ما صادق نیست. اگر می خواهی حقیقت بر تو آشکار شود، به حله بازگرد و خالص ترین مردانی را که می شناسی، به همراه همان مرد قصاب، در شب جمعه به منزلت دعوت و برای ایشان در حیاط خانه خویش مجلسی آماده کن. پیش از ورود مهمانان، دو بزغاله به بالای بام خانه ات ببر و آن گاه منتظر ورود من باش تا حقیقت را دریابی» . 💠 شیخ علی حلاوی، با شادی و سرور فراوان، بلافاصله به حله باز می گردد و یک راست به خانه مرد قصاب می رود و ماجرای تشرفش را می گوید. این دو نفر، پس از بحث و بررسی فراوان، از میان بیش از هزار نفر که همه از عاشقان و منتظران حقیقی مهدی موعود (عج) بودند، چهل نفر را انتخاب و برای شب جمعه به منزل شیخ دعوت می کنند تا به فیض دیدار مولایشان نایل شوند. . 💚شب موعود فرا رسید و چهل مرد برگزیده پس از وضو و غسل زیارت، در صحن خانه شیخ جمع شدند و ذکر و صلوات فرستادند و دعا برای تعجیل فرج خواندند، چون شب از نیمه گذشت، به یک باره تمام حاضران نوری درخشان دیدند که بر پشت بام خانه شیخ فرود آمد قدری نگذشت که صدایی از پشت بام بلند شد. حضرت مرد قصاب را به بالا بام فرا خواند. مرد قصاب بلافاصله به پشت بام رفت و به دیدار مولای خویش نایل گشت. پس از دقایقی امام زمان(عج) به مرد قصاب دستور داد که یکی از آن دو بزغاله روی بام را در نزدیکی ناودان سر ببرد، به گونه ای که خون آن در میان صحن جاری شود. . ♦️وقتی آن چهل نفر خون جاری شده از ناودان را دیدند، گمان کردند حضرت سر قصاب را از بدن جدا کرده است. در همان هنگام، حضرت جناب شیخ را فرا خواند. جناب شیخ بلافاصله به سوی بام شتافت و ضمن دیدار مولایش، دریافت خونی که از ناودان سرازیر شده، خون بزغاله بوده است، نه خون قصاب. امام زمان (عج) بار دیگر به مرد قصاب امر فرمود تا بزغاله دوم را در حضور شیخ ذبح کند. . ♦️قصاب نیز طبق دستور بزغاله دوم را نزدیک ناودان ذبح کرد. هنگامی که خون بزغاله دوم از ناودان به داخل حیاط خانه سرازیر شد، چهل نفری که در صحن حیاط حاضر بودند، دریافتند که حضرت گردن جناب شیخ علی را زده و قرار است گردن تک تک آن ها را بزند. با این پندار، همه از خانه شیخ بیرون آمدند و به سوی خانه هایشان شتافتند. ▫️در آن حال، امام زمان (عج) به شیخ علی حلاوی گفت: «اینک به صحن خانه برو و به این جماعت بگو تا بالا بیایند و امام زمانشان را زیارت کنند!» . 💥جناب شیخ، غرق شادی و سرور، برای دعوت حاضران پایین آمد، ولی اثری از آن چهل نفر نبود. پس با ناامیدی و شرمندگی نزد امام بازگشت و فرار آن جماعت را به عرض آن حضرت رساند. 👌امام زمان(عج) فرمود: «جناب شیخ، این شهر حله بود که می پنداشتی بیش از هزار نفر از یاوران مخلص ما در آن هستند. چه شد که تنها تو و این مرد قصاب ماندند؟ پس شهرها و سرزمین های دیگر را نیز به همین سان قیاس کن.» . 👈اينك در خانه جناب شيخ علي حلاوي، بقعه اي موسوم به مقام صاحب الزمان (عج)ساخته شده كه روي سر در ورودي آن، زيارت مختصري از امام زمان(عج) نگاشته شده است. 📔 العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان (ع)، علی اکبر نهاوندی، ج2 🌼@bshmk33
💎خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: 💫☀️ای داود! کسی را در خانهٔ خود ساکن می‌کنم و نماز او را قبول می‌کنم که در مقابل من فروتنی کند از برای عظمتِ من، روز خود را با یاد من شب کند و نفس خود را از خواهش‌های دنیا بازدارد و برای رضایِ من شکم گرسنگان را سیر کند و جای دهد غریبی را و بلارسیده را رحم کند. 💢چنین کسی نور او در آسمان چون خورشید تابان می‌درخشد و چون مرا بخواند در جواب او لبیک می‌گویم و چون از من سؤال کند عطایش می‌کنم و مَثَل او در میان مردم، مانند بهشت است که هرگز نهرهای آن خشک نمی‌شود و میوه‌هایش نمی‌پوسد. 📚معراج السعاده 🌼@bshmk33
🗝حضرت خضر کیست❓ یکی از کسانی که مناسب است برای تقرب به امام زمان عج الله تعالی فرجه با او علقه و ارتباط حاصل شود، حضرت خضر است. انسان، با فرستادن هدیه مانند قرائت قرآن، نماز و. . . مورد عنایت آن بزرگوار قرار گرفته، به تدریج به سوی جامع ترین الگو پیش خواهد رفت. آن بزرگوار، موجودی لطیف است، به قدری که طبق روایات، هرگاه یاد او شد، باید سلام کرد؛ زیرا در مجلس حاضر میشود؛ یعنی لطافت و سعۀ او تا این حد است که در عین تعلق به جسم و بدن مادی، احاطه او بیش از نوع مجردات است. البته باید دانست که ارتباط با این وجود عزیز نیز رزقی الهی است؛ چرا که ایشان مظهر اسم «یا خفی» از اسمای الهی در میان اولیا است و میان ائمه: نیز وجود حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه مظهر این اسم هستند. اما در هر حال، این ارتباط، غیرممکن نیست. چه بسا دیدن ایشان سختتر از دیدن خود حضرت بقیة الله عج نباشد؛ بلکه غالباً برای ملاقاتها و تشرفات واقعی به محضر حضرت ولی عصر عج ، ایشان باب هستند. در موارد متعددی دیدار حضرت خضر عج مقدمه و به منزله آمادگی برای دیدار حضرت بقیةالله عج بوده است. این بزرگوار، کمتر مورد توجه و توسل قرار میگیرند؛ لذا مناسب است با تقدیم هدایای معنوی، با ایشان انسی حاصل کرد و از آن، بهره ها برد. هر وقت فراغتی حاصل میشود و نیز باطناً تمایلی در انسان دیده میشود مناسب است با این تعبیر به آن بزرگوار درود فرستاد و عرض احترام کرد: «اللّهم صلّ علی عبدک و ولیّک خضر النبی» جعفر ناصری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌼@bshmk33