eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
761 دنبال‌کننده
52هزار عکس
33.9هزار ویدیو
212 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ اعتراف ناخواسته بی‌بی‌سی درباره آثار مثبت گریه شبکه BBC بنگاه روباه پیر که هر سال در ماه محرم به صورت تلویحی و تصریحی عزاداری برای اهل بیت را تقبيح می‌کند، به صورت ناخواسته در یکی از گزارش‌های خود درباره تاثیرات مثبت گریه و تباکی بر روح و روان انسان، نشان داد که عزادرای و گریه بر مصائب اهل بیت چه فوائدی دارد. 💬 #rasaee.ir https://eitaa.com/bshmk33
🗓 ↯ ⬅️ وقایع روز دهم 🚩 ❶ شهادت امام حسین علیه‌السلام در این روز در سال شصت و یک هجری که روز شنبه یا جمعه بود آقا و مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در سن ۵۸ سالگی بعد از نماز ظهر مظلومانه و با حالت تشنگی و گرسنگی در زمین کربلا به شهادت رسیدند[1] این روز، روز باریدن خون از آسمان است و روزیست که شهادت اهل بیت و اصحاب امام حسین علیه‌السلام در آن به وقوع پیوسته است چهار هزار ملک در این روز به زمین کربلا برای نصرت آن حضرت آمدند و چون اجازه نیافتند تا ظهور حضرت مهدی گریه‌کنان نزد قبر آن حضرت ماندگارند[2] ❷ شهادت اهل بیت و اصحاب سیدالشهداء علیهم السلام شهادت حضرت علی‌اکبر شهادت حضرت علی‌اصغر شهادت حضرت عباس بن علی شهادت قاسم بن حسن شهادت عبدالله بن الحسن شهادت حبیب بن مظاهر مسلم بن عوسجه حربن یزید ریاحی جون مولی ابی ذرالغفاری و شهادت همسر وهب ❸ آمدن ذوالجناح با یال و کاکل خونین به سوی خیمه فاطمیات برای آوردن خبر شهادت آن حضرت ماتم و ناله و گریه بر سیدالشهداء علیه‌السلام و اولاد و بستگان و اصحاب آن حضرت غارت اموال از خیام امام حسین علیه‌السلام فرار فاطمیات و علویات در بیابان‌ها بعد از شهادت آقا و سرورشان اباعبدالله علیه‌السلام غارت کردن لباس و زره و ... از بدن‌های مطهر شهدای کربلا جدا شدن سرهای مطهر امام حسین علیه‌السلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت به آتش کشیدن خیمه‌های آل الله شهادت دختران کوچک در کنار خیمه‌ها ❹ گریه و ماتم بر سیدالشهداء علیه‌السلام و عزای زمین و زمان، عرش و آسمان، جن و انس و ملک و وحوش بر آن حضرت در این روز ملکی ندا کرد: این امت ظالمی که عترت پیامبر خود را کشتید خداوند شما را مؤفق به درک عید فطر و قربان نفرماید ❺ رأس مطهر امام حسین علیه‌السلام در کوفه عصر عاشورا رأس مطهر و نورانی امام حسین علیه‌السلام را توسط خولی بن یزید اصبحی ملعون و حمید بن مسلم ازدی به کوفه فرستادند ❻ خونین شدن ریشه هر گیاهی که از زمین می‌کشیدند از مصیبت عظمای آن روز[3] ❼ قتل ابن زیاد ابن زیاد در روز عاشورای سال ۶۷ هجری به فرمان مختار به جزای ظاهری اعمالش رسید و کشته شد حصین بن نمیرو جمعی از قتله امام حسین نیز همراه ابن زیاد به قتل رسیدند[4] ❽ قیام حضرت مهدی عج الله تعالی فرج الشریف، به روایتی حضرت مهدی در این روز قیام خواهند کرد[5] ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍✍ منابع: [1]کافی، جلد۱، صفحه۴۶۳ ارشاد، جلد۲، صفحه۱۳۳ [2]بحارالانوار، جلد۴۵، صفحه۲۲۶ بحارالانوار، جلد۵۲، صفحه۳۲۶ [3]کامل الزیارات، صفحه۱۵۹ تفسیر ابن کثیر، جلد۴، صفحه۱۵۴ [4]بحارالانوار، جلد۴۵، صفحه۳۸۳،۳۸۵ قلائد النحور، جلد ذی‌الحجه، صفحه۴۲۴ [5]امالی طوسی، صفحه۲۴۳ مدینة المعاجز، جلد۴، صفحه۳۲۸ https://eitaa.com/bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️اعتقادات سقیفه ای، سبب شهادت امام حسين (ع) ⭕️ پنج اصل و پایه اندیشه سیاسی جامعه زمان امام حسين عليه السلام که باعث شهادت امام حسین سلام الله علیه شد. ✅ اصل اول: 🔹 بیعت کردن با هر حاکمی واجب است. 🔸 از ابو سلام نقل شده حذیفة بن یمان گفت: ای رسول خدا ما در شر و بدی بودیم سپس خداوند خیر و خوبی را آورد و ما الان در آن هستیم. آیا پس از این خیر، شری خواهد بود؟ فرمود: بله. گفتم: آیا پس از این خیر شری خواهد بود؟ فرمود: بله. عرض کردم: چگونه؟ فرمود: پس از من امامانی خواهند بود که به هدایتم هدایت نشده و به سنتم عمل نمی کنند، در میانشان مردانی سر بلند خواهند کرد که در بدن انسان هستند اما قلب هایشان قلب شیاطین است. گفت: عرض کردم: اگر آن هنگام را درک کردم، چه واکنشی نشان بدهم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ فرمود: گوش فرا می دهی و از امیر اطاعت می نمایی و اگر چه بر پشتت شلاق بزند و مالت را بگیرد، گوش کن و اطاعت نما!. 📚 صحيح مسلم، ص٧٧٢، ح١٨۴٧ 👈 بر اساس اين نظريه: ١_ اطاعت از هر حاكمی واجب است حتى اگر تمام وجودش شيطانی باشد. ٢_ ظلم ستیزی ممنوع است. ٣ـ در مقابل ظلم بايد كُرنش نمود و فقط اطاعت كرد. ۱)👇👇👇
✅ اصل دوم: 🔹 اطاعت بی چون و چرا از هر حاکمي واجب است. 🔸 از سوید بن غفلة نقل شده که عمر به من گفت: ای ابا امیة من نمی دانم، شاید پس از این سال، دیگر تو را نبینم؛ پس اگر برده ای حبشی و بینی بریده به تو دستوری داد، پس به حرفش گوش کن و اطاعتش نما! و اگر تو را زد، صبر کن و اگر محرومت کرد، صبر کن و اگر او چیزی را خواست که به دینت صدمه می زند به او بگو گوش کردم و اطاعت می کنم و به قیمت دینم، خونم را حفظ می کنم! و از جماعت جدا مشو. سند این روایت از عمر صحیح است. 📚 الخلال، السنة، ج١ ، ص١١١ 👈 بر اساس این نظريه : 1ـ حاكم هر كسى ميتواند باشد. 2ـ اطاعت از او بي چون و چرا واجب است هر چند برخلاف دستورات اسلام حكم كند. ۲ )👇👇👇
✅اصل سوم: 🔹 عدم تفرقه در جامعه ولو اینکه حاکم هر کاری انجام دهد. 🔸 از زیاد بن علاقة نقل شده: از عرفجة شنیدم که می گفت: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم : شرور و فسادهایی خواهد آمد پس [در این هنگام] هر کس را که خواست کار این امت را به تفرقه بکشاند، در حالی که امت متحد است، او را با شمشیر بزنید ، هر کس که می خواهد باشد! 🔸 ابن ابی یعفور از پدرش از عرفجة نقل کرده که گفت: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: در حالی که حکومتتان بر اساس اتحاد است و بر یک مرد مستقر شده است، اگر کسی آمد و خواست که میانتان تفرقه بیندازد یا اتحادتان را به پراکندگی بکشاند، او را بکشید!. 📚 صحيح مسلم،ص٧٧٣ ح١٨۵٢ 👈 بر اساس این نظريه : ١ـ حاكم بودن فرد مهم است و مهم نيست چكار مى كند. ٢ـ خروج بر او مصداق فساد در زمين است= مفسد في الارض (حتى اگر يزيد خليفه باشد) ٣ـ هر كسى بر چنين حاكمی خروج كرد بايد كشته شود حتى اگر امام حسين عليه السلام باشد. ۳)👇👇👇
✅ اصل چهارم: 🔻 عقیده به جبر 🔸 ... سپس معاویه گفت: به خدا قسم تو ای ام المومنین آگاه به خداوند و پیامبرش هستی و ما را به حق هدایت کردی و ما را بر گرفتن سهممان تحریک کردید و تو شایستگی داری که دستورت اطاعت و سخنت شنیده شود و حکومت یزید قضای حتمی ومقدر الهی است و مردم نقشی در تعیین امرشان ندارند (اختيار تغييرش را ندارند). 📚 الإمامة والسياسة، ج١، ص٢٠۵ 👈بر اساس این نظريه : ١ـ يزيد بر اساس اراده خاص و تغيير ناپذير الهی خليفه شده است. ٢ـ مردم به هيچ عنوان حق اعتراض ندارند حتي اگر يزيد هر جرمی مرتكب شده يا بشود و لياقت حكومت نداشته باشد. (شرابخواری ، سگ بازی ، ميمون بازی ، زنای با محارم ، ترک نماز) ۴)👇👇👇
✅اصل پنجم: 🔹 خروج بر حاکم مساوی با مرگ جاهلیت و کفر. 🔸از ابن عباس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: هر کس از کار امیری بدش بیاید، باید صبر کند؛ زیرا هر کسی از اطاعت سلطان، وجبی خارج شود، به مرگ كفر و جاهلیت مرده است! 📚 صحيح البخاري،ص١٧۴٨ ح ٧٠۵٣ 👈 بر اساس این نظريه : ١ـ اگر كسى از سلطان به هر دليلی بدش بيايد (حتى اگر سلطان ظالم باشد) ، بايد صبر كند و حق اعتراض ندارد. ٢ـ در همه حال بايد مطيع سلطان باشد. ٣ـ عدم اطاعت از چنين حاكمی، كفر محسوب مى شود (و مستحق مرگ). 💥جعل چنین روایات و عقایدی و نسب دادن آن به پیامبر (به دروغ) در جامعه پیرو خلفاء باعث شد تا منفعت طلبان به قدرت برسند و به راحتی فرزند پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله را به شهادت برسانند https://eitaa.com/bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ دوستان و عزیزان همراه...! تقریبا در چنین ساعاتی بوده که در روز جمعه مصادف با ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری مطابق با ۲۱ مهر سال ۵۹ هجری شمسی ، امام حسین (ع) در کربلا به شهادت رسیدند.‌ اگر چه خواندن و نوشتن لحظات آخر زندگی سیدالشهداء بسیار مشکل و طاقت فرساست ولی ذکر مصیبت های امام حسین (ع) برای همه ما لازم است تا بدانیم که برای حفظ مکتب ناب اسلام محمدی(ص) چه خونهای پاکی داده شده است.. توجه شما را عزیزان را به لحظات آخر عمر آقا سیدالشهداء که در مقاتل معتبر آمده جلب می کنم ..👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ (١) ➖بعد از شهادت یاران باوفا، امام حسین علیه‌السلام پیوسته به راست و چپ می‌نگریست و هیچ یک از اصحاب و یاران خود را ندید جز آنان که پیشانی به خاک ساییده و صدایی از آنها به گوش نمی‌رسید، پس ندا داد: «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِیَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَی بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِیُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِیُّ، وَ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی!؟ أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ، وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». ای مسلم بن عقیل! ای هانی بن عروة! ای حبیب بن مظاهر! ای زهیر بن قین! ای یزید بن مظاهر! ای یحیی بن کثیر! ای هلال بن نافع! ای ابراهیم بن حُصَین! ای عمیر بن مطاع! ای اسد کلبی! ای عبداللَّه بن عقیل! ای مسلم بن عوسجه! ای داود بن طرمّاح! ای حرّ ریاحی! ای علی بن الحسین! ای دلاورمردان خالص! و ای سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا می‌زنم ولی پاسخم را نمی‌دهید؟ و شما را می‌خوانم ولی دیگر سخنم را نمی‌شنوید؟ آیا به خواب رفته‌اید که به بیداری‌تان امیدوار باشم؟ یا از محبّت امامتان دست کشیده‌اید که او را یاری نمی‌کنید؟ این بانوان از خاندان پیامبرند که از فقدانتان ناتوان گشته‌اند. از خوابتان برخیزید، ای بزرگواران! و از حرم رسول خدا در برابر طغیانگران پست، دفاع کنید. ولی به خدا سوگند! مرگ، شما را به خاک افکنده، و روزگار خیانت پیشه با شما وفا نکرده، وگرنه هرگز از اجابت دعوتم کوتاهی نمی‌کردید، و از یاریم دست نمی‌کشیدید، آگاه باشید، ما در فراق شما سوگواریم و به شما ملحق می‌شویم، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» . 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ (٢) ➖هنگامی که امام حسین علیه‌السلام تنها شد به خیمه‌های برادرانش سر کشید، آنجا را خالی دید. آنگاه به خیمه‌های فرزندان عقیل نگاهی انداخت، کسی را در آنجا نیز ندید؛ سپس به خیمه‌های یارانش نگریست کسی را ندید، امام در آن حال ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» را فراوان بر زبان جاری می‌ساخت. هنگامی که امام ‌حسین علیه‌السلام عزم میدان کرد، فرمود: «ائْتُونی بِثَوْبٍ لا یُرْغَبُ فیهِ، الْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اجَرَّدُ، فَانِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ» برایم جامه کهنه‌ای بیاورید که کسی به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا می‌دانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد. لباس تنگ و کوتاهی آوردند ولی امام علیه‌السلام آن را نپوشید و فرمود: «هذا لِباسُ أَهْلِ الذِّمَّةِ» این لباس اهل ذمّه (کفّار اهل کتاب) است. لباس بلندتری آوردند. امام علیه‌السلام آن را پوشید سپس با بانوان حرم خداحافظی کرد. در روایت دیگری آمده است هنگامی که لباس کهنه آوردند، چند جایش را پاره کرد (تا ارزشی برای بیرون آوردن نداشته باشد) و آن را زیر لباس‌هایش پوشید؛ ولی پس از شهادت امام (دشمن ناجوانمرد پست) آن را نیز از بدنش بیرون آوردند. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٣) ➖ امام حسین علیه‌السلام به دشمنان نزدیک شد و خطاب به آنان فرمود: «یا وَیْلَکُمْ أَتَقْتُلُونِی عَلی‌ سُنَّةٍ بَدَّلْتُها؟ أَمْ عَلی‌ شَریعَةٍ غَیَّرْتُها، أَمْ عَلی‌ جُرْمٍ فَعَلْتُهُ، أَمْ عَلی‌ حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟» وای بر شما! چرا با من می‌جنگید؟ آیا سنّتی را تغییر داده‌ام؟ یا شریعتی را دگرگون ساخته‌ام؟ یا جرمی مرتکب شده‌ام؟ و یا حقّی را ترک کرده‌ام؟. گفتند: «إِنَّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لِأَبِیکَ» به خاطر کینه‌ای که از پدرت به دل داریم، با تو می‌جنگیم و تو را می‌کشیم. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٤) ➖ امام علیه‌السلام به میدان آمد و مبارز طلبید، هر کس از پهلوانان سپاه دشمن پیش آمد او را به خاک افکند، تا آنجا که بسیاری از آنان را به هلاکت رساند آنگاه به میمنه (به جانب راست سپاه) حمله کرد و فرمود: «الْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعارِ» مرگ بهتر از زندگی ننگین است. سپس به میسره (جانب چپ سپاه) یورش برد و فرمود: أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ / آلَیْتُ أَنْ لا أَنْثَنی‌ أَحْمی عِیالاتِ أَبی / أَمْضی عَلی‌ دینِ النَّبِیِ‌ منم حسین بن علی علیه‌السلام، سوگند یاد کردم که (در برابر دشمن) سر فرود نیاورم، از خاندان پدرم حمایت می‌کنم و بر دین پیامبر رهسپارم. و در روایت دیگر آمده است، امام علیه‌السلام فرمود: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ» مرگ با عزّت بهتر از زندگی با ذلّت است. اگر دین ندارید آزاد مرد باشید! امام علیه‌السلام به هر سو یورش برد و گروه عظیمی را به خاک افکند. عمر سعد فریاد برآورد: آیا می‌دانید با چه کس می‌جنگید؟ او فرزند همان دلاور میدان‌ها و قهرمانان عرب است، از هر سو به وی هجوم آورید. بعد از این فرمان چهار هزار تیرانداز از هر سو امام علیه‌السلام را هدف قرار دادند و از سوی دیگر به جانب خیمه‌ها حمله‌ور شدند و میان آن حضرت و خیامش فاصله انداختند. امام علیه‌السلام فریاد برآورد: «وَیْحَکُمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ! إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً فی دُنْیاکُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلی‌ أَحْسابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عَرَبَاً کَما تَزْعُمُونَ» وای بر شما! ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از حسابرسی روز قیامت نمی‌ترسید لااقل در دنیای خود آزاده باشید، و اگر خود را عرب می‌دانید به خلق و خوی عربی خویش پایبند باشید. شمر صدا زد: ای پسر فاطمه! چه می‌گویی؟ امام علیه‌السلام فرمود: «أَنَا الَّذی أُقاتِلُکُمْ، وَ تُقاتِلُونی، وَ النِّساءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَکُمْ وَ طُغاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمی ما دُمْتُ حَیّاً» من با شما جنگ دارم و شما با من، ولی زنان که گناهی ندارند، پس تا زمانی‌ که زنده هستم، سپاهیان طغیانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز دارید. شمر گفت: راست می‌گوید. آنگاه به لشکریان خویش رو کرد و گفت: «از حرم او دست بردارید و به خودش حمله کنید که به جانم سوگند هماوردی است بزرگوار! سپاه دشمن از هر طرف به سوی امام علیه‌السلام حمله‌ور شدند و امام در جستجوی آب به سوی فرات رفت ولی سپاهیان همگی هجوم آوردند و مانع شدند. مناجات با خدا و نفرین به دشمن‌ در روز عاشورا امام حسین علیه‌السلام به سوی فرات روانه شد که شمر گفت: به خدا سوگند! به آن نخواهی رسید تا در آتش درآیی! شخص دیگری گفت: یا حسین! آیا آب فرات را نمی‌بینی که مثل شکم ماهی می‌درخشد!؟ به خدا سوگند! از آن نخواهی چشید تا آن‌که با لب تشنه از جهان چشم بپوشی! امام علیه‌السلام گفت: «اللَّهُمَّ أَمِتْهُ عَطَشاً» خدایا! او را تشنه بمیران. راوی می‌گوید: به خدا سوگند پس از نفرین امام آن شخص به مرض عطش گرفتار شد، به گونه‌ای که پیوسته می‌گفت: به من آب دهید! آبش می‌دادند تا آنجا که آب از دهانش می‌ریخت ولی همچنان می‌گفت: آبم دهید که تشنگی مرا کشت! پیوسته این چنین بود تا آن‌که به هلاکت رسید! 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٥) ➖ آنگاه مردی از سپاه دشمن به نام «ابوالحتوف جعفی» تیری به سوی امام رها کرد. تیر به پیشانی امام اصابت کرد. آن را بیرون کشید، خون بر چهره و محاسن امام جاری شد، عرض کرد: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَری‌ ما أَنَا فیهِ مِنْ عِبادِکَ هؤُلاءِ الْعُصاةِ، اللَّهُمَّ أَحِصَّهُمْ عَدَداً، وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً، وَ لا تَذَرْ عَلی‌ وَجْهِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ أَحَداً، وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً» خدایا! تو شاهدی که از این مردم سرکش به من چه می‌رسد. خدایا! جمعیّت آنان را اندک کن و آنان را با بیچارگی و بدبختی بمیران، و از آنان کسی را بر روی زمین مگذار و هرگز آنان را نیامرز. سپس به آنان حمله کرد، و به هر کس که می‌رسید او را با شمشیرش بر خاک می‌افکند، این در حالی بود که تیرها از هر سو می‌بارید و بر بدن امام علیه‌السلام می‌نشست و می‌فرمود: «یا أُمَّةَ السُّوءِ! بِئْسَما خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فی عِتْرَتِهِ، أَما إِنَّکُمْ لَنْ تَقْتُلُوا بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِ اللَّهِ فَتُهابُوا قَتْلَهُ، بَلْ یُهَوِّنُ عَلَیْکُمْ عِنْدَ قَتْلِکُمْ إِیَّایَ، وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی رَبِّی بِالشَّهادَةِ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ» ای بدسیرتان! شما در مورد خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله بد عمل کردید. آری! شما پس از کشتن من از کشتن هیچ بنده‌ای از بندگان خدا هراسی ندارید، چرا که با کشتن من قتل هر کس برایتان آسان خواهد بود. به خدا سوگند! من امیدوارم که پروردگارم شما را خوار و مرا به شهادت (در راهش) گرامی بدارد. آنگاه از جایی که گمان نمی‌برید انتقام مرا از شما بگیرد. حصین بن مالک سکونی فریاد برآورد و گفت: «ای پسر فاطمه! چگونه خداوند انتقام تو را از ما بگیرد؟ امام علیه‌السلام فرمود: «یُلْقی بَأْسُکُمْ بَیْنَکُمْ وَ یَسْفِکُ دِماءَکُمْ، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَیْکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ» نزاع و اختلاف در میانتان می‌افکند و خونتان را می‌ریزد آنگاه شما را به عذاب دردناک گرفتار می‌سازد. امام علیه‌السلام همچنان می‌جنگید تا آن که زخم‌های بسیاری بر بدن مبارکش وارد شد. تیری به گلوی امام اصابت کرد در روایتی آمده است: هنگامی که دشمنان، امام را آماج تیرها قرار دادند تیر به گلوی امام اصابت کرد و فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، وَ هذا قَتیلٌ فی رِضَی اللَّهِ» به نام خداوند و هیچ حرکت و نیرویی جز از جانب خدا نیست و این شهیدی است در راه رضای خدا! اصابت سنگ به پیشانی امام و زدن تیر سه شعبه بر سینه ایشان امام علیه‌السلام خسته شد، خواست اندکی بیاساید که ناگاه سنگی آمد و به پیشانی امام رسید، خون جاری شد. امام دامن پیراهنش را بالا زد تا خون از چهره‌اش پاک کند که تیر سه شعبه مسمومی آمد و به سینه امام علیه‌السلام فرو نشست. امام (دعای قربانی خواند و) فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلی‌ مِلِّةِ رَسُولِ اللَّهِ» به نام خدا و به یاری خدا و بر آیین رسول خدا. آنگاه سرش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد: «إِلهی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلی‌ وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرَهُ» خدای من! تو آگاهی که اینان کسی را می‌کشند که در روی زمین پسر پیامبری جز وی نیست. سپس تیر را بیرون کشید. خون همچون ناودان جاری شد. دستش را بر محلّ زخم گذاشت، چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشید و قطره‌ای از آن به زمین بازنگشت! بار دیگر دست را از خون پر کرد و آن را به سر و صورت کشید و فرمود: «هکَذا وَاللَّهِ أَکُونُ حَتّی‌ أَلْقی‌ جَدّی رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمی، وَ أَقُولُ: یا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنی فُلانٌ وَ فُلانٌ» آری، به خدا سوگند! می‌خواهم با همین چهره خونین به دیدار جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله بروم و بگویم: ای رسول خدا فلان و فلان مرا شهید کردند. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٦) ➖ امام علیه‌السلام بر اثر زخم‌های فراوان از اسب به زمین افتاد، ولی برخاست. خواهرش زینب علیهاالسلام از خیمه‌ها بیرون آمد و با ناله‌ای جانسوز می‌گفت: «لَیْتَ السَّماءُ إِنْطَبَقَتْ عَلَی الْأَرْضِ» کاش آسمان بر زمین فرو می‌افتاد. عمر بن سعد را دید که نزدیک امام علیه‌السلام ایستاده است. فرمود: «أَیُقْتَلُ ابُوعَبْدِاللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ؟» ای عمر بن سعد! اباعبداللَّه علیه‌السلام را شهید می‌کنند و تو نظاره می‌کنی!؟ اشک از دیدگان عمر سعد (دیدند) جاری شد و صورتش را برگرداند و چیزی نگفت. حضرت زینب علیهاالسلام فریاد زد: «وَیْلَکُمْ، أما فِیکُمْ مُسْلِمٌ» وای بر شما! آیا در میان شما مسلمان نیست؟ سکوت مرگباری همه را فرا گرفته بود و کسی پاسخی نداد. امام علیه‌السلام ردایی به تن کرده و عمامه به سر داشت. و با آن که پیاده و زخمی بود چون سواران دلاور می‌جنگید، نگاهی به تیراندازان و نگاهی به حرم خود داشت و می‌گفت: «أَعَلی‌ قَتْلی تَجْتَمِعُونَ، أَما وَاللَّهِ لا تَقْتُلُونَ بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِاللَّهِ، اللَّهُ أَسْخَطُ عَلَیْکُمْ لِقَتْلِهِ مِنِّی؛ وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی اللَّهَ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ. أَما وَاللَّهِ لَوْ قَتَلْتُمُونی لَأَلْقَی اللَّهَ بَاْسَکُمْ بَیْنَکُمْ وَ سَفَکَ دِمائَکُمْ ثُمَّ لا یَرْضی‌ حَتّی‌ یُضاعِفَ لَکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ» آیا بر کشتن من با هم متّحد شده‌اید؟ هان! به خدا سوگند! پس از من بنده‌ای از بندگان خدا را نمی‌کشید که خداوند را بیش از کشتن من به خشم آورد. به خدا سوگند! من امیدوارم خداوند مرا با خواری شما گرامی بدارد و انتقام مرا از آنجا که گمان نمی‌برید از شما بگیرد. هان! به خدا سوگند! اگر مرا به قتل برسانید، خداوند شما را گرفتار نزاعی در میان خودتان می‌سازد و خونتان را می‌ریزد و (هرگز) از شما راضی نگردد تا عذاب سنگین و دردناکی به شما بچشاند. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٧) ➖ راوى می‌گوید: «کنار قتلگاه ایستاده بودم و جان دادن امام علیه‌السلام را نظاره می‌کردم. بخدا سوگند! هرگز به خون آغشته‌ای را ندیده بودم که خون بدنش رفته باشد ولی این چنین زیبا و درخشنده باشد. آنچنان نور چهره‌اش خیره کننده بود که اندیشه شهادت او از یادم رفت. حسین علیه‌السلام در آن حال شربتی آب می‌خواست. شنیدم مردی سنگدل و بی‌ایمان پاسخ داد: آب نیاشامی تا بر آتش درآئی (نعوذ باللَّه) و از حمیم آن بنوشی. (وَاللَّهِ لا تَذُوقُ الْماءَ حَتَّی تَرِدَ الْحامِیَةَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَمیمِها) امام علیه‌السلام در پاسخ فرمود: «إِنَّما أَرِدُ عَلی‌ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ وَأَسْکُنُ مَعَهُ فِی دارِهِ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ وَأَشْکُو إِلَیْهِ ما ارْتَکَبْتُمْ مِنِّی وَفَعَلْتُمْ بِی» بلکه من بر جدم رسول خدا وارد می‌شوم و در خانه‌اش در بهشت جایگاه صدق و در جوار قرب خدای مقتدر ساکن می‌شوم و از جنایاتی که نسبت به من روا داشتید به او شکایت می‌برم. سپاه ابن سعد با شنیدن این سخن چنان به خشم آمدند که گویا خداوند در دل آنها هیچ رحمی قرار نداده بود. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٨) ➖ هنگام مصیبت عظمی فرا رسیده بود. حالت ضعف بر امام علیه‌السلام مستولی شده بود، هر کس با هر وسیله‌ای که در اختیار داشت به آن حضرت ضربه می‌زد، ولی هر کس به قصد کشتن نزدیک آن بزرگوار می‌شد، لرزه بر اندامش می‌افتاد و به عقب بر می‌گشت. «مالک بن نمیر» نزدیک رفت و شمشیری بر فرق مبارکش زد که خون از سر آن حضرت جاری شد. امام علیه‌السلام فرمود: «هرگز با آن دست، غذا و آب نخوری و خدا تو را با ظالمان محشور گرداند». در تواریخ آمده است که او پس از آن چون بیچارگان در نهایت فقر و تنگدستی به سر می‌برد و دستانش از کار افتاد. «زُرعة بن شریک» ضربه‌ای بر دست چپ آن حضرت وارد ساخت. «سنان بن انس» با دو سلاح نیزه و شمشیر ضرباتی بر حضرت وارد ساخت، و به آن افتخار می‌کرد! زمان به کندی می‌گذشت و جهان در انتظار حادثه‌ای عظیم بود. عمر سعد می‌خواست که کار سریعتر تمام شود و انتظار به پایان رسد. به خولی بن یزید که در کنارش بود دستور داد که کار حسین علیه‌السلام را تمام کند. وی پیش رفت تا سر از بدن آن حضرت جدا سازد ولی لرزه بر اندامش افتاد و به عقب برگشت. «سنان بن انس» - بنا به نقلی- جلو رفت و شمشیری را حواله گلوی مبارک امام کرد و گفت: «ترا می‌کشم و سر از بدنت جدا می‌کنم در حالی که می‌دانم تو پسر رسول خدایی و پدر و مادرت بهترین خلق خدایند!» پس سر مبارک امام را از بدن جدا کرد. در روایت دیگر، شمر بن ذی الجوشن در خشم شد و روی سینه مبارک امام علیه‌السلام نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت و چون خواست امام را به قتل برساند، آن حضرت لبخندی زد و فرمود: آیا مرا می‌کشی در حالی که می‌دانی من کیستم؟ شمر گفت: آری، تو را خوب می‌شناسم، مادرت فاطمه زهرا و پدرت علی مرتضی و جدت محمد مصطفی است، تو را می‌کشم و باکی ندارم! پس با دوازده ضربه سر مبارک امام علیه‌السلام را از بدن جدا ساخت. طبق نقل تواریخ بعد از شهادت آن حضرت، دگرگونی‌هایی در عالم تکوین رخ داد که خبر از وقوع حادثه عظیمی می‌داد. روایات مربوط به دگرگونی‌های عالم را، شیعه و اهل سنت متفقاً نقل کرده‌اند از جمله: بنا به نقل سید بن طاووس در لهوف: در آن وقت غبار شدید توأم با تاریکی و طوفان سرخ فام آسمان کربلا و اطراف را فرا گرفت، سپاه ابن سعد وحشت کردند و گمان نمودند بر آنها عذاب نازل شده است. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون» آنها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست! (سوره شعرا / 227) 🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴 🌹 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده https://eitaa.com/bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا