📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت چهلم
▫️زمستان سال ۲۰۲۴ حال و هوای عجیبی داشت؛ بهویژه برای من که چهار سال از عراق دور بودم و حالا هر شب خبر شلیک موشک از پایگاههای مقاومت به محل استقرار نیروهای آمریکایی، حیرتزدهام میکرد.
▪️آخرین شبی که از بغداد رفتم، اتومبیل حاج قاسم و ابومهدی توسط پهپادهای آمریکایی هدف قرار گرفته و حالا صید هر شب پهپادهای مقاومت عراق، بندر ایلات اسرائیل و پایگاه عینالاسد آمریکا بود.
▪️به انتقام سیل خونی که رژیم صهیونیستی در غزه به راه انداخته بود، گروههای مقاومت از فلسطین و لبنان و عراق و یمن، هر شب نقاط مختلف اسرائیل را میزدند و همین خبرها میتوانست بر داغ دیدن اینهمه مصیبت در غزه، کمی مرهم باشد.
▫️چهارسال پیش کارم را در بیمارستان از دست داده بودم و در حال حاضر نیازی به نیروی جدید نداشتند، دلم میخواست خودم را مشغول کاری کنم بلکه روح آزردهام کمی آرامش پیدا کند و چه آرامشی بهتر از زیارت که به همراه پدر و مادرم راهی کربلا شدیم.
▪️هوا سرد بود و کنج حرم، دنجترین جایی بود که میشد تمام سختیهای زندگیام را زار بزنم و بهخدا، امام حسین (علیهالسلام) ناز تمام اشکهایم را میخرید که هرچه گریه میکردم، حالم بهتر میشد و پس از ساعتی، سبک و سرحال از حرم بیرون آمدم.
▫️وارد حرم حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) که شدم، قصه کمی فرق داشت؛ حضرت عباس (علیهالسلام) همیشه پناه درددلهای ما اهالی عراق بود و همینکه چشمم به ضریح زیبایش افتاد، سر به شکایت گذاشتم.
▪️هرآنچه در دلم از عامر بود و هر دردی که به تنم مانده بود، همه را برای حضرت میگفتم و هنگام وداع، تمنا کردم: «یا حضرت عباس! من زورم به عامر نرسید، هرچقدر تونست اذیتم کرد اما من حریفش نبودم، انتقام منو از این نامرد بگیرید!»
▫️هنوز نگران بودم که سرم را روی چهارچوب در ورودی حرم قرار دادم و دردمندانه قول گرفتم: «آقا نذارید آبروم رو ببره!» و با همین جمله سرنوشتم را به حضرت سپردم که با خیال تخت از کربلا بیرون آمدم و به عشق زیارت امام کاظم و امام جواد(علیهماالسلام) عازم کاظمین شدیم.
▪️حرم کاظمین عین بهشت بود و با قلبی که حالا سبک شده بود، این زیارت بی نهایت به کام دلم میچسبید.
▫️با اعجاز جداییام از عامر، انگار از نو متولد شده و پروردگار دوباره زندگی را به من هدیه کرده بود که دستم به ضریح دو امام مهربانم مانده و از خدا میخواستم بهترینها را نصیبم کند.
▪️عطر پیچیده در هوای حرم، بهقدری حالم را خوش کرده بود که تمام خاطرات خوب گذشته به خیالم آمده و دلم میخواست نورالهدی را ببینم.
▫️همانطور که با پدر و مادرم کنج صحن نشسته بودیم و نغمۀ مناجات در حرم پیچیده بود، با نورالهدی تماس گرفتم.
▪️باورش نمیشد عراق باشم که حتی از جدایی ما بیخبر بود و چند دقیقه طول کشید تا ماجرا را خلاصه برایش بگویم؛ او با هر کلمه گیجتر میشد و من تنها یک تقاضا داشتم: «دلم برات خیلی تنگ شده، من الان حرم هستم، میای ببینمت؟»
▫️فاصلۀ منزلش در بغداد تا کاظمین زیاد نبود و ساعتی مانده به اذان مغرب به حرم رسید. دیدن نازنینترین رفیقم بعد از سالها دوری، برای اینهمه تنهاییام بهترین نوشدارو بود که مثل جانم او را در آغوشم کشیدم.
▪️دخترانش نوجوان شده و حیدر که ساعتی پس از شهادت پدرش به دنیا آمده بود، چهار ساله بود و با شیطنت روی فرشهای صحن میدوید و بازی میکرد.
▫️در این روزهای ابتدای زمستان، غروب کاظمین چندان سرد نبود که کنار هم در صف نماز نشستیم و او مدام با مهربانی از حال و روزم میپرسید و صورت شکستهام نگفته، پاسخش را میداد.
▪️حرف برای گفتن زیاد بود و من نمیخواستم از تلخترین روزهای عمرم در کنار عامر خاطرهای در ذهنم زنده شود که از تمام قصۀ غربت این سالها به شب رفتنم از فرودگاه بغداد رسیدم: «اون زمان خیلی دلم میخواست عراق باشم و تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم.»
▫️از یادآوری شهادت حاج قاسم و ابومهدی پس از چهارسال، انگار داغ رفتن ابوزینب در قلبش تازه شده بود که کاسۀ صبرش شکست و اشک از هر دو چشم روشنش میچکید.
▪️من هم در تمام این سالها عقدۀ عزاداری برای شهدای مقاومت به دلم مانده بود که با هر روضۀ نورالهدی که از آن روزها برایم میخواند، گریه میکردم و همزمان آوای اذان مغرب در آسمان حرم پیچید.
▫️نماز را با حال خوشی که در جوار حرم دو امام مهربانم پیدا کرده بودم، خواندم و پس از نماز مثل اینکه تازه به خاطر نورالهدی آمده باشد، با شادی خبر داد: «دوست داری برای مراسم سالگرد حاج قاسم بریم ایران؟»
▪️خوب فهمیده بود دلم چه میخواهد و مثل همیشه برای هر برنامهای پُر از انگیزه و شور و نشاط بود که فرزندانش را به مادرش سپرد و با کاروانی از بغداد، عازم شهر کرمان شدیم...
📖 ادامه دارد...
➯@Bshmk33
تقدیم به مادران شهدای دفاع مقدس
قسم به لحظه ی آتش،به آن سری که نداری
تمام من شده آن جسم پرپری، که نداری
دوباره مادر و یک بغض بوسه برلب و اشکی
بگو که خم نشود روی پیکری که نداری
فدای قد بلند صنوبر تو بگردم
فدای قد بلند صنوبری که ...نداری
پلاک آمدی ای مرد،اشتباه نکردم?
فقط پلاک و دعا...چیز دیگری که نداری
کجا نوشته ای آن لحظه های آخری ات را
کجاست سوخته ی برگ دفتری که.. نداری
چقدر عطر خدا می تراود از دل این خاک
شده ست معبد من،خاک سنگری که ... نداری
سیداعظم حسینی
#دفاع_مقدس
➯@Bshmk33
Arman Garshasbi - Ziba (128).mp3
4.01M
🎧 آرمان گرشاسبی
🌹 زیبا...
➯@Bshmk33
✅هرروزیک آیه
🌷 فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
✨ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ ﴿۶۰﴾
🌸 پس صبر كن كه وعده خدا حق است
🕊 و زنهار تا كسانى كه يقين ندارند تو را
🌸 به سبكسرى واندارند (۶۰)
📚 سوره مبارکه روم✍ آیه ۶۰
➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تلاوت آیاتی از کلامالله مجید توسط یکی از رزمندگان پیشکسوت دوران دفاع مقدس در ابتدای دیدار امروز با رهبر انقلاب. ۱۴۰۳/۷/۴
➯@Bshmk33
🛑ممنوعیت خوردن این موارد درقرآن 🛑
1⃣مردار ⛔️
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ
2⃣خون ⛔️
وَالدَّمُ
3⃣گوشت خوک ⛔️
وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ
4⃣حیوانیکه بهنامغیرخدا سربریدهشده⛔️
وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ
5⃣گوشت حیوان خفه شده ⛔️
وَالْمُنْخَنِقَةُ
6⃣گوشت حیوان شکنجه شده ⛔️
وَالْمَوْقُوذَةُ
7⃣گوشت حیوانی که از بلندی پرت شده⛔️
وَالْمُتَرَدِّيَةُ
8⃣حیوانی که بر اثر ضربه شاخ بمیرد⛔️
وَالنَّطِيحَةُ
9⃣حیوانی که توسط درندگان بمیرد⛔️
وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ
🔟حیوانی که برای سنگ ذبح شده ⛔️
وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ
1⃣1⃣حیوانی که برای قمار باشد⛔️
وَأَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ(مائده۳)
➯@Bshmk33
🌹
🍃🌸جمعه ها بهار صلوات هست
در این آدینه 🌸🍃
دهانمان را خوشبو کنیم به ذکر شریف
صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش🍃🌸
(🌸)اللّهُمَّ
✨(🌸)صَلِّ
✨✨(🌸)عَلَی
✨✨✨(🌸)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌸)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(🌸) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌸)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(🌸)فَرَجَهُمْ
✨✨(🌸)وَ اَهْلِکْ
✨(🌸)اَعْدَائَهُمْ
(🌸)اَجْمَعِین
#جمعه_های_انتظار
➯@Bshmk33
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج🌼
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
*۞اَللّهُمَّ۞*
*۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞*
*۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞*
*۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞*
*۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞*
*۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞*
*۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞*
*۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞*
*۞طَویلا۞*
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
# قرار روزانه
➯@Bshmk33
دعایعهد۩حجتبهرالعلومی.mp3
4.15M
📜 دعای عهد امام زمان (عج)
🎙 با نوای سید حجت بحرالعلومی
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌹
#نذرگل_نرجس_صلوات 🌺
➯@Bshmk33
🌴دعای سفارش شده در زمان غیبت
🍃°○●🌴°○●🌴°○●🍃
🌺تعبیر《شکایت》از غیبت امام زمان علیه السلام در بعضی دعاهای ماَثور به ما تعلیم داده شده است.در دعایی که نایب اول حضرت،جناب شیخ عمروی املا فرموده اند و مرحوم سیّدبن طاووس سفارش زیادی به خواندن این دعا در عصر روز جمعه داشته اند،به درگاه خداوند این گونه عرضه می داریم:
🍃اللَّهُمَّ اِنّا نَشکُو الیکَ فَقدَ نَبِیَّنا و غَیبَةَ وَلِیَّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَینا و وُقُوعَ الفِتَنِ بِنا و تَظاهُرَ الاَعداءِ عَلَینا و کَثرَةَ عَدُوِّنا و قِلَّةَ عَدَدِنا.اللَّهمَّ فَفَرِّج(فَافرُج)ذلِکَ بِفَتح مِنکَ تُعَجَّلُه وَ نَصرِِ مِنکَ تُعِزُّهُ و اِمامِ عَدلِِ تُظهِرُه،اِلهَ الحَقِّ رَبَّ العالَمین.
🍃خدایا،به درگاهت شکایت می بریم از فقدان پیامبرمان و غیبت سرپرستمان و سختی روزگارمان و گرفتار شدنمان به فتنه ها و همدستی دشمنان علیه ما و زیادی دشمنانمان و کمی تعدادمان.پروردگارا،از طریق پیروزیی از جانب خودت که هر چه زودتر نصیب(ما)می گردانی و یاریِ خودت که عزیزش می داری و پیشوای عدالت که او را ظاهر می فرمایی فرج و گشایشی(از این گرفتاری ها)قرار ده،ای معبود حق،ای پروردگار جهانیان.
🍃°○●🌴°○●🌴°○●🍃
🌺ایشان فرموده اند که:اگر نسبت به خواندن همه آنچه در تعقیبات عصر روز جمعه آوردیم،عذری داشتی،مبادا در خواندن این دعا سستی بورزی.هر آینه این امر را از فضیلت های اختصاصی خداوند در حق خود می دانیم،پس بر آن اعتماد کن.
📚جمال الاسبوع ص۳۱۸
➯@Bshmk33
امروز، جمعه است و من،
هیچ توقعی ندارم، جز ظهور تو!...
این را قبول دارم که کم و کاستی،
سراسرِ کولهپشتیِ اعمالم را گرفته!...
اما وعدهی خداوند که شاید و... اما و... اگر... ندارد!
و شاید این، تنها و زیباترین توقعیست
که منتظر تو میتواند داشته باشد!...
یا مولای یا صاحب الزمان!...
"هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک"
سلام!
جمعهها دلم بیقراری میکند!
#العجل
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
➯@Bshmk33